پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): بیشتر این آمارها درست است، اما باید به نکات اساسی دیگر نیز توجه نمود، مانند:
الف – مسئولان ما عادت کردهاند که همیشه تمامی مشکلات را متوجه مردم کنند و تمامی کاستیها را نیز از جیب مبارک مردم جبران نمایند.
ب – یکی از علل اصلی زیادی مصرف سوخت در کشور ما، عدم رعایت حداقل "استانداردها" در تولید و توزیع میباشد، به ویژه در عرصهی انرژی.
ج – دیروز در اخبار اعلام کردند که "کیفیت بنزین مصرفی در تهران بهبود مییابد"! این در حالی است که پالایشگاه تولید در ایران را به بهانهی استاندارد پایین (که البته فقط در جنوب توزیع میشد)، به جای تقویت، بستند و گفتند: «ما بنزین یورو 4 وارد میکنیم»؛ حال آیا کیفیت بنزین یورو 4 را بهبود میبخشند؟!
در مملکتی که نه تولید خودرویش طبق استاندارد است و نه بنزین تولیدی و واردتیاش، مصرف سوخت چگونه باید باشد؟!
د – استانداردِ کارآیی بخاری (سوخت کمتر، تولید و حفظ حرارت بیشتر) در جهان، 90 الی 94 درصد میباشد، در حالی که طبق آمارهای رسمی (مرکز بهینه سازی مصرف سوخت)، بخاریهای ایرانی، بیش از 65 درصد کارآیی ندارند. یعنی دست کم سی درصد هدر میرود!
حال اگر این سی درصد از مصرف سوخت بخاری کم شود، آیا باز هم ایران بیشترین مصرف را دارد؟!
ھ – جار و جنجال راه میاندازد که دور ریز نان در ایران بسیار وحشتناک است؛ سپس نانوا میگوید: مشکل از آرد است، و کارخانه میگوید: مشکل از نانواست، و دولت یا اتحادیه میگوید: مشکل از قیمت نان است و باید گران شود؟! معلوم میشود که بیکیفیتی ناگهانی نان در سرتاسر کشور، فقط برای همین گران کردن بوده است.
و – هواپیمایی، راهآهن، اتوبوس جادهای و ...، پس از تحمیل آزارها و اذیتهای اهانت آمیز به مسافران، میگویند: «جهت ارائه خدمات بیشتر، باید نرخ بلیط را افزایش دهیم»! پس از افزایش نرخ بلیط، برای مدتی کوتاه، یک بیسکوییت بیشتر به مسافر میدهند! گویی تنها مشکل حمل و نقل کشور، شکم مسافران بوده است!
مردم
البته کسی نمیتواند انکار نماید که متأسفانه در ایران، فرهنگ استعماری اسراف، جایگزین فرهنگ قناعت شده است، [در حالی که مردم مسلمان ما، بیشتر از سایر اقوام به "قناعت" تعلیم و توصیه شدهاند و "اسراف" برایشان حرام است]؛ لذا مصرف مردم، به مراتب بیشتر از معدل مصرف جهانی میباشد. حتی کشورها و مردمان غنیتر نیز چنین مصرفی ندارند!
خود را با فرهنگ مصرف در کشورهای متمول اروپایی مقایسه کنیم.
●- فقیر یا غنی، غروب به بعد، یک لامپ (مانند آباژور) روشن میکنند و زیر نور آن، روزنامه و کتاب میخوانند، به تماشای تلویزیون مینشینند، با یکدیگر گفتگو میکنند و ...؛ اما در اینجا اتاقها به جای لامپ لوستر دارند و معمولاً از سرویش بهداشتی و آشپزخانه و حال گرفته تا سالن و اتاق خوابها، همه روشن میشوند!
●- یک اروپایی، در سال چند دست لباس میخرد؟!
●- کدام دختر یا خانم اروپایی، وقتی میخواهد از منزل خارج شود، به دانشگاه، اداره یا برای خرید سیبزمینی برود، این همه آرایش میکند؟!
●- کدام آقا پسر یا مردی در اروپا، حتی شورتش را برند میخرد و فاق کوتاه میپوشد و مرتب خم میشود تا خط باسن و برند شورتش دیده شود؟! این عوامیها مختص فرهنگ جهان سوم است!
●- به همین شهر تهران نگاه کنید. ما حتی پیادهرو نداریم؛ به ویژه در شمال شهر، چرا که عقب نشینی برای شهرداری هزینه دارد، اما مجوز ساخت، درآمد کلان دارد، لذا مردم پیاده نیز نمیتوانند راه بروند، چه رسد به این که فضایی برای رفت و آمد با دو چرخه داشته باشند! اگر چه داشته باشند نیز فرهنگش نیست.
حال به آلمان، فرانسه، انگلیس، ژاپن، چین، امریکا و ... نگاه کنید که کثرت تردد، پیاده یا با دوچرخه است که نه مصرف سوخت دارد و نه قطعات یدکی خودرو!
●- یک وعده خوراک میان روز یا شب، در کشورهای اروپایی چقدر است؟ یک تکه نان و در نهایت یک ورق گوشت روی آن، یا ورق کاهو، یا گوجه فرهنگی و گاهی کمی بیشتر؛ پس مصرف گوشت، نان، برنج، تخممرغ، روغن، حبوبات و ... در کشورهای مترقی و غنیتر چقدر است؟! وعدههای خوراکی ما چگونه است؟!
●- در کانادا که سردسیر است، پنجرهها پرچ شدهاند تا قابل باز کردن نباشند و گرمایش خارج نشود – در آلمان و فرانسه، شبها شوفاژها را خاموش میکنند و میگویند: «زیر لحاف و پتو، نیازی به حرارت سوختی وجود ندارد»؛ در ایران بخاری و شوفاژ را روشن کرده و گاه پنجره را نیز باز میگذارند، تا هوای تازه بیاید، یا در تابستان ضمن روشن بودن کولر آبی یا گازی، پنجره را نیز باز میکنند که هوا بچرخد!
برق:
طبق گزارشات رسمی: «درحالی که ظرفیت بالقوه تولید برق تجدیدپذیر در کشور بیش از ۱۰۰ هزار مگاوات - یعنی ۲ برابر میزان کنونی تولید برق کشور - است، همچنان صرفا کمتر از ۱ درصد از برق کشور با استفاده از منابع تجدیدپذیر تولید میشود و قسمت عمده انرژی برق کشور از سوزاندن سوخت فسیلی به دست میآید.»
بدیهی است که مردم فقط میتوانند در مصرف برق صرفهجویی نمایند، اما نمیتوانند سیستم تولید و انتقال برق در کشور را تغییر دهند و نیز "برق تجدید پذیر" تولید نمایند.
بنزین:
طبق گزارشات رسمی: «سرانه مصرف بنزین هر فرد در ایران ٦١ لیتر بیشتر از سرانه مصرف بنزین هر فرد در کشورهای عضو اتحادیه اروپاست» و نیز «غلظت ذرات معلق در مناطق شهری ایران ٥٦ میکروگرم در مترمکعب گزارش شده و ٣ برابر متوسط اتحادیه اروپاست».
بله، مردم ایران به تردد با خودروی شخصی، هم عادت دارند و هم به خاطر کمبود وسایل نقلیه عمومی، مجبورند – دور باطل با خودروی شخصی نیز بسیار است، و البته کسب و کار در حرفهی مسافرکشی، به خاطر بیکاری مزید بر علت؛ و ... همه سبب مصرف بالای بنزین در ایران میشود.
بنابراین، مردم میتوانند (و باید) که مصرف خود را کاهش دهند و این هزینههای سنگین ارزی و آلودگی را بر خود تحمیل نکنند، اما نمیتوانند خودروی استاندارد تولید کنند – بنزین استاندارد تولید نموده و یا وارد نمایند – مترو و اتوبوس بسازند و ... .
پارچه و لباس:
طبق گزارشات رسمی: «تعرفه واردات پوشاک در اسفندماه سال ۱۳۹۳، ۲۰۰ درصد بود که پس از آن به ترتیب در فروردین ماه ۱۳۹۴ به ۱۵۰ درصد، شهریور ماه ۱۳۹۵ به ۷۵ درصد و در مرحله آخر که اخیراً در آذر 95 در ارتباط با آن تصمیمگیری شده به ۵۵ درصد کاهش یافته است.»
به این توطئه و جنگ نیابتی اقتصادی، قاچاق پارچه و لباس از مبادی رسمی و غیر رسمی را اضافه کنید، تا بدانیم چرا کارخانجات نساجی در ایران ورشکست و تعطیل شدهاند و چرا کارگاههای تولیدی و خیاطی، بیکار شدهاند و چرا رغبت مردم به جنس خارجی بیشتر شده است؟
مردم در نهایت میتوانند لباس کمتری بخرند و بپوشند، اما نمیتوانند سیاستهای اقتصادی و حمایتی از کارخانجات و کارگاهها و تولید داخلی را به اجرا درآورند و نمیتوانند تعرفهها را تغییر داده و با جدیت جلوی ورود قانونی یا قاچاق پارچه و لباس را بگیرند.
مطالعه:
بله، اگر مطالعه فقط به کتاب یا آن چه به چاپ میرسد محدود باشد، متأسفانه سرانهی مطالعه در ایران خیلی پایین است و فرهنگ کتابخوانی خوب ترویج نشده است. اگر چه نرخ کتاب نیز بسیار بالاست، کتابخانههای عمومی نیز کم است و ...؛ اما امروزه مطالعات و حتی تحقیقات گستردهی بسیاری در فضای اینترنتی انجام میپذیرد. مضافاً بر این که در ایران، آمارگیری از نرخ مطالعه دقیق نمیباشد و بیشتر بر اساس فروش کتاب محاسبه میگردد. به عنوان مثال، در این روش آمارگیری، خواندن قرآن کریم، مطالعه کتاب قلمداد نمیگردد، در حالی که دست کم صدها هزار نفر در روز، به صورت مطالعاتی، قرآن کریم یا ادعیه و احادیث را مطالعه میکنند!
●●●- بنابراین، میران مصرف در ایران در بسیار بالاست، و حتی از حد معمول اسراف نیز به مراتب بیشتر است، اما مقصرش از یک سو مجلس و دولت هستند – از سوی دیگر تولید کنندگان بخش خصوصی – از سوی دیگر مردمِ مصرف کننده. و اقتصاد مقاومتی، یک شعار نبوده و نیست، بلکه تنها راهکار خروج از این بحران شکننده میباشد.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا این آمارهایی که از بالا بودن مصرف انرژی یا مواد خوراکی، یا پایین بودن نرخ سرانهی مطالعهی ایرانیها میدهند، همه بر اساس مطالعات و درست است؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9073.html
کلمات کلیدی:
گوناگون