آیا رجوع به احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام سند قرآنی دارد؟ و چگونه میتوان به صحت و اعتبار احادیث اعتماد کرد؟ به تعبیری، علمای دین بر چه مبنایی حدیثی را معتبر قلمداد میکنند؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): معیار شناخت و ابزار شناخت، "عقل" است. کدام عقل سلیمی، به امکان اطاعت از خدا، بدون اطاعت از رسولش (ص) حکم میکند، و اطاعت از رسول (ص) را بدون رجوع به فرمایشاتش (احادیث)، ممکن و میسر میشمارد؟!
●- کسی که در ضرورت رجوع به احادیث پیامبر اکرم و امامان صلوات الله علیه و آله، تردید دارد، حتی به قرآن کریم نیز نباید رجوع نماید، چرا که آیات آن، به خودش نازل نگردیده، بلکه بیان و ابلاغ پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، از سوی خداوند متعال میباشد؛ پس چگونه از این قرآنی که خودش حدیث (بیان) پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله میباشد، دلیل و سند بر لزوم و ضرورت رجوع به احادیث ایشان را میطلبد؟! این که همان "دور باطل" میشود!
●- اگر این بخش از سخنان ایشان را تحت عنوان "وحی" قبول نموده و ضرورت تبعیت از آن را فهمیدهاند، چگونه در ضرورت رجوع و تبعیت از سایر سخنان و آموزههای ایشان، تردید میکنند؟! چطور بخشی از سخنان ایشان را میپذیرند و بخش دیگری را نمیپذیرند؟!
«إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا» (النساء، 150)
ترجمه: كسانى كه به خدا و پيامبرانش كفر مىورزند و مىخواهند ميان خدا و پيامبران او جدايى اندازند و مىگويند ما به بعضى ايمان داريم و بعضى را انكار مىكنيم و مىخواهند ميان اين [دو] راهى براى خود اختيار كنند.
●- آنگاه که پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله، جملهای را بیان مینمودند، مخاطبان از کجا میفهمیدند که این "وحی" است، یا سخن شخص ایشان؟! آیا جز بیان خود ایشان، راه دیگری برای این شناخت و تفکیک بود؟! حال چطور میتوانند بگویند: بسیار خب، این مقدار که خودتان تعیین نمودید که وحی است را اطاعت میکنیم، و مابقی را اطاعت نمیکنیم، یا دست کم ضرورتی در اطاعتش نمیبینیم؟!
●- تا همین جا و در همین قرآنی که قبول کردهاند، آیات متعددی وجود دارد که به صراحت دستور به اطاعت و تبعیت از ایشان را میدهد. حال با وجود این همه آیات صریح، باز به دنبال سند قرآنی میگردند؟! در حالی که میفرماید: اگر واقعاً به الله و قیامت ایمان دارید، خیر و بهترین شیوهی ظهور و بروز ایمانتان، همین اطاعت از ایشان و اولی الامر میباشد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا» (النساء، 59)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.
●- بر اساس چه منطقی، قرآن کریم را از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میگیرند، بعد معلمش را کنار میزنند و میگویند: «حَسبُنَا کِتابَ الله – کتاب خدا برای ما کافیست»؟! و حال آن که در همین کتاب، به صراحت بیان نمود که اساساً کار رسول تعلیم کتاب است «وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ».
●- چه کسی تا به حال، از خود کتاب، بدون معلمان با واسطه یا بیواسطهی آن، علم آموخته که مدعی میشوند «کتاب کافیست»، پس این همه مدرسه، دانشگاه، حوزه و ... برای چه تأسیس شده و معلمان چه میکنند؟! چرا به جای این همه هزینه و زحمت، یک کتاب را منتشر و پخش نمیکنند، تا همه ادیب، فیلسوف، ریاضیدان، پزشک، مهندس و ... شوند! آیا منطقِ "کفایت کتاب و عدم ضرورت رجوع به معلم و تعلیمات او" فقط نسب به قرآن کریم است؟!
●- حال که تنها راه صحیح، فراگیری کتاب از معلم و معلمان آن میباشد، چگونه میتوانند قرآن کریم را که تجلی علم الهی است، بدون معلم بیاموزند؛ و آیا آموزش و تعلیم معلم، همان "حدیث" نیست؟!
●- اهل قرآن مجید، در ضرورت اطاعت خداوند سبحان که تردیدی ندارند؛ حال بیندیشند که بدون اطاعت و تبعیت از رسول او، چگونه میتوانند خداوند متعال را اطاعت و عبادت کنند؟! مگر به خودشان وحیای در معارف، یا امر و نهی (احکام) آمده است؟! لذا خداوند سبحان، اطاعت از ایشان را مترادف اطاعت از خود قرار داد و فرمود: «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ – در حقیقت کسی که از رسول اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است / النساء، 80».
●- ضرورت این اطاعت، به حدی واضح است و اهمیت دارد که در کلام وحی میفرماید: هر کس اطاعت نکند، تمامی اعمالش باطل میشود!
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ» (محمد صلوات الله علیه و آله، 33)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت کنید و رسول را اطاعت کنید و اعمال خود را باطل نکنید.
آیا باز هم از قرآن کریم، آیه و سند بر ضرورت رجوع به تعلیمات ایشان در بیان و عمل میخواهند:
علت و درد تشکیک در ضرورت اطاعت:
مقولهی ضرورت اطاعت از رسول اعظم صلوات الله علیه و آله، برای کسی که مسلمان نیست، اصلاً موضوعیت ندارد و او باید تحقیق و مطالعه را از جای دیگری آغاز نموده و پیگیری نماید؛ اما باید دید که علت اصلی و درد مسلمانی که پیامبر اکرم، دین و کتابش را قبول نموده، چیست که دنبال راه فراری از ضرورت رجوع به احادیث (فرمایشات) و وجوب اطاعت از ایشان میگردد؟! و حال آن که حتی اگر قرآن کریم را نخوانده باشد، دلایل عقلی برایش روشن است!
هیچ تردید ننمایید که علت اصلی، "سیاست" است و درد اصلی همان "حکومت" بوده و هست! و دلیل آن که:
«آیا تا کنون دیده یا شنیدهاید که مسلمانان از مذاهب و فرق مختلف، در زمان حیات ایشان، در کنار بستر احتضار ایشان، پس از رحلت ایشان و در طول تاریخ اسلام، نسبت به ضرورت رجوع به حدیث، ضرورت اطاعت و تبعیت از ایشان، ضرورت فراگیری علوم از ایشان، در مواردی چون: دفعات و رکعات نماز، که ستون دین، شناسنامهی اسلام و ریشه و رأس عبادات است، تردید کنند؟! و یا نسبت به ضرورت رجوع به احادیث و سنت ایشان، در مقولهی "طهارت و غسل"، تردید نمایند! و حال آن که جزئیات احکام هیچ کدام از اینها، در قرآن مجید نیامده است و همه طبق حدیث و سنت است.
بله، البته که اختلاف در استناط احکام وجود دارد، اما هر کدام آن را مستند به حدیث و سنت الرسول صلوات الله علیه و آله میدانند، که این یعنی علم به ضرورت رجوع به حدیث، برای فهم معارف و احکام الهی در قرآن کریم، و ضرورت تبعیت از سنت ایشان.
اما، حتی در زمان حیات و در بستر احتضار، وقتی به همه [به غیر از اهل بیت علیهم السلام] میفرماید که نه تنها از شهر خارج شوند، بلکه به مرز روند تا کاملا دور باشند، اطاعت نمیکنند و به بهانهی دلتنگی و نگرانی باز میگردند تا صحنه برای تحقق بیعت غدیر مساعد نگردد! و آنگاه که میفرماید: پس قلم و کاغذی بیاورید تا راهکار و تکلیفتان برای نجات و سعادت را بنویسم، در همان کنار بسترش میگویند: "هذیان میگوید"!
*- بنابراین، تمامی این تشکیکها در ضرورت رجوع به احادیث معتبر، و اطاعت و تبعیت از ایشان در هر زمان، فقط برای فرار از "ولایت و توجیه آن، با رنگ و لعاب اسلامی و قرآنی" بوده و هست. هر چند که شاید بسیاری ندانند.
اعتبار حدیث:
اعتبار سخنان دیگران از گذشتگان، چگونه به اثبات میرسد؟ از کجا معلوم میشود که این سخن از ارسطو و یا این سرودهی از حافظ بوده است؟! آیا از تمامی آنها، دستخط باقی مانده است؟ اگر دستخطی نیز پیدا شود، از کجا اثبات میشود که فلانی نوشته است؟! آیا اثر انگشت و یا دیانای گذشتگان را دارند و یا ...؟!
بنابراین، برای هر مقولهای، علمی وجود دارد و برای هر علمی، چارچوبی تعریف شده وجود دارد که کشف و فهم را میسر میگرداند.
علوم قرآنی و حدیثی نیز مستثنای از علم و چارچوبهای آن نمیباشد، و البته چون سخن منتسب به خداوند متعال و یا اهل عصمت علیهم السلام میگردد، بسیار دقیقتر و البته سختتر میباشد.
از اینرو، برای مردمان [چه در اسلام و چه در غیر اسلام]، دو راه بیشتر باقی نمیماند: اول آن که خودشان بروند در رشتهای مربوط به موضوع تحصیل تخصصی بنمایند و دریابند – دوم آن که نتیجه تحقیقات علما و دانشمندان را بپذیرند، مگر آن که خلافش ثابت شود، که اثبات نادرستی نیز علم تخصصی میخواهد.
بنابراین، محققان، دانشمندان و عالمان در علوم قرآن و حدیث، از ادبیات (زبان عربی) شروع میکنند، تا قرآن کریم، تفسیر، علم حدیث، علم رجال، علم کتاب و ... . تمام تاریخچهی یک حدیث، از این که اولاً آیا با قرآن و عقل انطباق دارد یا ندارد – ثانیاً به فرض که داشته باشد، از کجا معلوم که شخص معصوم آن را اینگونه بیان داشته است را به صورت تخصصی مطالعه و تحقیق و بررسی میکنند. سلسلهی گویندگان تا شخص معصوم علیه السلام، اعتبار و وثوق آنها، تفکیک حدیث متواتر و نادر و ... همه را تحقیق میکنند؛ آن هم نه این که یک نفر تحقیق نماید برای بقیه؛ بلکه هر طالب علمی در این زمینه، باید خودش نزد معلمان تحصیل کند و این تحقیقات را به عمل آورد؛ و البته که وقتی نتیجهی این تحقیقات مستمر، و در هر عصر و نسلی، یکی شد، برای دیگران مسجل میگردد که این حدیث موثق و معتبر میباشد.
مشارکت و هم افزایی (موضوع و نشانی لینک متن یادداشت)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
آیا ضرورت رجوع به احادیث و روایات، سند قرآنی دارد؟ علما چگونه و بر چه مبنایی صحت و اعتبار یک حدیث یا روایت را تأیید و تصدیق میکنند؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9615.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2734
- 6 بهمن 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن