یادداشتی از "ایرانپیان": ضد انقلابهای وطن فروش، همیشه حق اعتراضات و مطالبات مدنی این مردم را سلب نمودهاند.
پایگاه خبر و عکس ایران (ایرانپیان)، در لید این یادداشت نوشت: مردم، گلهها، انتقادات، مطالبات و بالتبع اعتراضاتی دارند که طرح قانونی آنها همیشه میسر نمیباشد، اما ضد انقلاب، همیشه حق اعتراض و مطالبات مدنی این مردم را سلب نموده است.
یادداشت / در هر کشوری، مجالس قانونگذاری و دولتها، کارگزاران مردم هستند و اگر نظام سیاسی آن کشورها، جمهوری باشد، با رأی اکثریت مردم بر مستند قدرت مینشینند. رأی مردم نیز بر اساس باور شخصیتها، موقعیتها، ایدهها و از جمله "شعارها و وعدهها" موافق اشخاص یا احزاب میگردد، حال چه راست گفته باشند و در راه تحقق وعدهها و شعارها در رفع نیازهای کشور و مردم همت گمارند، چه یک مشت دروغ تحویل مردم داده باشند و بعداً معلوم شود.
همیشه عمل ننمودن به این وعدهها، و گاه مدیریتهای ضعیف، و گاه قوانین، مصوبات یا تصمیمات نابجا، مورد نارضایتی اقشار و اصناف گوناگون مردم قرار میگیرد و این نارضایتی به طرق مختلفی ابراز میگردد و اگر مورد بیتوجهی قرار گرفت، منجر به اعتراضات و اظهار این نارضایتی با تجمعات یا حتی تظاهرات میگردد.
مردم جهان، به ویژه در دو دههی گذشته، شاهد تظاهرات اقشار و اصناف گوناگون در ایالات متحده و کشورهای اروپایی بودهاند، تظاهراتهایی که هر سال به تعداد و شدت آنها افزوده میگردد؛ گاه به آرامی به پایان میرسد، گاه به خشونتهایی نیز کشانده میشود.
در سال 2012، اتحادیه کارگری اروپا، روز 14 نوامبر را در اعتراض به سیاستهای غلط ریاضت اقتصادی دولتهای اروپایی و رشد نرخ بیکاری و افزایش نرخ مالیات و ...، «روز عمل و همبستگی» نامید و به ویژه تمامی احزاب چپ، مردم را به شرکت یکپارچه در تظاهرات دعوت کردند.
حدود 40 گروه بزرگ کارگری، از 14 کشور اروپایی به این تظاهرات پیوستند و گسترهی آن به حدی بود که "فرناندو توکسو"، رئیس بزرگترین اتحادیه کارگری اسپانیا گفت: «هماهنگی بین المللی در این روز بیانگر آنست که ما به یک لحظه تاریخی در جنبش اتحادیه ای اروپا مینگریم».
کارگران و بیکاران کشورهای آلمان، فرانسه، انگلیس، اسپانیا و ایتالیا، از جمله بزرگترین کشورهای اروپایی بودند که به این تظاهرات پیوستند. این تظاهرات در برخی از کشورها به آرامی برگزار شد و به پایان رسید و در برخی از کشورها (مثل ایتالیا)، به خشونت نیز کشیده شد، دهها نفر بازداشت شدند و 34 مجروح از پلیس و مردم به جای گذاشت.
همه ساله شاهد تظاهرات گستردهی کارکنان لوفتهانزا در آلمان – کارکنان قطارهای درون شهری و برون شهری در آلمان و فرانسه و انگلیس – کشاورزان و دامداران در فرانسه و حتی سوئیس و ... بودیم و گاه حتی تظاهراتهای گسترده علیه قوانین فرهنگی و اجتماعی (مثل قانونی کردن ازدواج همجنسبازان) و یا علیه سیاستهای بین المللی (جنگ افروزی در جهان) بودهایم؛ اما هیچ گاه این تظاهراتها، به تغییر شعارها علیه اصل نظام سیاسی آنها کشانده نشد.
در جمهوری اسلامی ایران نیز طبق اصل 27 قانون اساسی: « تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است » و مردم از اقشار و اصناف گوناگون، حق دارند که نارضایتیها، انتقادها و اعتراضات خود را با برگزاری تجمعات و راهپیماییها، اظهار نموده و به گوش مسئولان نظام و اذهان عمومی برسانند، به ویژه وقتی با خونسردی و بیتوجهی کامل و یا حتی تحمیق و تمسخر و بدلحنی برخی از مسئولان مواجه میگردند و بالاخص وقتی احساس کنند که برخی از سیاستهای غلط اقتصادی و عملکردها، بگونهای است که شائبه عمدی بودن و یا نوعی "جنگ نیابتی اقتصادی" را در اذهان ایجاد مینماید.
امروزه، افزایش نرخ رشد گرانی و بیکاری از یک سو مردم را تحت فشار قرار میدهد و کاهش چشمگیر قدرت اقتصادی مردم، از سوی دیگر فشار میآورد و بی توجهی و حتی بیادبی برخی از مسئولان، این فشارها را مضاعف مینماید.
اما، ضد انقلاب داخلی، همیشه مانع و مزاحم بروز اعتراضات مردمی، به شکل برگزاری تجمعات و راهپیماییها بوده است. تا صد یا هزار یا ده هزار نفر خواستند یکجا جمع شوند و علیه یک سیاست یا برنامهی اقتصادی اعتراض کنند، چند نفر به میدان آمدند و سمت و سوی اعتراضات را با شعارهای خود تغییر دادند و اصل نظام را هدف گرفتند
اما، ضد انقلاب داخلی، همیشه مانع و مزاحم بروز اعتراضات مردمی، به شکل برگزاری تجمعات و راهپیماییها بوده است. تا صد یا هزار یا ده هزار نفر خواستند یکجا جمع شوند و علیه یک سیاست یا برنامهی اقتصادی اعتراض کنند، چند نفر به میدان آمدند و سمت و سوی اعتراضات را با شعارهای خود تغییر دادند و اصل نظام را هدف گرفتند!
با تغییر شعارها، آنهایی که به شرایط اقتصادی و معیشتی اعتراض داشتند کنار رفتند و سریعاً چند صد نفر از مجموع سلطنتطلبهای ظاهری – منافقین – بهاییها و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران جای آنها را گرفتند و با به راه انداختن تخریب و آتش سوزی،به ویژه هتک حرمت مقدسات، مانند به آتش کشیدن مساجد، قرآن کریم و یا اموال عمومی چون شعبه بانک، اتوبوس و...، بروز یک اغتشاش علیه اصل را به نمایش گذاشتند و البته نمک آش بیمزهی آنها نیز ممانعت و برخورد اجتناب ناپذیر نیروهای نظامی و انتظامی بوده و میباشد.
هنوز دو تا شیشه بیشتر نشکسته است که سریعاً کاخ سفید اعلامیه صادر میکند، و سپس مقامات برخی از کشورها، و با تبعیت از آنها سرکردههای گروهکهای تروریستی، با بیش از 70 هزار قتل در پرونده و بالاخره حتی فرح دیبا و برخی از قلم به دستان خرد آنها در داخل، اعلام پشتیبانی میکنند!
این فضولیها، ظلم و جنایت بزرگی در حق ملت ایران و ضایع کردن حقوق مدنی آنهاست، چرا که مردم هیچ وقت نمیتوانند مخالفت، انتقاد، اعتراض و مطالبه حقوق حقهی خود را، پس از بیتوجهی مسئولان، با یک تجمع و راهپیمایی معترضانه، به سمع و نظر دستاندرکاران برسانند!
این مردم، همیشه مجبور شدهاند که "بین بد و بدتر، بد را برگزینند"، تا بتوانند در شرایط فعلی، از کشور، ملت و نظام سیاسی منتخب خود حفاظت کنند. همیشه صدای خود را خفه کردهاند و با کاستیها از یک سو و سوء مدیریتها از سوی دیگر ساختهاند و زیر بار مشکلاتی که هیچ ضرورتی بر تحمیل وجود نداشته له شدهاند، تا یک عده وابسته، از حضور و فریاد آنها سوء استفاده نکنند.
بنابراین، این کاش مسئولان منتخب، به ویژه در مجلس و دولت، کمی احساس مسئولیت و شرمندگی کنند و چنان که مقام معظم رهبری فرمود: «خود را پاسخگو ببینند»، نه این که تازه پس از کلی سوء مدیریت و ایجاد نارضایتی، برخی از آنها ژست اپوزیسیون نیز به خود بگیرند!
مبنع:
- تعداد بازدید : 1716
- 10 دی 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت