برخی از منکران خدا سعی کردهاند با برهان شر، وجود خدا را رد کنند و صفات او از جمله ( عالم مطلق بودن، قادرمطلق بودن، خیر محض بودن) او را به چالش بکشند، برای آنها چه پاسخ صحیحی میتوان داد؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): "کفر" یعنی پوشاندن و به کسی که "حق" را میپوشاند، "کافر" گفته میشود. حال خواه حقی که او میپوشاند، وجود خداوند سبحان باشد، یا نبوت، وحی، ولایت ... و یا حتی نعمت دنیوی که خداوند منّان عطا نموده، و او به جای شکر (شناخت مُنعِم، شناخت نعمت، استفادهی بهینه و ضایع ننمودن)، با تخلفاتش آن را میپوشاند و ضایع میکند؛ چنان که در قرآن کریم، "کفر" در مقابل "شکر" نیز آمده است:
« وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ » (ابراهیم علیه السلام، 7)
ترجمه: و آنگاه كه پروردگارتان اِعلام كرد كه اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، [نعمت] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى (با واژه کفر) نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.»
همین روحیه و تفکرات تکفیری، سبب شده تا آنها، هستی را که نشانه و دلیل هستیبخش است رها کنند، و با استناد به نیستیها (عدمیها) "شرور"، منکر وجود خداوند سبحان گردند!
●- البته گاهی کفرشان [چون شخص ابلیس لعین] از انکار و تکذیب فراتر رفته و وجههی لجاج و عناد (دشمنی) به خود میگیرد! میگویند: خدا هست، ولی علیم، قادر و خیر محض نیست(؟!)
خیر و شر در نظام خلقت:
مفهوم کلی "خیر و شر" را همه درک میکنیم و نیازی نیست به مباحث سنگین فلسفی وارد شویم. همین قدر اشاره شود که "خیر" هستی و کمال است و "شر" نبود آن هستی و کمال میباشد.
اینک به خلقت و نظام حاکم بر خلقت که همه علیمانه و حکیمانه است و نشان از علم، حکمت و قدرت خالق دارد مینگریم، با توجه به این که "قادر"، یعنی اندازهها (قَدر) را او وضع نموده و هیچ یک از این اندازهها، از مالکیت و ربوبیت او خارج نشده و بر او چیرگی و غلبه ندارند. پس او "قادر" است.
هستی، کمال و خیر است و در مورد آن چه نیست (عدم) نیز هیچ بحثی نمیتواند صورت پذیرد،
و حال سؤال ما این است که در خلقت و نظام حاکم بر آن، چه چیزی " شرّ " است؟! هر چه که هست، بدان جهت که هستی یافته و هست، "خیر" است.
●- آیا خورشید با آن بزرگی، حرارت، انرژی و روشناییاش بد و شرّ است، یا زمین با گردشش به دور خورشید، و با جوّش؟ آیا باد، باران، صاعقه، برف، کولاک، سیل، زلزله و آتشفشان بد و شر هستند؟! یا شیر، ببر، پلنگ، مار، عقرب، پشه، مگس ... و یا باکتریها بد و شرّ هستند؟!
خیر و شر در خلقت انسان:
انسان یک موجود عظیم و پیچیده است، به قول امیرالمؤمنین علیه السلام: «تو یک جهان پیچده شده هستی». امروزه به نور علوم الکترونیک و ...، با این معانی و مصادیق آشنایی بیشتری پیدا کردهایم، که چگونه انبوهی از اطلاعات و تصاویر و ...، در کوچکترین حافظههای کوانتومی، جای میگیرند.
حال آیا لطافت پوست انسان و ظرافت خطوط هر سر انگشتش "شر" است؟ یا اعضای دورنی و جوارح بیرونی انسان؟ حدود 70 هزار تریلیون سلول در بدن یک انسان شرّ است، یا 700 میلیون سلول استخوان ترابکولار در بافت استخوانی، و یا 1.1 میلیون سلول استخوانی کورتیکال؟ یا حدود 80 هزار کیلومتر مویرگ با قطر متوسطی برابر با سه چهارم یک میلیمتر؟ یا سلولهای اندوتلیال در رگهای خونی که تنها 60 میکرون طول و 20 میکرون عرض دارند؟ ... یا چگونگی نقش، جایگاه و فعالیت هر یک و نیز ارتباط اجزای این عالَم عظیم در وجود انسان با یک دیگر؟!
آیا اینها حتی برای مادهگرایان نیز نمایشی از علم، حکمت و قدرت خالق آنها نمیباشند؟! و یا لجاجت میکنند؟!
خیر و شر در صفات انسانی:
انسان، به غیر از بدن مادی، از صفات و ویژگیهایی نیز برخوردار میباشد، که برخی از روی ناآگاهی، بعضی از آنها را خیر محض نامیدهاند [مانند: رحم، محبت، جود، کرم، خیرخواهی برای دیگران ...]؛ و بعضی از آنها را شر محض نامیدهاند [مانند: تکبر، حرص، بخل، خسّت، دشمنی و آرزوی نابودی دیگران]؛ اما سؤال این است که کدام اینها در ذات خود شرّ هستند و هیچ خیری در آنها وجود ندارد که بتوان معترض شد که «چرا خداوند علیم، حکیم و قادر، این صفات را در انسان قرار داد»؟!
●- تکبر / اگر تکبر نباشد که آدمی ذلیل میشود. انسان باید که خود را بزرگ ببیند، چرا که با عظمت و اَحسن آفریده شده است – ما در نماز، وقتی در جمع صالحین قرار میگیریم، اول به خودمان سلام میدهیم و سپس به دیگران «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین) - به فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام، «تکبر مقابل متکبر، عبادت است».
●- حرص / اگر صفت یا نیرویی به نام "حرص" در انسان نباشد که کسی انگیزهای برای اصلاح و رشد پیدا نمیکند. چنان که در قرآن کریم فرمود: پیامبر صلوات الله علیه و آله، به ایمان و اصلاح و فلاح شما مردم حریص است:
« لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ » (التوبة، 128)
ترجمه: قطعاً، براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد، به [هدايت] شما حريص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است.
و همینطور است صفات دیگر انسان که پیش از این مکرر بحث شده است.
خیر و شر در تعاملها (اخلاق):
بنابراین، "خیر و شر" فقط در مقولهی "تعاملها" و در چارچوب "اخلاق" مطرح میگردند که "اخلاق" نیز یعنی موضعگیری هر کسی در مقابل هر چیزی. از ایمان به خداوند متعال گرفته، تا یک لقمه نان (که حلال یا حرام به دست آورد و بخورد).
*- حرارت خورشید خوب است، اما اگر کسی مدتی زیر تشعشات تابشی آن قرار گیرد، دست کم پوستش میسوزد و چه بسا به انواع بیماریها، مانند سرطان پوست مبتلا گردد.
*- زلزله، لازمهی تداوم حیات طبیعت زمین میباشد و آتشفشان نیز سبب خاصلخیزی خاک میگردد؛ اما اگر کسی روی خط زلزله خانه و شهر بیبنیان ساخت، و یا در دامنهی کوههای آتشفشان فعال، شهر و روستا ساخت، به هنگام وقوع حادثه، صدمه، ضرر و زیان میبیند.
*- تکبر، بسیار خوب است، اما نه مقابل خدا و خود بزرگبینی مقابل بندگان خدا؛
*- همزیستی و کمک رسانی، همیشه، همه جا، به هر کسی و در هر امری که خوب نیست؛ آیا جایز است که کسی ظالم را یاری نماید؟! بنابراین، خودداری از هر نوع کمکی که مستلزم برخورداری از صفاتی چون بخل و خسّت میباشد نیز همیشه بد نیست، چنان که فرمود:
«... وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ » (المائدة، 2)
ترجمه: ... و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!
*- شهوت خوب است، برای میل به ازدواج و تولید مثل، نه برای زنا و تجاوز – ثروت خوب است، برای فراهم آوردن امکانات جهت رشد خود و دیگران، نه برای تجملگرایی، تفاخر و ظلم به دیگران – قدرت خوب است، برای انجام کارهای مفید، نه برای سلطه و جنایت در حق دیگران و ... .
نتایج:
یک – آدمی وقتی جاهل، کافر و متکبر شد، به جای آن که خودش، عقلش و علمش را به چالش بکشد، زود به جنگ خدایش میرود تا علم، حکمت و قدرت او را به چالش بکشد؟!
دو – آن که خدا را نمیشناسد و باور ندارد، نباید در مورد او، اسما و صفاتش و یا افعالش هیچ بحثی بنماید. مگر میشود با انکار "فاعل"، راجع به "فعل" او بحث نمود؟!
سه – آن که خدا را میشناسد و به او ایمان دارد، میداند که او "سبحان" است، یعنی هستی و کمال محضی که از هر گونه نقص و نیستی، مبرا میباشد.
چهار – آن که خدا را میشناسد و وجودش را قبول دارد، اما در موضع لجاج و دشمنی با او قرار گرفته، باید فکری به حال مداوای خودش بکند، او میداند، ولی عناد دارد، پس جای بحث ندارد. اینگونه نیست که انحرافش به خاطر ندانستن چند دلیل عقلی باشد و اگر شما استدلال نمایید، او قبول کند. او خودش میداند. عقل نظریاش فعال است، اما عقل عملیاش فلج شده است. مانند کسی که چشم و گوش دارد و میبیند که سیل به طرف او میآید، عقل نظری هم دارد و میداند که باید فرار کند و در جای امنی قرار گیرد، اما فلج است و نمیتواند حرکت کند!
پنچ – از هستی به جز هستی، و از کمال به جز کمال، و از خیر به جز خیر صادر نمیشود؛ پس خداوند سبحان، شری را خلق ننموده است.
شش – هر چه هستی یافته، خیر است و شرور از "عدم" لحاظ میگردند. مثل نبود زیبایی که به آن زشتی گفته میشود، یا نبود عقل که به آن جهل گفته میشود، یا نبود عدل که به آن ظلم گفته میشود.
هفت – خداوند متعال هیچ موجود شرّی نیافریده است و هیچ قاعده، نظام و قانون شرّی را بر خلقت حاکم ننموده است؛ پس در نظام هدایت نیز هیچ شرّی وجود ندارد.
هشت – "شرّ"، از چگونگی تعامل و عملکرد انسان، پدید میآید. مثل آن که از انرژی هستهای، میتوان هم دارو یا برق تولید نمود و هم بمب اتم.
نه – به چگونگی اتخاذ مواضع انسان، "اخلاق" میگویند: حال خواه مواضعش در برخورد با طبیعت باشد [مثل کسی که درخت میکارد، یا کسی که جنگی را به آتش میکشد] – خواه اتخاذ مواضع مقابل توحید و معاد باشد (مثل مؤمن یا کافر) – یا اتخاذ مواضع در تعامل با دیگران. پس شرور، از اتخاذ مواضع نادرست و غلط پدید میآید، خواه عمدی باشد یا سهوی.
ده – نظام هدایت، منطبق با نظام خلقت است؛ پس اگر در خلقت و نظام حاکم بر آن شرّی وجود ندارد، در نظام هدایت (شرع) نیز هیچ شرّی وجود ندارد.
شرور همه به خاطر انحراف و خروج از نظام خلقت و نظام هدایت (صراط مستقیم) پدید میآیند.
یازده – خداوند متعال، به انسان در درون، عقل، شعور، منطق، قلب و فطرت داده است، در بیرون نیز نبی، رسول، وحی، ولیّ و امام را حجت قرار داده است، تا انسان درست بشناسد و درست انتخاب نماید و با اراده خویش راه درست را برود تا شرّی از او صادر نگردیده و پدید نیاید و چیزی برای او شر نشود.
دوازده – خداوند متعال، علم و حکمت و قدرت خویش را در کتاب هستی به قلم صُنع، و در کتاب دین به قلم وحی تقریر نموده و همه را مسخر انسان قرار داده است، تا مسیر رشد و کمال (هستی = خیر) را بپماید.
پس اگر کسی هیچ کدام را مطالعه ننمود، "جاهل و غافل" است و باید خود را به چالش بکشد.
مرتبط:
میگویند: چون در خلقت دوگانگی (خیر و شر) وجود دارد، پس توحید نقض میشود و ثنویت (دو خدایی) وجود دارد؟! (7 مرداد 1395)
در قرآن آمده که همهی چیزهای خوبی که به شما رسیده است از خداست و و بدیهایی که به شما میرسد از جانب خود شماست ... (31 دی 1393)
مفهوم (یا من قدر الخیر والشر – ای کسی که خیر و شرّ را مقدر کردی) از فراز شصت وسوم جوشن کبیر با عنایت به کلمه (شرّ) چیست؟ (14 اردیبهشت 1394)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
منکرانی، "برهان شر" را دلیل بر عدم وجود خدا دانسته و یا قصد دارند بدین واسطه، علم، حکمت و قدرت او را به چالش بکشند! پاسخ چیست؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9084.html
- تعداد بازدید : 4594
- 22 بهمن 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید