پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): این همه "چرا" راجع به معضلات و آسیبهای اجتماعی مطرح کرده و در مقابل فقط یک راه حل داده است: «جلسات دینی را تعطیل کنید»؟!! عجب استادی؟!!
این "چرا"ها که ظاهراً به آسیبهای اجتماعی توجه دارد، در هر جامعهای به دو صورت مطرح میگردد:
یک – با نگاه تحلیلی و علمی،جهت اطلاع از ریشهها و اسباب و علل بروز و ظهور ناهنجاریها و گسترش آن، برای رسیدن به راهکارهای علمی و عملی؛
دو – با نگاه شعاری؛ جهت مطرح کردن خود از یک سو – جنجال سازی از سوی دیگری و القای بدبینی، یأس، ناامیدی و ... از سوی دیگر. یعنی همان مثلت «زر و زور و تزویر».
اما، در هر دو صورت، باید "موضوع و محمول" با یکدیگر سنخیت و تطابق داشته باشد و پرسش ما این است که این مجموعه "چراها"، چه ربطی به "انجام مستحبات" دارد که کم کردن آنها و پرداختن به واجبات، به عنوان راهکار معرفی شده است.
آیا اختلاس کننده، دروغگو، خیانتکار، دزد، فاسد، فاسق، فاجر و مجرم، به خاطر ترک واجبات از یک سو و پرداختن به مستحبات از سوی دیگر، مرتکب این رذیلهها میگردد؟ یا مجلس، دولت و تمامی نهادهای اجرایی کشور، مشغول هموار سازی انجام مستحبات هستند؟! به عنوان مثال: آیا اختلاس کننده، چون نمازهای واجب خود را ترک نموده و به جایش نافله شب میخواند، اختلاس میکند؟!
اصول و فروع:
هیچ تردیدی نیست که همیشه "اصول"، مقدم بر "فروع" است و فروع همیشه متکی بر اصول میباشد؛ اما مقصود از به کار بردن واژگان "واجب و مستحب" و بیان مصادیقی چون جلسات درس و بحث یا دعای کمیل چیست؟! اگر میخواست یک سخن علمی بگوید، باید میگفت: « به جای مشغول شدن به فرعیات و حواشی، به اصول بپردازید».
به عنوان مثال: اگر یک روستایی راه نداشته باشد، آب و برق نداشته باشد، مدرسه و درمانگاه نداشته باشد، سپس در آنجا به عنوان یک کار فرهنگی یا اجتماعی، کتابخانه یا سالن ورزشی تأسیس کنند، نه تنها جاهلانه، بلکه مسخره نیز میباشد. اما به جای دعای کمیل، به ازدواج جوانان یا اشتغال بپردازید یعنی چه؟ مگر دولت و ملت، امر ازدواج و اشتغال را رها کرده و به جایش دعای کمیل میخوانند. این حرفها، فقط عوامفریبی است.
در اسلام عزیز، که از ناحیهی خالق علیم و حکیم به عنوان دین (جهانبینی و شرع = بایدها و نبایدها) وضع شده و بالتبع منطبق با حقایق عالم هستی، عقل و فطرت میباشد، همیشه تصریح، توصیه و تأکید شده است که «هیچ گاه اصول را در پای فروع، قربانی نکنید»؛ و آنقدر تفکیک موضوعی نموده که حتی به "سلام دادن"، به عنوان اولین کلام در تعامل اجتماعی نیز توجه خاص نموده و فرموده: سلام مستحب و پاسخش واجب است.
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام: « لاَ قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ - کارهای مستحب اگر به واجبات ضرر برساند، موجب قرب به خدا نمیشود / نهج البلاغه، حکمت 39»
ببینید درد نویسنده چیست و کجا را میزند؟!
چقدر بیان نورانی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، ژرف، جامع، حکیمانه و با قابلیت تعمیم است که در یک جملهی کوتاه فرمودند: «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ – سخن حقی که اراده از بیان آن باطل است»!
نویسنده ده بیست چرا از معضلات اجتماعی را مطرح نموده و نتیجه گرفته که "اخلاقی زیستن"، نیازی به درس و بحث و جلسه و دعا و ... ندارد، پس دعا کمیل یا هیئات را تعطیل کنید که مستحب است، و پولش را خرج مثلاً ازدواج جوانان کنید که واجب است؟!
●- آیا مشکل نویسنده، ازدیاد بزهکاری و یا کاهش ازدواج جوانان، یا رشد نرخ بیکاری میباشد، و یا جلسات درس و بحث و دعا؟! هزینه اینها چقدر است که بتواند این معضلات اجتماعی را حل کند؟!
●- آیا در جوامع کوچک یا بزرگ داخلی و خارجی، که خبری از آموزههای دینی و دعا در آنها نیست، دیگر ناهنجاریهایی چون: اختلاس، فحاشی، تجاوز، سرقت، ترور و ... وجود ندارد، یا به مراتب بیشتر و شدیدتر میباشد؟!
●- اخلاق یعنی چه و چیست و چگونه باید در فرد و جامعه محقق گردد؟! آیا بدون هیچ تحقیق، علم و آموزهای، میتوان تعریفی از اخلاق ارائه داد و سپس آن را به کار بست و یا مطالبه نمود؟!
●- علم اخلاق، از زمان حضرت آدم علیه السلام در علوم دینی، و دست کم از زمان ارسطو تا کنون در علوم انسانی و نظری (به اصطلاح آکادمیک)، مورد بحث بوده است و حتی پسا پست مدرنها نیز مجبورند به آن توجه ویژهای داشته باشند؛ چه شده که تا نوبت به آموزههای اسلامی (قرآن و حدیث) که میرسد، میگویند: پولش را صرف کارهای دیگری کنید؟!
●- "دعا" همان خواندن کسی و خواستن از اوست؛ لذا انحصاری به دعای کمیل یا دعای سمات ندارد؛ یک امر عقلی، فطری، اجتناب ناپذیر و فراگیر میباشد و استثنا پذیر نیز نمیباشد. همگان در هر لحظه مشغول به دعا (خواندنها و خواستنها) میباشند، چون همه فقیر هستند و هیچ کسی غنی بالذات نمیباشد.
بنابراین، کسی که خداوند سبحان که خالق، مالک، رب و رازق اوست را از زندگی خود حذف کند، یقیناً جایگزینهای دیگری پیدا میکند، آنها را إله و معبود و رب (صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور خود و عالم) میداند، آنها را میخواند و از آنها میخواهد. مانند بیدینهای غربزده!
●●●- پس نویسنده، نه تنها در پی یافتن ریشهها، اسباب و علل آسیبهای اجتماعی نبوده، بلکه از تیتر آنها، سوء استفاده ابزاری کرده تا نتیجه بگیرد که "توحید، معاد، اسلام، عقل، علم، درس، بحث، وعظ، دعا و ... را کنار بگذارید و جاهلانه و با جهانبینی شکمی و زیرشکمی زندگی کنید و به هیچ منشأ حق و منبع فیضی متصل نگردید، تا ما راحتتر شما را به استثمار بکشیم!
و این سخن جدیدی نیست، در ادوار جاهلیت گذشته و حال نیز همین حرفها بیان شده و میشود.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
اخلاقی زیستن، ارتباطی به نصیحتهای اخلاقی و ازدیاد مجالس دینی ندارد؛ پس باید پول جلسات درس و دعا صرف ازدواج و اشتغال شود؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9035.html
کلمات کلیدی:
گوناگون جنگ و جهاد