آن که به واسطهی درک مصیبت، دردمند و مغموم شده باشد، حتماً اقدام به انجام کاری میکند / با نگاهی به خطبه فدکیه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.
سلام دوستان؛
خداوند منان، اجر همه را در مصیبت و سوگ سیدالنساء العالمین، معضم بدارد.
انسان، گرایشها، حبها، بغضها، خوشایندها و ناخوشایندیهای بسیاری دارد و شاید هر لحظه با این حالات مواجه باشد، اما مهم است که بدانیم: میتوان چگونگی کیفی این حالات را محک زد و تشیخص داد و میزان هر کدام را سنجید و اندازها را شناخت؛ که اگر چنین نبود، نه تلاش در رشد استمرار مییافت، نه هیچ بازگشتی پس از خطا میسر میگردید.
اما، پیش از هر سنجش و میزانی، لازم است که آدمی موضوع سنجش و ترازوی میزان را بشناسد، چنان که میداند، وزن را نمیشود با متر اندازهگیری نمود و رنگ را نمیشود با حجم تشخیص داد.
احساسات و عواطف:
ما (انسان)، متشکل از روح و بدن هستیم، بنابر این ادراکاتی داریم که مربوط به بدن است و ارداکاتی داریم که مربوط به روح [قلب] میباشد.
احساسات – احساسات مال بدن و کار بدن است. از واکنسهای سلسله اعصاب و قعل و انفعالات شیمیایی بدن نشأت میگیرد؛ و همه از مواجه با محسوسات ایجاد میشوند، لذا به آن "احساسات" میگوییم، که در برخی از حیوانات نیز نمونههای بسیاری از آن دیده میشود. حتی از گریه، یتیمداری، گریه و اشک و ... .
بنابراین، هر انسانی با دیدن صحنهی زنده، عکس یا فیلم از یک اتفاقی خوشایند، احساس خوشایندی میکند و با دیدن صحنهی زنده، عکس یا فیلم از یک حادثه و یا واقعهای ناخوشایند، احساس ناخوشایندی و حتی ناراحتی شدید نموده و چه بسا با شدت گریه کند و حتی برای تخلیهی خود، فریادهایی در اعتراض نیز برآورد.
چه فرقی میکند که صحنه کربلا باشد، یا کشتار فلسطینیها، یا میانماریها یا ویتکنگها و یا کشتار در جنگهای جهانی اول و دوم؟! همه احساسات را تحریک میکنند.
عواطف – اما عاطفه، مربوط به روح [قلب] است و مبتنی بر "عقل، شعور، و گرایشات انسانی" میباشد. کسی که عاطفهای مبتنی بر عقل دارد، از دیدن جهل و تعصبات مردم، بیشتر متأثر شده و مغموم میگردد، تا دیدن قتل عام همان مردم! چنان که مصیبت و درد نامردی و ظلم، به مراتب بیشتر از مصیبت و درد یک سیلی یا ضرب و شتم میباشد.
انفعال:
نکتهی قابل توجه اینجاست که انسان، در هر دو وجه [احساس یا عاطفه]، اگر واقعاً مصیبت، درد و خطر را حس و درک نماید، حتماً به اقدامی جهت رفع درد و دفع خطر همت میگمارد.
مثال حسی:
فرض کنید که کسی با چاقو، تیغ، یا چیزی که تیز و برنده است کار میکند و اتفاقاً آن تیزی به سر انگشت، بند انگشت و یا رگ و عصب او کشیده شده و جراحت برداشته و خون جاری میگردد.
حال او چه میکند؟ آیا فقط شعار میدهد که تیزی برّنده است؟ یا فقط فریاد آه بر میآورد و گریه میکند؟ و یا فقط برای دیگران ذکر مصیبت میخواند؟ یا آن که صمن احساس سوزش، ناراحتی و حتی گریه، و مطلع نمودن دیگران از چند و چون این جراحت و درد و آلامش، سریعاً برای بستن زخم، جلوگیری از خونریزی بیشتر، مداوا و بهبود، اقدام میکند؟
مثال عاطفی:
فرض کنید که مینیبوس حامل دانشآموزان، تصادف کرده است و خبرش به خانوادههایشان میرسد! آیا درک، نگرانی، اضطراب، ناراحتی و درد هر پدر و مادری که فرزندش در آن مینیبوس بوده، مانند وقتی است که یک چنین خبری را راجع به واژگونی یک مینی بوس، در جای دیگر [حتی کشوری دیگر] میشنود؟ و نسبت به هر دو، یک نوع واکنش، انفعال و اقدام دارد؟! این عاطفه است.
تفاوت ماندگاری:
ادراکات احساسی، خیلی زود از بین میروند، همین که سوزش بریدگی از میان رفت، احساس سوزش دیگر از میان میرود، هر چند که زخم هنوز باز باشد.
احساسات با مواجه با یک حادثه، یا نقل آن پدید میآید، و پس از گذر از آن یا پایان نقل، و مواجه با محسوسات دیگر، جایش را به احساسات دیگر میدهد.
اما ادراکات عاطفی، ماندگاری دارند، مگر آن که "عقل و قلب" کسی ممهور و یا مختل و مخروب شده باشد! لذا هر موقع به یاد آن حادثه یا مصیبت، میافتد، همان غم به دلش مینشیند. مادر هفتاد سالهای میگفت: « 20 سال بیشتر نداشتم که پسر 5 سالهام، بر اثر بیماری درگذشت و خیلی سوختم؛ هنوز هم هر گاه به یادم میافتد، همانقدر متأثر شده و میسوزم»! بدیهی است که در این سالها، خوشحالی و ناراحتیهای بسیاری را تجربه نموده بود، اما این درد را فراموش نکرده و اثرش نیز همان اثر است. این یعنی عاطفه!
مصیبت اهل بیت علیهم السلام:
به هر کسی که بگویید: انسان کامل، علیم، حکیم، متخلق، عادل، خیرخواه، قیام کننده به قسط، مقابله کننده با ظلم و ظالم، مدافع حقوق مردم و مستضعفان و مظلومان را در محراب ترور کردند، متأثر میشود و چه بسا اگر با چند و چون واقعه بیشتر آشنا شود، اشکی هم بریزد – به هر کس بگویید: فرق انسان محقی را شکافتند، جکر انسان محقی را مسموم کردند و سر انسان محقی را بریدند و بر نیزه کردند و ...، احساساتش تحریک شده، ناراحت میشود، متأثر میگردد، چه بسا اشکی هم بریزد و یا حتی دقایقی زبان به نکوهش ظالمان بگشاید؛ اما چقدر عمق و ماندگاری دارد؟!
اما برای کسی که عقل، شعور، قلب، محبت، مودت و عاطفه دارد، و بالتبع شعاع و عمق این مصائب را درک میکند، و با بصیرتش استمرار آن را میبیند، فرق میکند و بالتبع به غیر از شور، شعار، ذکر مصیبت و گریه و ...، به اقدامات دیگری همت میگمارد.
خطبهی فدکیه:
در ذکر مصیبتها و ظلمهای وارده به صدیقهی طاهره، سیدة النساء العالمین، حضرت فاطمة الزهراء علیها السلام، هم احساسات تحریک میشود و هم عواطف مبتنی بر عقل و قلب.
ابتدا « ولایت الهی را بدل زدند و به غیر قرآن کریم حکم کردند » - سپس خفقان را به حدی بر وی تحمیل کردند که گفتند: «حتی صدای گریهاش بر مصیبت رحلت چنان پدری، بلند نشود؛ چرا که مردم ناراحت و متأثر میشوند!» - سپس « با غصب فدک، محاصره اقتصادی را آغاز کردند تا چشم مردم، به در این خانه و دست صاحبان کریمش نباشد » - سپس « با ضربه سیلی در کوچه، حرمت او و پدرش و همسرش و خانواده اهل عصمت را هتک کردند » - سپس « با ضربه به درب خانه، سینهاش را بین در و دیوار مجروح کردند » - سپس « با ضربهی غلاف شمشیر، بازویش را شکستند» و بالاخره او را به بستر شهادت انداختند!
این مصیبتها همه بزرگ است و ذکرش دردآور و تأثر برانگیز برای احساسات و عواطف (که هر دو لازم است)؛ اما هر کسی نمیفهمد که حق اسلام را غصب کردند، حرمت اسلام را هتک کردند، سینهی اسلام را مجروح و بازوی اسلام را شکستند؛ مگر عاقل و بصیر.
ایشان در دادخواهی خود (خطبهی فدکیه)، دو قشر خواص (بزرگان و نخبگان) و مردم، به ویژه جوانان را مخاطب قرار داده و معترض میشوند که «چرا کاری نمیکنید – در حالی که عقل، شعور، قلب، احساس، عاطفه، چشم سر و چشم بصیرت دارید – حق و باطل – ظلم و ظالم و مظلوم را میبینید و صدای دادخواهی دختر رسولتان را میشنوید»؟!
خواص:
«یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ! ما هذِهِ الْغَمیزَةُ فی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟ اَما کانَ رَسُولُاللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ اَبی یَقُولُ: «اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فی وُلْدِهِ»، سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ وَ عَجْلانَ ذا اِهالَةٍ، وَ لَکُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ، وَ قُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ. اَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ؟!»
ترجمه: اى گروه نقباء، و اى بازوان ملت، اى حافظان اسلام، این ضعف و غفلت در مورد حق من و این سهل انگارى از دادخواهى من برای چیست؟! آیا پدرم پیامبر نمیفرمود: «حرمت هرکس در فرزندان او حفظ میشود»؟ چه به سرعت مرتکب این اعمال شدید، و چه با عجله این بز لاغر، آب از دهان و دماغش فروریخت، در صورتى که شما را طاقت و توان بر آنچه در راه آن میکوشیم هست، و نیرو براى حمایت من در این مطالبه و قصدم وجود دارد . آیا میگوئید: محمد [صلى اللَّه علیه و آله] مُرد (همه چیز تمام شد)؟!
مردم، به ویژه جوانان:
«ایهاً بَنیقیلَةَ! ءَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبی وَ اَنْتُمْ بِمَرْأى مِنّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدى وَ مَجْمَعٍ، تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُکُمُ الْخُبْرَةُ، وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَکُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجیبُونَ، وَ تَأْتیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغیثُونَ، وَ اَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیْرِ وَ الصَّلاحِ، وَ النُّخْبَةُ الَّتی انْتُخِبَتْ، وَ الْخِیَرَةُ الَّتِی اخْتیرَتْ لَنا اَهْلَ الْبَیْتِ.»
ترجمه: اى پسران قیله - گروه انصار - آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم در حالى که مرا میبینید و سخن مرا میشنوید، و داراى انجمن و اجتماعید، صداى دعوت مرا همگان شنیده و از حالم آگاهى دارید، و داراى نفرات و ذخیرهاید، و داراى ابزار و قوهاید، نزد شما اسلحه و زره و سپر هست، صداى دعوت من به شما میرسد ولى جواب نمیدهید، و ناله فریاد خواهیم را شنیده ولى به فریادم نمیرسید؟! در حالى که به شجاعت معروف و به خیر و صلاح موصوف میباشید، و شما برگزیدگانى بودید که انتخاب شده، و منتخباتى که براى ما اهلبیت برگزیده شدید!
●- پس، مصیبتزده، داغدار و عزاداری که حقیقتاً مصائب را درک نموده و دردمند است، حتماً کاری میکند؛ و اگر به روضه و گریه و ذکر مصیبت بسنده کند - اگر همین مقدار نیز غنیمت است - اما در چنبرهی احساساتش محصور مانده و به عرصهی معرفت، محبت و مودت قدمی نگذاشته، چه رسد به این که در آن سیری کرده باشد.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
یادداشت - آن که به واسطهی درک مصیبت، دردمند و مغموم شده باشد، حتماً اقدام به انجام کاری میکند / با نگاهی به خطبه فدکیه
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9096.html
- تعداد بازدید : 1867
- 30 بهمن 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت