نهج البلاغه، خطبه اول:
وَ اصْطَفى سُبْحانَهُ مِنْ وُلْدِهِ اَنْبِياءَ اَخَذَ عَلَى الْوَحْىِ ميثاقَهُمْ، وَ عَلى تَبْليغ ِ الرِّسالَةِ اَمانَتَهُمْ،
خداوند سبحان پيامبرانى از فرزندان آدم برگزيد كه در برنامه وحى، و امانتدارى در ابلاغ (و تبلیغ) رسالت از آنان پيمان گرفت،
لَمَّا بَدَّلَ اَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللّهِ اِلَيْهِمْ، فَجَهِلُوا حَقَّهُ،
آن زمان كه اكثر انسانها عهد خدا را به امور باطل تبديل نموده،
وَ اتَّخَذُوا الاَنْدادَ مَعَهُ، وَ اجْتالَتْهُمُ الشَّياطينُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ، وَاقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبادَتِهِ.
و به حق او جهل ورزيدند، و براى او از بتان همتا گرفتند، و شياطين آنان را از معرفت به خداوند بازداشتند، و رابطه بندگى ايشان را با حق بريدند.
فَبَعَثَ فيهِمْ رُسُلَهُ، وَ وَاتَرَ اِلَيْهِمْ اَنْبِياءَهُ،
پس خداوند رسولانش را برانگيخت، و پيامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسيل داشت،
لِيَسْأْدُوهُمْ ميثاقَ فِطْرَتِهِ، وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِىَّ نِعْمَتِهِ،
تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده او (انسان) را به يادشان آرند
وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْليغِ، وَ يُثيرُوا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ،
و (در ابلاغ و تبلیغ دین) با ارائه دلايل بر آنان اتمام حجت كنند، و نيروهاى پنهان عقول آنان را برانگيزانند،
وَ يُرُوهُمُ الاْياتِ الْمُقَدَّرَةَ:
و نشانههاى الهى را به آنان بنمايانند:
مِنْ سَقْف فَوْقَهُمْ مَرْفُوع، وَ مِهاد تَحْتَهُمْ مَوْضُـوع،
از اين بلند آسمان كه بر بالاى سرشان افراشته، و زمين كه گهواره زير پايشان نهاده،
وَمَعـايِشَ تُحْييهِـمْ، وَ آجـال تُفْنيهِـمْ،
و معيشتهايى كه آنان را زنده مىدارد، و اجلهايى كه ايشان را به دست مرگ مىسپارد،
وَ اَوْصاب تُهْرِمُهُمْ، وَ اَحْداث تَتابَعُ عَلَيْهِمْ.
و ناگواریهايى كه آنان را به پيرى مىنشاند، و حوادثى كه به دنبال هم بر آنان هجوم مىآورد.
وَ لَمْ يُخْلِ سُبْحانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِىٍّ مُرْسَل، اَوْ كِتاب مُنْزَل، اَوْ حُجَّة لازمَة، اَوْ مَحَجَّة قائِمَة.
خداوند سبحان بندگانش را بدون پيامبر، يا كتاب آسمانى، يا حجتى لازم، يا نشان دادن راه روشن رها نساخت.
رُسُلٌ لا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ، وَ لا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبينَ لَهُمْ;
پيامبرانى كه كمى عددشان، و كثرت تكذيب كنندگانشان آنان را از تبليغ باز نداشت;
مِنْ سابِق سُمِّىَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ، اَوْ غابِر عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ.
از پيامبر گذشتهاى كه او را از نام پيامبر آينده خبر دادند، و پيامبر آينده اى كه پيامبر گذشته او را معرفى كرد.
عَلى ذلِكَ نُسِلَتِ الْقُرُونُ، وَ مَضَتِ الدُّهُورُ، وَ سَلَفَتِ الاْباءُ، وَ خَلَفَتِ الاَبْناءُ
بر اين منوال قرنها گذشت، و روزگار سـپرى شـد، پدران درگذشتند و فرزنـدان جـاى آنهـا را گرفتنـد.
مبعث پيامبر اسلام (ص)
اِلى اَنْ بَعَثَ اللّهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِإنْجازِ عِدَتِهِ،
تا خداوند محمّد رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله را براى به انجام رساندن وعدهاش [و به پايان بردن مقام نبوت] مبعوث كرد،
مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ ميثاقُهُ، وَتَمامِ نُبُوَّتِهِ، مَشْهُورَةً سِماتُهُ، كَريماً ميلادُهُ.
درحالى كه قبولى رسالت او را ازتمام انبيا گرفته بود، نشانههايش روشن، و ميلادش باعزت و كرامت بود.
وَ اَهْلُ الاَرْضِ يَوْمَئِذ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ، وَ اَهْواءٌ مُنْتَشِرَةٌ،
در آن روزگار اهل زمين مللى پراكنده، داراى خواستههايى متفاوت، و روشهايى مختلف بودند،
وَ طَرائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ، بَيْنَ مُشَبِّه لِلّهِ بِخَلْقِهِ، اَوْ مُلْحِد فِى اسْمِهِ، اَوْ مُشير اِلى غَيْرِهِ.
گروهى خدا را تشبيه به مخلوق كرده، عدهاى در نام او ازحق منحرف (ملحد) بوده، و برخى غير او را عبادت مىنمودند.
فَهَداهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ، وَ اَنْقَذَهُمْ بِمَكانِهِ مِنَ الْجَهالَةِ.
چنين مردمى را به وسيله پيامبر از گمراهى به هدايت رساند، و به سبب شخصيّت او از چاه جهالت به در آورد.
ثُمَّ اخْتارَ سُبْحانَهُ لِمُحَمَّد صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِقاءَهُ، وَ رَضِىَ لَهُ ما عِنْدَهُ،
آن گاه لقايش را براى محمّد صلّى اللّه عليه و آله اختيار كرد و جوار خود را براى او پسنديد،
وَ اَكْرَمَهُ عَنْ دارِ الدُّنْيا، وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مُقارَنَةِ الْبَلْوى،
با فراخواندنش از اين دنيا به او اكرام نمود، و براى او فردوس اعلا را به جاى قرين بودن به ابتلائات وسختیهابرگزيد،
فَقَبَضَهُ اِلَيْهِ كَريماً صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ،
پس او را كريمانه به سوى خودبرد، درود خدا براو وخاندانش باد؛
وَ خَلَّفَ فيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الأنْبِياءُ فى اُمَمِها،
و آن حضرت (به وقت انتقال به آخرت) هر آنچه را انبياء گذشته در امت خود بهوديعت نهادند در ميان شما به وديعت نهاد،
اِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلاً، بِغَيْرِ طَريق وَاضِح ، وَلا عَلَم قائِم.
كه پيامبرانْ امتها را بدون راه روشـن، و نشانه پابرجا، سرگـردان و رهـا نگذاشتند [تکلیف مردم را برای پس از حیات خود روشن نمودند].
کلمات کلیدی:
نهج البلاغه امامت مبعث