مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای، در بیانات اخیر خود که طی سفر به استان خراسان شمالی ایراد نمودند، به نکات بسیار مهمی در موضوعات و شئون متفاوت فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و ... اشاره نمودند که از جمله آنها، بیانات مورخ 23/7/1391 در جمع جوانان بود.
ایشان در این فراز از بیانات، با هدف برشمردن «پیشرفت» و تعریف آن به «تمدنسازی نوین اسلامی» به ضرورت بازنگری، تدوین و تغییر و تحول در «سبک و فرهنگ زندگی» تأکید نمودند و مثالهایی از شئونات متفاوت زندگی فردی و اجتماعی بیان داشتند.
ایشان فرمودند: «در معارف اسلامی، اصطلاح عقل معاش در مفهوم جامع خود، مترادف مفهوم سبک و فرهنگ زندگی است و در قرآن کریم نیز آیات فراوانی در این زمینه وجود دارد.»
و نیز افزودند: «متأسفانه ما در این بخش، پیشرفت چشمگیری نداشته و مثل بخش اول یعنی علم و صنعت و نظائر آن پیشرفت نکردهایم... اگر گفتمانی در زمینه آسیبشناسی و چاره جویی مشکلات موجود در سبک و فرهنگ زندگی بوجود آید، با توجه به نشاط و استعداد جوانان، حتماً درخشندگی ملت ایران در این زمینه نیز، چشم جهانیان را متوجه خود خواهد کرد.»
و فرمودند: «... اما بخش حقيقى، آن چيزهائى است كه متن زندگى ما را تشكيل ميدهد؛ كه همان سبك زندگى است كه عرض كرديم. اين، بخش حقيقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئلهى خانواده، سبك ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراك، نوع آشپزى، تفريحات، مسئلهى خط، مسئلهى زبان، مسئلهى كسب و كار، رفتار ما در محل كار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعاليت سياسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهاى كه در اختيار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئيس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پليس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بيگانه؛ اينها آن بخشهاى اصلى تمدن است، كه متن زندگى انسان است. »
از این رو نه تنها خوب، بلکه لازم است تا همگان، از مسئولین در قوای سهگانه یا سازمانها و ارگانهای دولتی و غیر دولتی و اصحاب بیان و قلم گرفته تا تک تک آحاد مردم، به ویژه جوانان، توجه به «سبک و فرهنگ زندگی» را سرلوحهی اندیشه، مطالعات، فکر و برنامهریزی خود قرار دهند، تا با اصلاح نواقص و اکمال کاستیها، خوب زندگی کردن برای خود و دیگران به ارمغان آورند.
ازدواج آغاز زندگی:
زندگی در دنیا آغاز و پایانی دارد. پایان آن رخت بر بستن از دنیا و مرگ است. اما آغازش کجاست؟ برخی تولد را آغاز زندگی قلمداد میکنند و شاید از یک منظر درست هم باشد، اما تردیدی نیست که تا زوجیت و «ازدواجی» نباشد، تولدی نیز در کار نخواهد بود. چنان چه ابتدا حضرات آدم و حوا (ع) را خلق نمود، آنها را زوج یک دیگر قرار داد و سپس تولد و تولید مثل نوع بشر آغاز گردید و فرمود: شما را از یک مرد و زن آفریدم. شما را از نطفه ممزوج آفریدم. زوجیت را اسباب تسکین و آرامش شما قرار دادم و ... .
فرهنگ معین یا التقاطی:
میگویند: یکی از بهترین منابع جهت شناخت فرهنگ حاکم بر یک فرد یا جامعه، مطالعه چگونگی ازدواج در آن جامعه است. بدیهی است که یک فرهنگ معین، هر چه که باشد، بهتر از یک فرهنگ التقاطی است. فرهنگی که بخشی از آن اصولی باشد، بخشی من درآوردی و سنّتی و بخشی تقلیدی و آن هم تقلید از کسانی که فرهنگی متضاد داشته و سعی در اضمحلال فرهنگی ما دارند.
حال در مقولهی ازدواج چه فرهنگی بر جامعه ما حاکم است؟ آیا تماماً ایرانی است؟ تماماً اسلامی است؟ تماماً غربی است؟ تماماً ناشی از احساسات و عشق و عاشقی است؟ تماماً عقلانیت خشک و بی روح است؟ ... یا التقاطی از همه؟!
اگر جوانی مورد ازدواج خود را مانند غربیها در پارک، کافیشاپ یا میهمانی و به اصطلاح پارتی و بر اساس نگاه هوس آلود و تحریک شهوت انتخاب کند – مراسم خواستگاریاش (اگر بدینجا رسید) به سبک ایرانی باشد – خطبهی عقدش بر اساس احکام اسلامی باشد – مهریهاش من درآوردی باشد – جهیزیهاش به سبک هندی باشد [که دختران بسیاری به خاطر عدم توان تهیه جهیزیه حتی خودکشی میکنند] – مراسم جشن عروسیاش مخلوطی از سبکهای ایرانی، هندی و غربی باشد و...، چه تعریفی، ساختار و عاقبتی را میتوان انتظار داشت؟
اگر مدعی هستیم که چون خداپرست، آخرتگرا و مسلمان هستیم، فرهنگ اسلام که کلام وحی بوده و رنگ خدایی دارد و «صبغة الله» میباشد بهتر است، فرهنگ اسلامی در این عرصه چیست؟ آیا تعاریفی برای تمامی شئون ازدواج داده است یا خیر؟ آیا قوانینی وضع نموده است یا خیر؟ آیا این فرهنگ و قوانین مطالعه، تبیین، تدوین و در نهایت تبلیغ شده است یا خیر و چرا؟
کلیات ازدواج:
*- ازدواج چیست؟
*- ازدواج چه فرقی بین ارتباط زناشویی یا زندگی مشترک بدون ازدواج دارد که در تمامی اقوام و مکاتب، فرق است میان ازدواج با زندگی مشترک بدون ازدواج؟
*- ازدواج چه حقوقی را برای مرد، زن، فرزند و جامعه ایجاد مینماید؟ و نقش ساختاری و حمایتی ازدواج از مرد، زن و فرزند چیست؟
*- آیا سلامت و پیشرفت شخص، کانون خانواده و جامعه، نیازی به این حقوقها دارد؟
*- آیا قوانین مدنی نمیتوانند بدون ازدواج چنین حقوقی را وضع و ایجاد نمایند؟ اگر میتوانند، چرا تا به حال نکردند؟
*- آیا ازدواج حتماً باید دائمی باشد؟ آیا زن و مرد نمیتوانند برای مدت و دورهای از قبل تعیین شده با یک دیگر ازدواج نمایند؟
*- اگر چنین ازدواجی صورت پذیرد، تکلیف تعهدات زن و مرد نسبت به یک دیگر، حقوق و ارتباط آنان با دیگران، وضعیت و حقوق فرزندان چگونه خواهد بود؟
*- سن مطلوب برای ازدواج کدام است؟ آیا این که اکنون شایع کردهاند، بلوغ جسمی کافی نیست و باید به بلوغ عقلی رسیده باشند، صحیح است؟ یا شعاری برای جلوگیری از ازدواج نوجوانان و جوانان است؟
*- موانع و یا مشکلات ازدواج (به ویژه در جامعه ما) چیست و ریشه آنها کدام است؟ چرا سن ازدواج بالا رفته است؟
*- آفات ازدواج و زندگی مشترک چیست و چرا این آفات به سرعت به خانوادهها رسوخ مییابد و به قول مقام معظم رهبری، چرا آمار طلاق در برخی از شهرها افزایش یافته است؟
*- ازدواج در فرهنگهای دیگر، به ویژه فرهنگهایی که مبلغ و تابع آزادیهای روابط جنسی هستند چه جایگاهی دارد؟
اینها همه مباحث و سؤالاتی است که باید در سطوح سیاستگذاری و برنامهریزی کشور مورد مطالعه قرار گیرد و هم چنین باید هر خانوادهای و هر جوانی [دختر یا پسر] در آنها تفکر و تأمل نماید و با یافتن صحیحترین، جامعترین و کاملترین پاسخها، تغییر و تحول لازم را در بافت و ساختار اجتماعی که آن را «سبک و فرهنگ زندگی» مینامیم ایجاد نمایند.
در هر حال «ازدواج» یک کشش فطری، یک نیاز طبیعی، یک ضرورت و الزام شخصی و اجتماعی است و بالاخره مرحلهی تکاملی جدیدی است که هر کسی (مگر موارد استثناء – که آنان نیز خواهان ازدواج هستند) در دورهای از زندگی خود به آن وارد میشود. حال اگر جاهل، نادان، کور و غافل وارد شود خوب است و میتواند امیدوار به ازدواجی موفق و تداوم زندگی مشترک باشد، یا اگر از آگاهیها و اطلاعات لازم برخوردار باشد و با دیدگاه صحیح و کامل حرکت کند، موفق خواهد بود؟
انتخاب، قبل از ازدواج:
پس از گذر از این مرحله، نوبت به انتخاب مورد مناسب برای ازدواج میرسد. چرا که غالباً موفقیت یا شکست، مرهون انتخاب صحیح یا غلط است. و انتخاب قبل از ازدواج صورت میپذیرد. جوان مذهبی در خیابان یا میهمانی، نظری به دختری که برای او طنازی میکند انداخته و به خیال خودش عاشق میشود. به هر دری میزند و هر رنجی را تحمل میکند تا به رغم توصیهها و نظر والدین و دیگران با او ازدواج نماید. پس از ازدواج، متوجه میشود که مثلاً همسرش در جشن تولد یا میهمانی، با پسر عموها و پسرداییها و پسر خالهها و ... روبوسی میکند! رگ دین، عقل و غیرتش به جوش آمده و اعتراض میکند و پاسخ میشنود: «مگه چیه، تو چرا این قدر متعصب و دگم هستی؟» یا دختر فریب ظاهر، پول، خودور، موقعیت و ... را خورده و جوان خوشگذرانی که برای ازدواجش دختری میخواسته که آفتاب تنش را ندیده باشد، انتخاب کرده است و پس از ازدواج متوجه تداوم خوشگذرانیهای او، سفرهای تنهایی داخلی و خارجی او و دختربازیهایش میشود ... و خلاصه کارشان به اختلاف و طلاق میرسد. اگر سؤال کنید که از اول چرا او را انتخاب کردی؟ میگوید: گمان میکردم که میتوانیم در کنار یک دیگر مراتب عرفان را تا اعلی علیین طی کنیم! خوب این یک انتخاب غلط است. با دختر یا پسر بیقید و بند و بیتعهد که نمیتوان مراتب عرفان طی نمود.
حال انتخاب چگونه باید باشد؟
*- آیا دیگرانی چون والدین یا بزرگترها باید انتخاب کنند؟ یا هر کس باید خودش شریک زندگیاش را انتخاب نماید؟
*- فرق بین پیشنهاد و انتخاب چیست؟ آیا پیشنهاد دیگران، یعنی انتخاب آنها؟
*- کفویت (همتایی) تا چه حدی لازم است؟ و آیا این کفویّت فقط در دین است یا در فرهنگ، اقتصاد و حتی قومیت نیز باید لحاظ گردد؟
*- آیا انتخاب باید حادثهای باشد یا به دنبال جستجویی مبنی بر قالبهای تعیین و تعریف شده صورت پذیرد؟
*- شاخصههای انتخاب خوب، برای پسر یا دختر کدام است؟
*- آیا موافقت یا رضایت والدین با انتخاب خودمان، شرط است؟ چقدر در چگونگی و تداوم زندگی مشترک نقش دارد؟
*- اگر پیشنهاد یا انتخابی کردند که مورد موافقت و رضایت ما نبود چه کنیم؟
*- اگر ما انتخاب کردیم و آنها موافق یا راضی نبودند، چه کنیم؟ آیا از هم جدا شویم یا چگونه موافقت و رضایت نسبی را کسب کنیم؟
*- آیا انتخاب بر اساس بافتهای سنّتی، قومی، ملیتی، خانوادگی خوب است؟ آیا اسلام شاخصههایی برای انتخاب دارد؟
*- آیا انتخاب بر اساس ظاهر درست است؟ نقش ظاهر در انتخاب چقدر است؟ آیا باید کاملاً به آن بیتوجه بود؟ آیا ملاک ظاهر و اهمیت آن در دختر و پسر فرق دارد؟
*- تغییرات ایجاد شده در فرهنگ انتخاب همسر در جامعه و نسل کنونی، چه عواقب، فواید و یا مضراتی داشته است.
*- ...
آن چه بیان شد، فقط در خصوص اصل ازدواج و نیز مرحلهی قبل از ازدواج بود و مباحث بسیاری نیز برای بعد از ازدواج وجود دارد که باید مورد توجه، بحث و بررسی و گفتمان قرار گیرد تا زمینه برای ایجاد تحول و تحقق «تمدن نوین اسلامی» در این مقوله مساعدتر گردد.
بنای این بحث بر اساس بیان یک سویه نیست. فرصت را غنیمت میشماریم و از همه کارشناسان و علاقمندان، به ویژه جوانان تقاضا میکنیم که با همت و جدیت تمام وارد این بحث گردیده و با ارائه نظرات خود، گفتمان پرشور و پر مغزی را با یک دیگر آغاز نمایند و «کرسی آزاد اندیشی» مفیدی در این مقوله را شکل داده و اداره کنند.
این آغاز و بخش اول است. إن شاءالله در فرصتها و بخشهای بعدی، به صورت مستمر، به مراحل و موارد دیگر پرداخته و در آن زمینه به گفتمان با یک دیگر میپردازیم.
- تعداد بازدید : 2219
- 26 مهر 1391
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت