نگاهی به تأثیرات مثبت یا منفی ترویج و تبلیغ "روانشناسی رفتارگرای غربی"، در ساختار فرهنگی و رفتاری ما؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أبا صالِحَ المَهدی.
سلام دوستان؛
از آنجا که ابتدا و آغاز هر کشف یا رویکرد علمی، حتماً باید به نام غربیها به ثبت رسد، گفته شده که بنیانگذار "روانشناسی رفتارگرایانه"، دانشمندان غربی، از جمله جان واتسون، پاولوف و اسکینر، میباشند؛ در صورتی که "روانشناسی رفتاری"، در قرآن کریم و احادیث، به مراتب بیشتر و البته جامعتر و صحیحتر از کشفیات و منابع غربی میباشد، تا آنجا که میفرماید: ما اگر بخواهیم، مواضع و حتی نیات افراد را از صورت و لحن گفتارشان میشناسانیم:
«وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ» (محمد صلوات الله علیه و آله، 30)
ترجمه: و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان میدهیم تا آنان را با قیافههایشان بشناسی، هر چند که میتوانی آنها را از طرز سخنانشان بشناسی؛ و خداوند اعمال شما را میداند!
در اسلام عزیز میفرماید: نقش "رفتار" در شاکلهی انسان، آن قدر مؤثر و عمیق است که در آخرت همگان [اعم از کافر یا مؤمن]، با صورت و شکل حقیقی رفتارشان شاخته میشوند! در همین دنیا یک عده رو سیاه و یک عده رو سفید هستند، اما اینجا حجاب ماده هست و زیاد دیده نمیشود، اما در آخرت که پردهها کنار میرود، روشنایی و تاریکی صورت «تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ» کاملاً مشهود میگردد.
آدمی، در مسیر رشد، پس از گذر از دوران جمادی، به رشد نباتی میرسد، و پس از گذر از آن، به رشد حیوانی میرسد و در انتها وارد عرصهی رشد انسانی میگردد که حد و نهایتی ندارد، و خداوند متعال میفرماید که همگان از این دورهها به موفقیت عبور نمیکنند، بلکه برخی در همان بخش جمادی متوقف میگردند «كَالْحِجَارَةِ» - برخی در دورهی رشد نباتی میمانند، منتهی چون بدن حیوانی دارند، بر توقف در همین دورهی حیوانی «كَالْأَنْعَامِ»، بیشتر تصریح شده است.
●- متأسفانه باید اذعان نماییم که مسلمانان، به رغم برخورداری از ثروت غنی و عظیم وحی و سرمایهی گرانقدر حدیث و تعلیمات معادن و معلمان وحی و آموزگاران علم و حکمت [اهل عصمت علیهم السلام]، از همان ابتدای راه، دچار انحراف مسیر شدند و به سرعت اسلامشان آلوده بر التقاط با فرهنگهای جاهلی و قومی، اسرائیلیات و خرافههای کلیسا شد و هر گاه که خواستند رهایی یابند، فرهنگ غرب را نیز به ظرف اسلام خود اضافه نمودند؛ و البته هرگاه خواستند پالایشی انجام دهند، آنها نگذاشتند!
این انحراف و استعمار، سبب گردید که گمان کنند، چون غرب در علوم تجربی و صنعت (تکنولوژی)، پیشرفتهتر است، پس لابد در "علوم انسانی"، از جمله فلسفه، منطق، اخلاق، علوم سیاسی، حقوق و روانشناسی نیز پیشرفتهتر است! تا جایی که نه تنها نظریات آنها، به عنوان "علم قطعی" در دانشگاههای ما تدریس میگردد، بلکه دانشجو و محقق، حق ندارد به غیر آن چه آنان دیکته میکنند را بخواند و بداند و یا نظری بدهد! حتی در پایاننامهها، باید مانند یک دائرة المعارف، گفتههای آنان و البته با ذکر منبع (رفرنس) را بنویسند تا قبول شوند! در حالی آنها با دانشجویان خود چنین رفتاری ندارند!
ریشه و انگیزه در "روانشناسی رفتارگرای غربی":
دانشمندان غربی در حوزهی روانشناسی رفتارگرا، میگویند: «باید از شیوههای ذهنی و تحلیلی، در شخصیت شناسی فاصله گرفت و راجع به "رفتار"، فقط و دقیقاً دربارهی آن چه دیده میشود، سخن گفت». و در نهایت نتیجه میگیرند: «همه چیز در قالب رفتار قابل مشاهده و سنجش است، پس میتوان با پاداش، تنبیه و شرطیسازی و مهندسی عوامل، رفتارها را تغییر داد».
به حسب ظاهر، این جملات قشنگ است و علمی به نظر میرسد! اما مسئله این است که وقتی "تحلیل" از مشاهده رفتار گرفته شود، چه باقی میماند و چگونه میتوان مهندسی نمود؟! ممکن است که دو نفر، با دو انگیزه و هدف مغایر و حتی متضاد، یک رفتار را نشان دهند، چنان که در اسلام، به عبادت خالص و عبادت ریایی تعبیر میشود؛ خب حال با دیدن صرف ظاهر رفتار، چه شناختی حاصل میگردد؟!
آنها خودشان، همین ظاهر رفتار را تحلیل میکنند که این نتایج را میگیرند، اما به ما القا میکنند که نباید رفتارها را تحلیل کرد و باید همین شکل ظاهر بسنده نمود! و البته میدانیم که این القائات، اگر چه قالب و ظاهر روانشناسی دارد، اما ریشه و هدف سیاسی دارد.
به عنوان مثال میگویند: شما وقتی یک پارتی، یا یک فیلم را میبینید، به همان ظاهرش که خوشی آنان را نشان میدهد بسنده کنید، حال چه کار دارید که تحلیل کنید، انگیزه، علل و عوامل چه بوده است و چه اهدافی از آن تعقیب میشود و چه نتایجی به بار خواهد آورد؟! و هم چنین است اگر شاهد تحرکات نظام سلطه، در عرصههای سیاسی – اقتصادی و نظامی شدید. به عنوان مثال: ظاهر و شکل کار این است که میگویند: چون ممکن است ایران سلاح اتمی بسازد، پس اساساً وارد علوم هستهای نشود – چون سوخت فسیلی، محیط زیست را آلوده میکند، از آن نیز در تولید انرژی استفاده نکند! پس چه کند؟ هیچ! ما هر دو را تولید میکنیم و ایران بیاید به میزان مصرف از ما بخرد! حال شما چرا تحلیل میکنید که این رفتار چه ریشهها، انگیزهها، اهداف و نتایجی دارد؟
تفاوت اصلی روانشناسی رفتاری، در آموزههای اسلامی و غربی:
تفاوت اصلی تمامی شاخههای علوم انسانی [از جلمه روانشناسی]، در آموزههای اسلامی و غربی و شرقیِ غیر اسلامی، در "جهانبینی توحیدی – اسلامی" و بالتبع در "انسانشناسی" میباشد که در رفتارهای فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ...، نمود مییابد.
رفتار آدمی، در نگاه به جهانی که از هیچ آمده و به هیچ میرود، از ماده آمده و به ماده میرود، بسیار متفاوت است با رفتار آدمی، در نگاه به جهانی که با عظمت و حکمت آفریده شده، و حیات انسان در آن، یک کارگاه آدمسازی و یک گذر به حیات ابدی در عالَم آخرت میانجامد.
ریشه، انگیزه و اهداف رفتار آدمی، در نگاه به انسانی که به رغم تمامی تعاریف و توصیفات، بالاخره فقط یک حیوانی است که از خاک آمده و به خاک میرود، بسیار متفاوت است با نگاه به انسانی که مبدأش الله و مقصدش نیز الله است و نگاهش به خود و جهان هستی «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» میباشد.
ازدواج و طلاق:
روانشناسان رفتاری، به ویژه در عصر حاضر، بیشتر به مقولهی روابط خانوادگی و زناشویی توجه دارند، و البته بد هم نیست، چون خانواده، اولین و مقدسترین کانون اجتماعی قلمداد شده است.
اما تفاوت نگاه به انسان در همین دو مقوله نیز حقایق بسیاری را روشن میکند.
●- در نگاه به انسان با عینک "اومانیستی"، که قائل به اصالت فرد است و تمامی رشد و کمال را در «لذت و منفعت شخصی» میبیند و اگر چارچوب یا نصیحتی در رفتار اجتماعی دارد نیز به خاطر تضمین بیشتر همین لذت و منفعت شخصی میباشد، چگونگی آشنایی، محبت، عشق و ازدواج، چه حوزهای بیشتر از روابط جنسی میتواند داشته باشد؟!
از این رو، چنان که ما مفاهیمی چون: محبت، عشق، علاقه و ... همه را (به غلط)، به "دوست داشتن" ترجمه مینماییم، آنها نیز به عشق و روابط جنسی «love » میگویند! چون از محبت و عشق بین زن و مرد، بیش از این نمیفهمند!
●- در انتخاب همسر، در اسلام بر "کفویت – همتایی" تأکید شده است و عقل نیز مصدق آن است. و البته در فرهنگ غرب و شرق نیز بر اساس همین کفویت انتخاب میکنند، اما ملاکها متفاوت است.
برای ما، مسلمانی (یا همدینی)، هم فکری (همسری)، اخلاق، حیا، عفت و پاکدامنی، حتی نزدیکی فرهنگ قومی و فامیلی و ... از معیارهای اصلی است، اما برای غربیها، رضایت جنسی شرط اصلی میباشد! و حال به ما دیکته میکنند که به ظاهر شخص و اعمالش بسنده کنید، دنبال معیارهای حاضر در ذهن خودتان و یا تحلیل رفتارهای طرف مقابل نروید!
●- امر "طلاق" در فرهنگ غربی [که متأسفانه به ویژه در دهههای اخیر، به فرهنگ ما نفوذ کرده است]، فقط یک فسخ قرارداد ساده است. همسر صبح به گرمی، با همسرش خداحافظی میکند، ساعتی بعد یک نامه از وکیل همسر دریافت میکند که طلاقش را خواسته است و به او میگوید: تا تعیین و تکلیف قانونی، حق نداری به خانه برگردی، با او یا فرزندانت صحبت کنی، چیزی از خانه برداری و ...!
در اسلام، "طلاق"، بدترین حلال نزد خداوند بیان شده است و در قرآن کریم، به صراحت دستور میدهد که اگر کار به طلاق کشید، مرد همسرش را از خانه بیرون نکند، مدتی به او مجال آرامش روانی، خودیابی و پیشبینی و برنامهریزی برای آینده بدهد – نه تنها مهریهاش را کامل بدهد، بلکه چیزی اضافه به او هدیه دهد – بد رفتاری نکند – او را بدنام ننماید و ...؛ یعنی اموری که چه بسا طلاق را منتفی سازد.
در این آموزهها، روح، روان، قلب، اعصاب ... و بالاخره تأثیر رفتار در فرهنگ اجتماعی دیده و لحاظ شده است. در این فرهنگ، نه دختر هزار سکه مهر دارد و نه فردای ازدواج، مهرش را به اجرا گذاشته و همسرش را به زندان میفرستد و نه بالتبع قانونگذاران و فعالان فرهنگی را اینچنین منفعل مینماید.
حال، آیا جایز است که ما با ترویج فرهنگ "روانشناسی رفتاری غرب یا شرق"، زیرساختهای رفتار شخصی، اجتماعی، خانوادگی، فامیلی و ... را در میان مسلمانان تغییر دهیم؟! تغییری که هرگز بنیادین نخواهد بود و فقط به "ادا در آوردن" و "بازیگری" منتهی میگردد!
آیا نظریهی تروما و یا ایماگوی غربی، که این چنین به سرعت و با دست پاچهگی و البته گسترده، در ایران ترجمه، تدریس، تبلیغ و ترویج عمومی میگردد، همه یافتههای علمی است که بر انسانهای تمامی جوامع، با فرهنگها و ساختارهای گوناگون [به ویژه فرهنگ و ساختار اسلامی]، صدق کند و برایشان مفید باشد؟! یا همه در راستای تحقق اهداف و برنامههای همان قرارداد 2030 میباشد؟!
مرتبط:
مشارکت و هم افزایی (موضوع و نشانی لینک متن یادداشت)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
یادداشت:
نگاهی به تأثیر مثبت یا منفی تدریس، ترویج و تبلیغ "روانشناسی رفتارگرای غربی"، در ساختار فرهنگی و رفتاری ما؟
نشانی لینک:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9559.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 1905
- 4 دی 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت