چرا توصیه شده که نباید فکر کنیم خدا کیست، کجاست و از کجا آمده است؟ اعتقاداتم محکم است، اما این سؤالات روح مرا آزار میدهد.
ایکس – شبهه: در اسلام نه تنها فکر نکردن در هیچ موردی توصیه نشده است، بلکه فکر کردن در تمامی موارد توصیه مؤکد قرار گرفته است.
خداشناسی اولین اصل توحید است. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند: «اول الدّین معرفته» یعنی ابتدای دین شناخت خداست و بسیار توصیه شده است که حتی در دعا از خدا بخواهیم که به ما نسبت به خودش معرفت (شناخت) بدهد، که دعای زیبا و ژرف «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ ... – خدایا تو خودت خود را به من بشناسان ...» از جمله این آموزههاست.
الف - تمامی قرآن کریم سخن در معرفی خداوند متعال دارد و توصیه مؤکد شده است که در این آیات تعقل، تدبر و تفکر نمایید. اگر کسی در مورد این که «خدا کیست؟» فکر نکند، که اصلاً به هیچ معرفی دست نمییابد و خدا شناس نمیگردد. پس چطور ممکن است گفته شود که در مورد «خدا کیست» فکر نکنید؟! سوره توحید سراسر معرفی این است که خدا کیست و هم چنین بسیاری از آیات دیگر؛ مانند:
«هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (الحشر، 22 تا 24)
ترجمه: اوستخدايى كه غير از او معبودى نيست داننده غيب و آشكار است اوست رحمتگر مهربان * اوستخدايى كه جز او معبودى نيست همان فرمانرواى پاك سلامت[بخش و] مؤمن [به حقيقتحقه خود كه] نگهبان، عزيز، جبار [و] متكبر [است]، پاك است خدا از آنچه [با او] شريك مىگردانند * اوستخداى خالق، نوساز، صورتگر [كه] بهترين نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمين است [جمله] تسبيح او مىگويند و او عزيز حكيم است.
ب – نگفتهاند فکر نکنید که خدا کجاست؟ بلکه فرمودهاند که فکر کنید و بفهمید که اگر خدا در جایی باشد، لازم میآید که محدود به حدّ باشد و خدای محدود دیگر خدا نیست و ثانیاً اگر خدا در جایی باشد، جاهای دیگر خالی از خدا خواهد بود، پس باز چنین خدایی، خدای واقعی نیست، بلکه توهمی، تخیّلی و تصوری است و فکر کنید که خدا خود خالق زمان و مکان است، پس خود محاط خلقش قرار نمیگیرد. لذا امیرالمؤمنین علیه السلام در خصوص جا و مکان قائل شدن برای خداوند متعال میفرماید:
«وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ اَشارَ اِلَيْهِ» - و هر کس به او جاهل شد، همانا به او اشاره میکند (برایش جسمیت و مکان قائل میشود)؛
«وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ» - و هر کس به او اشاره کرد، پس برایش حد (محدودیت) قائل شده است؛
«وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ» - و هر کس او را محدود نمود، او را قابل شمارش داند (هر محدودی شمردنی به عدد است)؛
«وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ» - و هر کس گفت: او در چیزی (فضا یا جایی) است، برای او در ضمن چیزی درآورده است؛
«وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ» - و هر کس گفت: او بر بالای (روی) چیزی است، مادون را خالی از او دیده است. (نهج البلاغه، خطبه اول)
ج – هم چنین نگفتهاند فکر نکنید، بلکه گفتهاند که طرح سؤال «خدا از کجا آمده» برای هستی محض و خالق هستی غلط است، چرا که «از کجا آمده»، صفت مخلوق و پدیده است که قبلاً نبوده و بعداً به وجود آمده است. لذا وقتی سؤال شود از کجا آمده، یعنی خودش معلول است و علت وجودی دیگری دارد؛ پس دیگر خدا و خالق نیست. وجود خدا ازلی است و قائم به ذات است، یعنی سابقه نیستی در او راه ندارد که سؤال شود از کجا پدید آمده است؟ و مخلوق نیست که سؤال شود علت وجودیاش کیست یا چیست؟
د – اما، نکته مهم در مورد تفحص و تحقیق در مورد «چیستی» خداست، که از آن نهی شده است. این نهی نیز بدین معناست که چون اصل سؤال غلط است، به پاسخی نمیرسید. چرا که چیستی، «ماهیت» است که بر «هستی» عارض میشود. و خداوند متعال ماهیت ندارد، چیزی بر او عارض نمیشود، هستی محض است و مرکب از صفت و موصوف نمیباشد، ترکیب نیست و تجزیه هم نمیشود، و اینها همه صفات پدیده و مخلوق است و او منزه (سبحان) از صفات مخلوقات خویش است.
د/1 – دقت شود که نه فقط در مورد «ذات خداوند متعال»، بلکه ذات هیچ چیزی برای ما و هیچ موجود دیگری قابل شناسایی نمیباشد و همه چیز با نشانههایش شناخته میشود و به نشانه نیز «اسم» گفته میشود. شما هر چه در معرفی خودتان و یا هر موجود دیگری (حتی یک درخت یا یک پشّه) بگویید، به اسمها و نشانههای او اشاره کردهاید و نه به ذاتش. لذا فرمودند به دنبال شناخت ذات خداوند متعال مروید، چون به نتیجهای نمیرسید، نه تنها احاطه علمی به او ممکن نیست و او «صمد» است، بلکه اساساً شناخت هیچ ذاتی ممکن نیست. خداوند متعال نیز خود را با اسمها و نشانیهایش معرفی نموده و شناسانده است، لذا در آیات فوق پس از بیانی اسمها و نشانیهایش فرمود: «لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى» و در آیهی دیگری فرمود:
«وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَآئِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»
ترجمه: و نامهاى نيكو به خدا اختصاص دارد پس او را با آنها بخوانيد و كسانى را كه در مورد نامهاى او به كژى مىگرايند رها كنيد زودا كه به [سزاى] آنچه انجام مىدادند كيفر خواهند يافت.
در این خصوص مطالب دیگری نیز درج شده است، از جمله:
ما باید خدا را بشناسیم، یا او باید خودش را به ما بشناساند؟
- تعداد بازدید : 97848
- 6 شهریور 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید
نظرات کاربران
ممنونم. خدا خیرتان دهد با این پاسخ راهگشایی که فرمودید.
سلام بحث های زیبایی وخوندم درود برمدیرسایت. منم نظزمومیگم بقول حضرت صفیعلیشاه ساعتی درخودنگرتاکیستی وازچه جایی چیستی درجهان بهرچه عمری زیستی .قبل ازشناخت خداوند خودبشناس تابه جواب رسی
سایت - سلام و تشکر از لطف شما - انسان خودش را هم با شناخت خداوند خالق بهتر می شناسد. به خودش هم که نگاه کند، همه آیات (نشانه های) اوست.
من میپرسم کخ خدا از کجا امد
سایت - پاسخ داده شد که خداوند جایی نبوده که جای دیگری نباشد و از جایی نیامده است، نیست نبوده که بعدا پدید آید!
با سلام از نظر من برای خدا عنوانی نمیشه گذاشت ، خدا پرتویی از تمام خوبی ها و خیر هستش ، و در واقع عنصر ان غیر قابل تعریف و دور از درک انسان بوده برای درک بهتر این پرتو و عنصر تمام خوبی ها را که در همه جا و در درون همه موجودات اعم از انسان. و حیوانات میباشد عنوانی به نام خدا ایجاد شده که اغلب گفته شده اوست که ما و تمام جهان را به وجود اورده و ما در مقابلش مسئول هستیم اما این تمام خوبی جهان از جمله انسان. ها و سایر موجودات خوب هستند که پرتویی از خیر به وجود می اورند و اینجا خدا معنا میگیرد و برای ایمان اوردن به خوبی عنوانی نامگذاری شده به نام خدا [ خدا فرشته ی خوبی است ]،باید گفت که این مورد برای شیطان نیز صدق میکند ینی شیطان مانند خدا پرتویی است اما پرتویی از تمام بدی ها و شر ، اما باید گفت. که جهان از بر خورد دو ذره به یکدیگر که فلسفه ای علمی دارد به وجود امده ، افراد شیطان پرست نیز همانند ما هستند که به خدا [ فرشته ی خوبی ها و خیر ] ، ایمان داریم ، به شیطان [ فرشته ی بدی ها و شر ] ایمان دارند و. بر این اعتقاد هستند که شیطان قدرت مند است و بر همه جا و همه کس نظاره گر میباشد ، با این تفاوت که اکثریت آنها شیطان و خدای خود را به طور حقیقی میشناسند به همین دلیل به او پایبند هستنند اما عده ای برای به قدرت رسیدن خود از طریق نا اگاهی مردم از جهان و خدای حقیقی شان افکاری دروغین را در سر مردم میکنند ، این ما هستیم که باید انتخاب کنیم که در فرقه ی شیطان [بدی ] باشیم یا در فرقه ی خدا [ خوبی ها ] باشیم و این جنگ بین خوبی و بدی است که فقط با اگاهی و همدلی و اتحاد و پایداری و بی توجهی به افکاری غلط که هر روز در همه جا درباره ی خدایمان به ما میدهند که قطعا سیاستی پلید پشت ان است ، میتوان این دشواری را گذارند ، به خاطر سیاست پلید بعضی گروهک ها افرادی از خدای واقعی ، جهان حقیقی و ... دور شده و بی ایمانی به هر که می پرستیدند منحرف میشوند ، اینکه ما شیطان را انتخاب میکنیم یا خدا به خود ما بستگی دارد اما اینکه به خاطر سیاست افرادی از همه چیز دست بکشیم اشتباه است ، ، شک کنید به خدایتان تا بتوانید بهتر او را بشناسید وقتی خودتان به دنبالش بروید بهتر میفهمید که واقعیت چه بوده ، همان طوری که شیطان پرستان ، شیطان را خدای خود میدانند و او را بزرگ میکنند و با علامت هایی میگویند که شیطان قدرتمند و است و نظاره گر شماست ما نیز همین اعتقادات را درباره خدای خود داریم ، ما فقط چیز هایی درباره خدای خود شنیدیم و باور کردیم خودمان برویم دنبالش خودمان پی ببریم به واقعیت و تحقیق کنیم حتی شده زمان بسیار طولانی در تلاش باشیم برای رسیدن به سوالاتمان درباره خدا انگاه بسیاری از حرف ها را راحت میفهمیم و دروغ را از حقیقت تشخیص میدهیم و به اعتقادات خودمان پایبند میشویم نه حرف هایی که شنیدیم
سایت - مهم این است که در خداشناسی، "به نظر من" را کنار بگذارید و ببینید که او چگونه خودش را در کتاب خلقت و کتاب وحی معرفی نموده است؟ دقت فرمایید که "پرتو" خدا و یا به تعبیر دیگری "تجلی خدا"، با خود خدا فرق دارد.