س: چرا ما شیعیان اینقدر برای ظهور حضرت مهدی (عج) انتظار میکشیم، مگر او چه میخواهد بکند که ما نمیتوانیم؟
«ایکس - شبهه»: انتظار ظهور حضرت (عج)، انتظار حکومت او بر عالم بشریت است و نه انتظار امامت و یا ولایت ایشان.
برای هر امامی دو شأن وجود دارد، یکی «امامت و ولایت» که به خواست مردم ربطی ندارد، از طرف خداوند متعال به امامت منصوب شده و همگی «ولی الله» هستند. شأن دوم، حکومت است که به ایمان، شعور، بصیرت و خواست مردم بستگی دارد. اگر مردم نفهمند و نخواهند، امام (ع) خانه نشین شده و یا در غیبت به سر خواهد برد و حضور علنی ایشان در جمع مردمانی که قدر او را نمیشناسند و دشمنانی که بر مردم و به ویژه مسلمانان سلطه دارند، به مثابهی شهادت آنهاست. چنان چه در یازده امام قبل تجربه شد. اما ارادهی الهی بر این تعلق گرفته تا آخرین و باقیماندهی آنان [حضرت بقیة الله فی ارضه]، تا بیداری و خواست مردم ظهور علنی نداشته باشند.
اما این که «مگر ایشان چه خواهند بکنند» و «که ما نمیتوانیم بکنیم»، دو مقولهی کاملاً متفاوت، اما به هم پیوسته است. چرا که بخشی مربوط به ایشان است و بخش دیگر مربوط به توان ما [بشریت].
در مقولهی اول «ایشان چه میخواهند بکنند»، در یک جمله میتوان بیان داشت که تحقق همهی اهداف الهی از ارسال انبیاء و نزول وحی و نیز تحقق همهی وعدههای الهی به دست ایشان انجام میپذیرد و شناخت ظاهر برخی از اهداف خلقت و وعدههای الهی نیز مستلزم مطالعات بسیار در مقولهی توحید و دینشناسی است. خلاصه میتوان بیان داشت که سیر نزول بشر و طول حیات او در زمین، به منظور تلاشی پر زحمت برای چند روزی ارتزاق بدن و باقیگذاشتن نسل [مانند حیوانات] نمیباشد. بلکه انسان بالقوه خلیفةالله است و همهی عوالم هستی، از ملکوت اعلا تا پایینترین مرحله وجود که دنیای دنی است را سیر میکند تا با کسب معرفت استعدادهای خود را به فعلیت برساند و خلیفة الله شود و نه «کالانعام بلهم اضل – حیوان بلکه پستتر».
رسیدن به این مرحله، مستلزم استقرار حکومت عدل الهی در زمین و تجلی علم و حکمت خداوند متعال است تا مردم بتوانند در امنیت کامل و با ذهنی آسوده از ظلمها و دغدغهها، کاستیها و نادانیها، از علم و حکمت الهی که نزد معادن وحی و مخازن علم است بهره برده و رشد نمایند. در حدیث است علم 27 حرف است (27 رتبه و درجه است) که تا ظهور آن حضرت فقط 2 حرف آن بروز پیدا کرده است.
بدیهی است که در سایهی حکومتهای جبار و حیوان صفتی چون معاویه، یزید، هارون، مأمون ... یا جرج بوش، الیزابت، اوباما، نتانیاهو و ... که کارگزاران حکومت و سلطهی کفر و شیطانپرستی به سبک سنتی در قدیم و ماسونهای ابلیس پرست و صهیونیسم نژاد پرست به سبک امروز هستند، بشر و بشریت نه تنها امکان رشدی نخواهد داشت، بلکه هر روز بر سرعت سقوطش در سراشیبی سبوعیت و جهالت افزوده خواهد شد. اما دوران حکومت عدل الهی، دورانی است که خداوند متعال در مورد آن میفرماید:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ» (النور، 55)
ترجمه: خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند وعده كرده كه شما را در اين سرزمين جانشين ديگران كند، آن چنان كه اسلاف و گذشتگان آنان را جانشين كرد، و نيز دينشان را آن دينى كه براى ايشان پسنديده استقرار دهد و از پى ترسى كه داشتند امنيت روزيشان فرمايد تا مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نكنند و هر كس پس از اين كافر شود آنان خود عصيان پیشهها هستند.
دقت شود که نقطهی آغاز و نیز انجام رشد بشر این است که بتواند از بندگی غیر خلاص شده و فقط بندگی «الله جل جلاله» را نماید. چرا که انسان شکل هدف را به خود گرفته و به سوی او میرود و اگر جز خداوند متعال را هدف بگیرد، از مسیر منطبق با حکمت عالم خلقت جدا شده و در وادی انحراف سقوط کرده و هلاک میشود.
اما از دست بشر جاهل و ناتوان، که نه از اول خود اطلاع درستی دارد و نه از آخر خود و نه میداند که در کجا هست و چه باید بکند، در راستای ساختن محیطی امن، حکومتی عادل، جامعهای مؤمن، رشد یافته و در هر حال تکامل بیشتر، خدا گرا و به دور از گرایش به ربالنوعهای بشری و غیر بشری چه بر میآید؟! اگر کاری میتوانست تا کنون دست کم گامی برداشته بود.
از فراعنه و مکتبهای دهری دیروز گرفته تا ماسون و صهیونهای امروز و مکاتب گوناگونی چون: مارکسیسم، لیبرالیسم، فمینیسم، مدرنیسم، پست مدرنیسم و ...، هر کدام خیالات و گمانهای خود را به نام علم بر مردم تحمیل کردند و هر روز بر انحاط و ظلم و جهالت بیشتر افزودند. نتیجهی تمدن امروزی نیز چیزی جز نسلکشی و نژاد پرستی نیست. تا آنجا که رئیس جمهور به اصطلاح مترقیترین و متمدترین کشور جهان، با صراحت تمام خبر از لشکر کشی به آسیا و به ویژه حوزهی کارائیب میدهد و میافزاید بیش از نیمی از سرمایههای جهان در این حوزه است و ما میخواهیم برای مردم خود (امریکا) اشتغال و منفعت ایجاد کنیم!
«انتظار فرج» نیز نه دست روی دست گذاشتن و منتظر آمدن کسی شدن است، بلکه کار، تلاش و جهاد برای رسیدن به نقطهی اوج و شکوفایی بشر و بشریت است. هر گامی در این مسیر، خود مرحلهای از ظهور است، تا إن شاء الله گام آخر برسد و منجی عالم بشریت ظهور نماید و حکومت عدل الهی را بر جهان مستولی نماید.
در روایات هست که همهی مدعیان به قدرت رسیده و امتحان خود را پس خواهند داد و مردمانی که گمان میکردند خودشان میتوانند کاری کنند، با دوری از الله و کنار گذاشتن انبیا و اوصیا، در هر دوره به فرد، جبهه یا مکتبی میگروند، اما کار به جایی میرسد که از همه نا امید میشوند و منتظر فرجی از سوی خداوند میمانند. این همان نقطهای است که گفته شد: «مردم خود به این شعور و بصیرت میرسند و حکومت حق را میطلبند». چنان چه امروزه شاهد بارقههایی از این معنا در سرتاسر دنیا و به ویژه کشورهای اسلامی و حتی در اروپا و امریکا هستیم.
پس، انتظار فرج مختص شیعه نیست، بلکه انتظاری جهانی است. منتهی فرق شیعه این است که میداند منجی کیست؟ لذا به دنبال وهمها، گمانها، نظریهها، ایسمها، ادعا و مدعیان دروغین نمیرود و برای رسیدن به این مرحله در مسیر درست [صراط مستقیم] گام بر میدارد.
اللهم عجّل لولیک الفرج
- تعداد بازدید : 3931
- 27 آبان 1390
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون امام مهدی انتظار