پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه) :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج. - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ
سلام دوستان؛
مقام معظم رهبری: مهم این است که در هر دورهای از دورهها ما بفهمیم دشمنیِ دشمن چگونه است
و چهکار دارد با ما میکند؛ نقشهی دشمن را بفهمیم (6/10/1396)
همیشه و در همه جا، وقوع ناهنجاریهای و حوداثی که دشمن میآفریند و یا به سفارش و پشتیبانی دشمن رخ میدهد، یک مقوله است و تحلیل درست یا نادرست از آن، یک مقولهی مستقل دیگر میباشد، چرا که از یک سو تحلیل درست، سبب دشمنشناسی و مقاومسازی اذهان عمومی میگردد و از سویی دیگر دشمن در جنگ نرم، با ارائه، تبلیغ و القای تحلیلهای غلط، ضد و نقیض، مغشوش و آشفته، ضمن آن که مانع از شناخته شدنش در اذهان عمومی میگردد، به جنگ خود در عرصه "جنگ نرم"، ادامه میدهد تا فرصتها برای اغتشاشات و درگیریهای احتمالی بعدی، از دست نرود.
از دوست و دشمن، هر جناحی میخواهد از رخدادها، فایدهی خود را ببرد. دوست سعی دارد ماسکهای رنگارنگ و فریبنده را از چهرهی دشمن یا ستون پنجم بردارد تا اذهان عمومی آگاه و بصیر گردند، و دشمن [چه خارجی و چه ستون پنجم در داخل]، سعی دارد از آن برای ضربه و تضعیف بیشتر بهرهبرداری نماید؛ و البته این "دشمن"، فقط یک جبهه را تشکیل نمیدهد، بلکه احزاب، گروهها و جریانهای معارض و دشمن با یک دیگر نیز هر کدام میخواهند سهمی از جریان به نفع خود بردارند.
●- در حوادث اخیر شایعات بسیاری در مقصر شناسی پخش شد مبنی بر که مقصر امام جمعه مشهد بود – یا – کار طرفداران آقای احمدینژاد بود و ... .
اینها همه دروغهای حزبی، گروهی و جناحی میباشد که مبتنی بر نادانی و بیبصیرتی مدعیان میباشد، اگر چه دشمن نظام، مملکت و ملت نباشند. آیا امریکا و اسرائیل، برای حمایت از امام جمعه مشهد یا طرفداران احمدینژاد پیام دادهاند؟! آیا امریکا به خاطر حمایت از طرفداران آنها درخواست تشکیل شورای امنیت نمود؟!
سببها چه بود؟
هیچ حرکتی، به ویژه اگر اعتراضی باشد – چه به حق و چه به ناحق _ بدون "موضوع، بهانه و زمینه" صورت نمیپذیرد و وقایع اخیر نیز مستثنا از این قاعده نمیباشد.
●- از یک سو، سالروز 9 دی، که قیام سراسری ملت ایران، برای شکست قطعی و نهایی فتنهی بزرگ 1388 بود، نزدیک بود. فتنهای که تمامی دشمنان خارجی و داخلی (درست مانند دوران جنگ تحمیلی)، برای حمایت از آن به میدان آمدند. از اوباما، سارکوزی، مرکل، نتانیاهو گرفته تا سرکردههای گروهکهای تروریستی، و به قول معروف از "سروش تا گوگوش"، همه در این میدان سبز شدند!
بنابراین، استراتژی جنگ نرم ایجاب میکرد که قبل از تحرکی از سوی مردم برای بزرگداشت سرکوب این فتنهی بزرگ، آشوبی اگر چه کوچک و گذرا، ولی خبرساز ایجاد نمایند.
●- از یک سویی دیگر، سیاستها و عملکردهای سوء و ضعیف عمدی و یا سهوی دولت (و حتی مجلس)، فشار معیشتی را بر مردمی که چهل سال است فشار تحریم خارجی را تحمل میکنند، مضاعف نمود.
نافرجامی برجام – به ویژه با توجه به هشدارهایی که از همان ابتدا مقام معظم رهبری داده بودند – اعطای امتیازات آشکار و پنهان به همراه لبخندهای بیمزه به امریکا و متحدان اروپایی – پافشاری دولت بر مفید بودن برجام و نیز نبازیگری سران امریکا و متحدان اروپاییاش در دو چهرهی «پلیس خوب و پلیس بد»، عقدهی بزرگی در دل این ملت با هوش و قهرمان ایجاد کرده است؛ اما اگر به هر دلیلی این رویکردهای نامطلوب را بپذیرند، و اگر هم چنان بر تحریمهایی که به جای برداشته شدن، مضاعف میگردند تحمل کنند؛ دیگر جایی برای تحمل سوء مدیریتهای داخلی را ندارند، به ویژه اگر چنان شدید باشد که شائبهی "جنگ نیابتی اقتصادی" را در اذهان ایجاد نماید.
●- بیتوجهی به خط مشیّ، بایدها و نبایدهای "اقتصاد مقاومتی"، تعطیلی کارخانجات تولیدی، ورشکستگی شرکتهای تجاری، تشدید بحران آب و نابودی کشاورزی و دامداری، بیصرفه شدن هر گونه تولید، و بالتبع گسترش بیرویهی واردات به صورت رسمی یا قاچاق، [حتی در میوه، لباس، خشکبار شب عید و ...]، به غیر از سخت نمودن معیشت، نوعی تحریک عصبی اذهان عمومی بوده و هست.
زمینهها:
بنابراین، با توجه به نارضایتی و اعتراض عمومی و به حق مردم از یک سو، نقدهای رسانهای از سویی دیگر، پاسخهای سبک و حتی گاه با لحنی زننده و اهانتآمیز برخی از مسئولان از سویی دیگر، امکانات ارتباطات در شبکههای اجتماعی و درج سریع هر خبر و گزارش راست یا دروغ و ...، زمینه را برای یک اعتراض عمومی آماده ساخت، مضافاً بر این که ائمهی جمعه و جماعات نیز به صورت رسمی و علنی، به این تدابیر نادرست در سیاستهای خارجی، داخلی، اقتصادی و مواضعی که برخی از مسئولان اتخاذ میکردند، خود مؤید حقانیت مردم در اعتراضی عمومی بود.
پس دولت، مجلس، تمامی مسئولان و هر ناظرِ تحلیلگری میدانست که مردم به زودی، مبتنی بر اصل 27 قانون اساسی که به آنها حق تجمع و تظاهرات اعتراضآمیز میدهد، یک اعتراض گستردهی عمومی را به نمایش خواهند گذاشت.
بنابراین هیچ تردیدی نیست که این آشوبها، آن اعتراض عمومی و به حق را در نطفه خفه کرد و یا دست کم به تعویقی دراز مدت انداخت. چرا که مردم ما در بسیاری از موارد، مجبور بوده و هستند که به خاطر حفظ کشور، صیانت از نظام جمهوری اسلامی ایران و پاسداری از دستاورد بزرگ و بیبدیلی به نام "امنیت"، بین "بد و بدتر"، همان بد را برگزینند!
البته نه دولت و مجلس و مسئولان از چنین اعتراض گستردهای خوششان میآید، و نه مردم علاقه و اصراری به این تجمعات دارند، لذا برای مردم، همین که مسئولان موج نارضایتی را فهمیده باشند و چارهای بیاندیشند، کافی و ثمر بخش به نظر میرسد و انشاء الله که چنین باشد.
●- اما، نکته اینجاست که مشکلات و اعتراضات به قوهی خود باقیست و این نارضایتیها، نه تنها متوجه اصل نظام و حکومت جمهوری اسلامی ایران و ملت انقلابی نمیباشد، بلکه دقیقاً در راستای حفظ و رشد آن میباشد. پس در هر زمان ممکن است که چنین رویداری رخ دهد، چرا که علل و زمینههای آن مهیا میباشد.
بنابراین، هر حزب، گروه و جریانی [اگر چه خودش دستاندرکار اداره کشور باشد و اعتراضات متوجه او باشد]، تلاش میکند که سردمدار اعتراضات گردد و پرچم را خودش به دست بگیرد.
مقام معظم رهبری، نقشهها را خنثی نمودند:
مقام معظم رهبری، که همیشه به لطف حق، تمامی تحرکات دوست و دشمن را رصد میکنند و به موقع و پیش از وقوع هر رخداد نامطلوبی هشدار داده و راهنمایی مینمایند و البته اقدامات لازم را نیز انجام میدهند، این نقشه را برای اذهان عمومی برملا نمودند. ایشان فرمودند:
«کسانی هستند و انسان مشاهده میکند که یا امروز همهی امکانات مدیریّتی کشور در اختیار اینها است یا دیروز تمام امکانات مدیریّتی در اختیار اینها بوده، آنوقت به قول فرنگیمَآبها نقش اپوزیسیون به خودشان میگیرند. این کسانی که کشور در اختیارشان است یا در اختیارشان بوده، اینها دیگر حق ندارند علیه کشور حرف بزنند، موضع [بگیرند]؛ باید موضع مسئولانه [بگیرند]، باید پاسخگو باشند. بندهای که امکانات در اختیارم است، نمیتوانم مدّعی باشم، [بلکه] باید پاسخگو باشم و جواب بدهم که چهکار کردم با این امکانات. به جای اینکه پاسخگویی کنند، بیایند نقش مدّعی را ایفا کنند، علیه این، علیه آن حرف بزنند؛ این نمیشود؛ مردم قبول نمیکنند این را. حالا ممکن است کسی خیال کند که در مردم تأثیر میگذارد؛ نه، مردم آگاهند، میفهمند، نمیپذیرند این حالت را.» (6/10/1396)
اشاره و تصریح بر « این کسانی که کشور در اختیارشان است یا در اختیارشان بوده »، هم دولت آقای روحانی را شامل میگردد، هم دولت آقای احمدینژاد، و هم دولتهای آقایان خاتمی و هاشمی (تئوریسینها و طرفدارانشا) را در بر میگیرد و همچنین چهرهها و گروههای مجلسی را نیز شامل میگردد.
بالاخره طی دهههای گذشته، هر کار درستی که توسط دولت انجام گرفته و هر دستاورد مثبت و پیشرفتی که حاصل شده، تحت مدیریت همینها بوده، و متقابلاً هر غفلت، سستی، بیبصیرتی، سوء مدیریت، ناهنجاری، تجملگرایی، اشرافیگری، حقوقهای نجومی، اهانت به اقشار گوناگون مردم، سیاستهای خارجی نادرست و لطمه زننده به موقعیت ایران در منطقه و جهان، عقبگردهای فرهنگی، علمی و اقتصادی و ... که ایجاد شده نیز تحت مدیریت همینها بوده است، پس حق ندارند که حالا در مواجهه با نارضایتی و اعتراض عمومی مردم، نقش مدعی را ایفا نموده و در سنگر اپوزیسیون پنهان شوند.
اعتراض و آشوب در ایران و جهان:
همه ساله، شاهد اعتراضات گستردهی مردمی و یا صنفی در امریکا و کشورهای گوناگون اروپایی چون: انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا، اسپانیا، یونان و ... بوده و هستیم. اعتراضاتی که در بیشتر مواقع، به درگیری و خشونتهای پلیسی ختممیگردد.
●- این اعتراضها و تظاهراتها، همه علیه رییس جمهور و دولتهای وقت و یا مصوبات پارلمانها، به ویژه در سیاستهای اقتصادی، بستههای ریاضتی، تعدیل و اخراج کارگران و کارمندان [حتی از آموزش و پرورش، پلیس، نظام پزشکی، کارخانجات و شرکتهای بزرگ وابسته به دولت]، واردات بیرویه محصولات کشاورزی و ... بوده است و گاهی نیز تظاهرات گستردهای علیه سیاستهای خارجی، به ویژه علیه جنگافروزی و یا دفاع از اسرائیل برپا شده است؛ و گاه حتی تظاهرات گستردهای در امریکا، فرانسه، آلمان و ...، علیه سیاستهای فرهنگی و اجتماعی منحط و ویران کننده [مانند: مخالفت با قانونی کردن ازدواج همجنسگرایان] به راه افتاده است ؛ اما هیچ گاه بیان نشد که این اعتراض، یعنی مخالفت مردم هر کشوری، با اصل نظام و رژیم سیاسی آن!
اما در ایران، اگر هزار نفر جمع شوند و به گران شدن ماست و سیبزمینی نیز اعتراض داشته باشند، اول کاخ سفید بیانیه میدهد، سپس سردمداران گروهکهای تروریستی حمایت میکنند و پس از آن برخی از جریانات داخلی نیز به میدان آمده تا اپوزیسیونی تشکیل دهند و خود را پرچمدار نشان دهند و از ماجرا علیه رقبای حزبی و سیاسی خود، و یا تداوم بقا و حضور خود، سوء استفاده نمایند!
آشوب:
بدیهی است که اگر فقط پانصد نفر در میدان یک شهری جمع شوند و با حمایت خارجی و سازماندهی داخلی، آشوب و ناهنجاری به راه بیاندازند، به قول معروف «شهر شلوغ میشود» و موج خبری و بیش از آن فضاسازی، اذهان عمومی را متوجه و درگیر مینماید. حال اگر این عده، هزار یا پنجهزار نفر باشند، چندتا اتوبوس به آتش کشیده شود، چندتا شیشهی بانک بشکند و ...، اوضاع بسیار وخیمتر به نظر میرسد، به ویژه با فرافکنی بنگاههای خبریِ وابسته به زنجیرهی رسانههای صهیونیستی و البته موضع گیری عجولانهی کاخ سفید، اسرائیل، سران گروهکهای تروریستی، و بازماندگان سلطنت بر مردم «چون فرح یا رضا پهلوی و ...». در حالی که هیچ اتفاق خاصی نیافتاده است. این آشوبها در امریکا و اروپا، به صورت مستمر و به مراتب گستردهتر رخ داده و میدهد. در امریکا، هر ماه دهها نفر در یک عملیات تروریستی کشته میشوند و در بیشتر کشورهای اروپایی نیز دست کم در هر چند ماهی یکبار، چنین اتفاقاتی رخ میدهد.
●- البته آنها اگر حادثه را خود طراحی کرده باشند و یا اسم و قیافهی تروریست شرقی باشد، فوری میگویند: «این جنایت تروریستی بود و توسط مسلمانان افراطی و خارجی انجام گرفته است [هر چند که تروریست، از اتباع همان کشور باشد]»، اما اگر حادثه توسط اتباع همان کشور رخ داده باشد و هیچ راه وصلی به مسلمانان وجود نداشته باشد، میگویند: «ضارب دچار بیماری روانی بوده است، یا مسئله انتقام شخصی بوده است، و پلیس حادثه را تروریستی قلمداد نمیکند»، اگر چه ضارب، بیش از 70 جوان طرفدار یک حزب را در محل تجمع، ترور کرده باشد!
سالیان مدیدی است که هر ساله در امریکا، پلیس سیاهپوستان را میکشد، یا در آلمان به اصطلاح نازیستها (حتی پیش از پیدایش داعش و ...)، در سالروز تولد هیتلر، به محل اسکان مسلمانان یورش برده و یک یا چند ساختمان را با ساکنین آن با هم به آتش میکشند، و پلیس میگوید: «آرام باشید، اوضاع تحت کنترل است» ... چنان که امریکا و متحدان و پادگان نظامیاش در منطقه (اسرائیل) و نیز توسط حکومتهایی چون سعودی، هر روز دهها و صدها مسلمان را در کشورهای خودشان، به وسیله پهبادها، تهاجم بمبافکنها، نیروی زمینی نظامی، گروههای تروریستی خودساخته و ... میکشند و صدایی در نمیآید.
اما، یک آشوب در ایران راه میاندازند، چند نفر را میکشند، بالتبع در درگیری مسلحانه نیز چند شورشی کشته میشوند، و عدهای شناسایی شده و بازداشت میگردند، سپس از کاخ سفید گرفته تا برخی از چهرههای داخلی، به حمایت از آنان بر میخیزند. آن میگوید: «در ایران امنیت نیست و مسئله را به شورای امنیت میکشاند»، و این بسیار محترم و مهربان میگوید: "در تلاش برای آزادی بازداشت شدگان هستیم"!
خب چرا، مگر بیمارید؟! بروید تلاش کنید که مشکلات مضاعفی بر این مردم غیرتمند، مجاهد، شهیدپرور، قهرمان و عزیز تحمیل نکنید و از کشور و نظام حاکم بر آن (که سبب مناصب، ثروت و قدرت شما شده)، در عرصههای گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، امنیت اجتماعی و شغلی، و عرصههای بین المللی صیانت نمایید.
مرتبط:
ضد انقلابهای وطن فروش، همیشه حق اعتراضات و مطالبات مدنی این مردم را سلب نمودهاند.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
یادداشت سردبیر: تحلیلی اجمالی بر وقایع اخیر، از منظری دیگر
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9023.html
- تعداد بازدید : 1977
- 18 دی 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت جنگ و جهاد