پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): وقتی دین و آیین روشن خداوند متعال در اختیار بشر قرار دارد، چه اصراری دارد که حتماً دنبال مشتبهات و شایدها بگردد؟! این که مرتب بگویند: نکند این نبی بوده، نکند آن نبی بوده، احتمالا کوروش نبی بوده، به نظر میرسد سقراط نیز نبی بوده، شاید زرتشت نیز نبی بوده، از کجا معلوم که ذوالقرنین نبی نبوده است و ...، چه دردی را دوا میکند؟ نکند کنفسیون از ادیان الهی بوده، یا دائو، یا مائو و ...؟! بالاخره اگر سندی در دست بود که این همه «شاید» در کار نبود، و اگر سندی در دست نیست، قابل اثبات هم نمیباشد.
●- تردیدی نیست که تمامی دینها، آیینها و مکاتب بشری نیز مبتنی بر خداگرایی و دینگرایی مردمان ساخته شدهاند، چرا که دینگرایی، "فطری" است و آن را دین یا مکتبی نیاورده و نمیتواند از بین ببرد. منتهی آن را چرخانده و بدل زدهاند.
●- نظر به این که اولین انسان، همان آدم ابوالبشر علیه السلام بوده است و او خود نیز اولین نبی الهی برای خودش و خانواده بوده است، اولین دین و آیین، بر مبنای توحید به انسان عرضه شده است و از آن پس هر چه آمده، یا از سوی خداوند متعال و در همان راستا بوده است، یا بر اساس همان مبانی، جعل و تقلب صورت گرفته است. به عنوان مثال:
إله:
الوهیت، از آن خداوند سبحان است که خالق همه چیز است؛ اما برخی از نوع بشر، از هوای نفس خود گرفته تا گوساله و گوسالهساز را "إله" به عنوان إلههای جعلی و بدلی بر میگزیند.
ربّ:
ربوبیت (صاحب اختیاری و تربیت امور)، نیز از آن خداوند ربّ العالمین است، منتهی برخی از افراد، [فراعنه در هر زمان]، به دورغ و مبتنی بر جهل و تکبر، ادعای ربوبیت کرده و برخی از مردم خوار و حقیر نیز گردن مینهند.
ولایت:
ولایت تکوینی عالم هستی، مال خداوند متعال است، چون مالک اوست؛ پس ولایت تشریعی را نیز او تعیین مینماید، اما برخی با گردن کلفتی، ادعای ولایت بر مردم را میکنند و برخی نیز ولایت این طاغوتها را گردن مینهند.
هدایت:
گزینش پیامبران، ارسال وحی، نزول کتاب، انتخاب امام جهت رهبری و بالاخره تدوین دین و آیین، مذهب و شریعت، حقوق و احکام [چه باید کردها و چه نباید کردها]، همه از شئون الهی میباشد، منتهی برخی با ادعای پیامبری، برای مردم دین میسازند – برخی بدون ادعای پیامبری، کار پیامبری کرده و مکتب میسازند – برخی دیگر خود و دیگران را امامان جعلی قرار میدهند و ... .
●- بنابراین، هیچ دلیل نمیشود که اگر کسی مکتبی ساخت و ابتدا نام خدا را آورد، یا اگر کسی در گذشته چند جمله اخلاقی گفت، حتماً یا دست کم احتمالاً از پیامبران بوده باشد و مکتب خودساختهی او دین الهی باشد؛ چنان که حتی اگر گروهی قرآن بر سر گرفتند و برای خود از جانب خدا امام تعیین کردند و ...، الزاماً مسلمان نیستند و چه بسا چون خوارج گذشته امام کُش و چون داعش امروز، مسلمان کُش شوند و در حین قتل عام و تجاوز و نوکری برای اجانب یهود و صهیونیست، "الله اکبر" نیز بگویند.
دائو:
به هیچ وجه معلوم نیست که این "دائو" فقط یک مذهب (راه و روش) است یا یک مجموعه از خلاصه و جمعبندی سایر طرق و فرهنگها؟! و اقوال بیشتر افسانهای است. برخی میگویند: "دائو" یک شخص بوده است، برخی میگویند: شخص نیست، بلکه همانگونه که از کلمه دائو پیداست، به معنی طریق، راه و مذهب است.
برخی میگویند: این طریق را شخصی به نام « لائوذی یا نائوتوكینگ» بنیانگذاری کرده است و برخی دیگر میگویند: او تفکرات فلسفی قدیمی چین و نیز آیینهای چینی را با هم مخلوط کرده و در نهایت رسالهای در دو تومار به نام «تائو» نوشته است.
آئین دائو را به دو آئین تقسیم کردهاند که عبارتند از: دائو فلسفی و دائوی مذهبی. آئین دائوی مذهبی، همان التقاط آیینهای چین باستان است و آیین فلسفی دائو در "دائوده جینگ"، "ژوانگ ذی" و "لیه ذی" طرح شده است و همه ریشه در اندیشههای کنفسیوسی دارند.
حال چرا باید ذهن خود را مشغول کرده و بگوییم: «شاید ...»؟! و در حالی ریشه پیدایش آن معلوم نیست، بگوییم: آیا ممکن است از ادیان الهی بوده باشد؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا ممکن است دائو یکی از ادیان الهی باشد؟ چرا که مبنای بسیاری از آیینها، توحیدی بوده است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8984.html
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه توحید