پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): همیشه باید به اصل جمله و معنای صحیح و دقیق آن، دقت نمود.
مباحث شناختی، حتی اگر راجع به مادیات هم باشند، اغماض پذیرد و شوخی بردار نمیباشند، و یک خطای به ظاهر کوچک، میتواند تمام مسیر را تغییر دهد. این ظرافت، در علوم انسانی بیشتر است و هر چه مرتبهی وجودی موضوع مطالعه و مورد شناخت بالاتر باشد، حساسیت بیشتر میشود؛ به ویژه آنگاه که موضوع، در رابطه با "خدا و فعل" خداوند متعال باشد.
بنابراین، برای هر شناختی، و در رأس همه آنها شناخت خداوند متعال، افعالش، وحی، حدیث و ...، بسیار مهم است که ابتدا متن [گزاره]، درست خوانده شود، اگر به زبان دیگری است، درست ترجمه شود، درست بیان شود و سپس درست در آن مورد تفکر و مطالعه و بررسی صورت پذیرد. بسیاری از "باور"های ما، اگر چه در اصل خود درست میباشند، اما در چگونگی طرح و نقل، دچار آسیب شدهاند و بسیاری از مردم، باورهایشان را از نقل قول دیگران گرفتهاند، نقل قولهایی که در محاوره و دست به دست شدن، دچار آسیبهای اساسی شدهاند.
الف – هرگز خداوند سبحان، خودش در گروِ (مرهونِ) چیزی، کسی یا امری قرار نمیگیرد. در گرو بودن و یا رهن، نوعی بند و حصاری است که رهایی و آزادیاش، مشروط به درآمدن مرهون، از گرو و رهن میباشد. مثل خانه یا شیءای که در برابر قرضی، در گروی قرض دهنده قرار میگیرد.
این انسان است که خودش [جانش]، با تمام وجود، در گرو و رهن "ایمان و عملش" میباشد و آزاد نمیگردد، مگر به شرط ایمان به توحید و معاد و لوازمش، و نیز عمل صالح. چنان که فرمود: «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ * هر كسى در گرو دستاورد خويش است / المدثر، 83».
در گرو یا رهن است، یعنی تا وقتی دِین خود را ادا نکند، امانت را باز نگرداند و ...، نگهش میدارند و نمیگذارند آزاد باشد و آن چه در اختیارش گذاشته شده بود، به خودش برگردد تا بهره و لذتشرا ببرد، لذا در آیهی بعد، میفرماید: « إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ * به غیر از اصحات "راستی، درستی، ایمان و یُمن / همان، 84»؛ یعنی دیگر آنها را در گرو نگه نمیدارند، بلکه سریع و مستقیم، و حتی بی حساب و کتاب و معطلیاش در صحنهی قیامت و مراحل و مراتبش، وارد جنّت الهی میگردند.
ب – اما بسیاری از افعال الهی، ممکن است مشروط باشند. به عنوان مثال: شما میگویید: مدرسه هست، معلم و کتاب نیز هست، تدریس هم میشود، اما وقتی به تو نیز علم آموخته میشود که به مدرسه بیایی و تحصیل علم نمایی.
در قرآن کریم، آیاتی که "شرطها" را بیان داشته، بسیار است. حتی عاقبت بهشت یا جهنم، آزاد شدن از "رهن" و یا در حبس ماندن انسان، هدایت و یا گمراهی، بخشش اعمال بد، یا پذیرش اعمال خوب، مشمول رحمت و نصرت الهی شدن، و یا ملعون (دور شده از رحمت) و بیولایت و نصرت الهی شدن ... و خلاصه همه چیز "مشروط" است. حتی در مورد منتفع شدن از قرآن کریم و یا وجود مبارک حضرت مهدی علیه السلام و ظهور ایشان، شرط و اگر بیان نموده و میفرماید: «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ / هود علیه السلام، 86».
حدیث مورد بحث:
بنابراین، خداوند متعال نفرمود که "من در گرو باورهای بندگانم هستم"؛ بیتردید، بندگان خداوند سبحان، باورهای غلط بسیاری دارند، حتی بسیاری از موحدان و مؤمنان، با خلوص تمام، باورهایی دارند که پس از مطالعه و تفکر بیشتر، متوجه میشوند که به طور کامل یا بخشی از آن غلط بوده است. حال خداوند سبحان، خودش را در گرو این باورها قرار دهد؟!
در روایت مورد پرسش و بحث، هیچ بحثی از "در گرو = رهن" بودن نیست، بلکه بحث از "عِند = نزد"، میباشد. بسیار تفاوت دارد که بفرمایید: «من نزد فلانی هستم»، یا بگویید: «من در گرو فلانی هستم»!
●- حضرت امام رضا علیه السلام، فرمودهاند:
«أحسِنِ الظَّنَّ باللّه ِ؛ فإنّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ يقولُ : أنا عِندَ ظَنِّ عَبدِيَ المُؤمِنِ بي؛ إن خَيرا فخَيرا، و إن شَرّا فَشَرّا». (الكافي : 2/72/3)
به خداوند گمان نيك ببر؛ زيرا خداى عزّ و جلّ مىفرمايد : من نزد گمان (باور) بنده مؤمن خويش به خودم هستم؛ اگر گمانِ او به من نيك باشد ، مطابق آن گمان با او رفتار كنم و اگر بد باشد نيز مطابق همان گمانِ بد با او عمل كنم.
●- در بررسی، جهت درک بهتر روایت، ابتدا توجه به سه نکته لازم است: یک – بحث پیرامون "ظن" و گمان خوب و بد به خداوند متعال است؛ دو – بحث در خصوص "ظنّ مؤمن" است، نه هر ظنی، ولو ظنّ کافر که گمان میکنند خدا، خالق، مالک، قادر و ربّی نیست. یا اگر هست، دستش بسته است [وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ] و یا پدر است و فرزند دارد و یا ... .
●- "ظنّ یا گمان"، نیز همیشه به معنای "حدس و احتمال" نمیباشد، بلکه به شناختهایی که به باور درآمده نیز اطلاق میگردد. پس یعنی "باورها".
تحلیل روایت:
*- انسان، تجلی خداست، این امکان به او داده شده که به حد ظرفیت وجودیاش، آینهی اسمای الهی باشد. از این رو، چون خودش رحمان و رحیم است، به آدمی میفرماید: «وَارحَم – پس تو نیز رحم کن، رحمت بیاور» - خودش علیم است و به انسان میفرماید: «وَاعلم – پس تو نیز بدان» - خودش رازق است و به انسان میفرماید: «وَأَنْفِقُوا – پس شما نیز انفاق کنید» - خودش مؤمن و متقی است، میفرماید که شما نیز ایمان و تقوا را در خود متجلی نمایید – خودش فعال مایشاء است، میفرماید: شما نیز تلاش، کار و فعالیت نمایید – خودش محس است، و میفرماید: شما نیز اخلاق و عمل حسنه داشته باشید، تا محسن شوید و ...:
«وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (البقره، 195)
ترجمه: و در راه خدا انفاق كنيد و خود را با دست خود به هلاكت ميفكنيد و نيكى كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست مىدارد.
*- بنابراین، کفار که همیشه بد گمان هستند و از گمانهای غلط خود پیروی نیز میکنند! اما اگر از بندگان مؤمن خدا «عَبدِيَ المُؤمِنِ»، کسی نسبت به خداوند منّان، خوش گمان باشد، همانگونه با او رفتار میشود و اگر بدگمان باشد نیز همانگونه با او رفتار میشود.
مثالی از گمانهای بد، حتی توسط بندگان مؤمن، نسبت به خداوند سبحان بیاوریم تا موضوع روشنتر شود:
بسیار شنیدهاید که بندگان مؤمن به خداوند متعال، هنگام مواجه با مشکلات، خودشان را لوس میکنند و میگویند: «خدا دیگه با ما کاری نداره و رهایمان کرده – خدا دیگه نظر لطفی به ما نداره – خدا دعاهای ما را مستجاب نمیکنه – خدا بر ما خشم کرده – خدا گناهانمان را نبخشیده و نمیبخشه – خدا خواسته که من زمین بخورم، و چارهای نیست، توکل، توسل، دعا و تلاش هم فایدهای نداره و ...» اینها همه بدگمانی به خداوند متعال میباشد!
پس، کسی که چنین بدگمانیهایی به او دارد، هرگز اسمهای رحمت، لطف، جود، کرم، غفار، ستار، مجیب و ...، در او و برایش تجلی نمییابد، چون خودش، با بدگمانیاش، بر دلش پرده انداخته است، و اگر دقیقتر شویم، به نوعی منکر اسمای الهی و آیات صریح قرآن کریم شده است.
« وَمَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ » (یونس علیه السلام، 60)
ترجمه: آنها که بر خدا افترا میبندند، درباره (مجازات) روز رستاخیز، چه گمانی دارند؟! خداوند نسبت به همه مردم فضل (و بخشش) دارد، امّا اکثر آنها سپاسگزاری نمیکنند!
اما آن بندهی مؤمنی که به خداوند متعال حُسن ظنّ دارد و خوش گمان است، به خدا توکل میکند و خدا هم ولایت و وکالتش را بر عهده میگیرد و کارش را درست میکند «وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ - و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند / آل عمران، 122» - به مجیب بودن خدا، خوش گمان است، پس دعا میکند، خداوند نیز دعایش را مستجاب میکند (نه این که فرمان میبرد و حتماً عین همان خواسته را به او میدهد) – به غفران الهی خوش گمان است و باور کرده که او "سریع الرضا" است، غفور و رحیم است، به شرط استغفار و توبه، نه تنها سریعاً میبخشد، بلکه تمامی گناهان را یک جا میبخشد؛ پس، آنگاه که مرتکب خطا و معصیتی شد، ناامید نمیشود و سریع استغفار و توبه میکند، «إلهی ظَلَمتُ نَفسی» میگوید، و چون به مغرفتش خوش گمان است و آیات الهی را باور کرده است، خداوند متعال نیز استغفار و توبهی او را میپذیرد:
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (الزّمر، 53)
ترجمه: بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده روى روا داشتهايد! از رحمت خدا نوميد مشويد؛ در حقيقت خدا همه گناهان را مىآمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.
بنا براین، مقصود از "ظنّ = گمان"، خیالبافی نیست، بلکه همان موضعگیری، بر اساس "شناختها و باورها"، یا همان اندیشههای یقینی میباشد.
مرتبط:
تفاوت "ایمان و باور چیست"؟ (10 بهمن 1397)
مشارکت و هم افزایی (موضوع و نشانی لینک متن یادداشت)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
این که «خداوند میگوید من در گرو باور بندهی خویش هستم» یعنی چگونه؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9620.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 6317
- 10 بهمن 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن توحید