در ادامه پرسش آمده است: یا به همان دلیل و بسیاری از دلایل دیگر این سیاست در دههی شصت، بسیار لازمتر و ضروریتر نبود ؟ اگر بود پس چرا امام خمینی دور اندیشی و بصیرت به خرج نداد و آن سیاست را اجرا نکرد یا حداقل پیشنهاد اجرای آن را به مسئولان و مردم نداد؟
ایکس – شبهه – پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: در طرح یک سؤالی که [با واسطه یا بیواسطه] در ذهن ایجاد میشود، ابتدا باید بدانیم که دنبال چه هستیم؟ مثلاً میخواهیم بدانیم چرا کنترل جمعیت در دهه هفتاد صحیح بود؟ چرا در دههی شصت صحیح نبود؟ چرا در دهه 80 و یا 90 صحیح نیست؟ یا این که «آیا امام خمینی (ره) دوراندیشی و بصیرت نداشت؟!» گاه میبینید که تمام سؤال برای همین طرح شده است که بگویند: «پس، امام خمینی (ره) بصیرت نداشت» و اصلاً با موضوع جمعیت و چراییها کاری ندارند.
مسئله جمعیت، هر چند بار و اثر سیاسی و اقتصادی هم دارد، اما یک موضوع اجتماعی است، ولی نتیجهگیری به «بیبصیرتی» امام، یک مقوله و بحث کاملاً سیاسی است.
این مقدمه جهت اطلاع سؤال کننده محترم و سایر کاربران از چگونگی مهندسی سؤال است، اما در اینجا به موضوع مطروحه فقط در قالب یک سؤال نگاه شده و پاسخ ذیل ایفاد میگردد:
الف – کنترل یا افزایش جمعیت به تناسب مصالح حال و آینده کشور، وظیفه دولت و مجلس است که باید با امکانات گسترده [آمار، مؤسسات مطالعاتی، کارشناسان و ...]، این گونه امور را تحت نظر داشته باشند و برای آن سیاستگزاری، برنامهریزی و مدیریت نمایند.
ب – اما گاه در ادارهی امور کشور، موضوع یا مقولهای، سیاستهای کلی نظام، اصول و منافع اصلی کشور و ... را شامل شده و یا حتی به مخاطره میاندازد، بدیهی است که در اینگونه امور، رهبری وارد میدان میشود و رهنمودهای اصلی و چارچوبهای کلی را ارائه میدهد و گاه اذهان عمومی را در جریان کلیات آن قرار میدهد. اما باز توجه، قانونگزاری و اجرا، به مجلس و دولت بر میگردد.
ج – حتی یک دهه قبل از انقلاب اسلامی نیز کارشناسان خارجی مدعی بودند که امکانات کشاورزی، دامپروری و ... (مواد غذایی) ایران، برای یک جمعیت 150 میلیونی کافی است. یعنی از این استعداد و ظرفیت برخوردار میباشد.
در اواخر سال 1357 انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و دولت موقت تشکیل شد؛ با انبوهی از مشکلات، معضلات و دشمنیهای داخلی و خارجی. اما امام خمینی (ره)، در اردیبهشت 1358، یعنی با گذشت فقط 5 ماه از پیروزی انقلاب، به این مهم توجه دادند و فرمودند:
«... تینها نقشههایی بوده است كه اینها درست كردند و كشیدند، و اینها را مقابل هم قرار دادند. و نمیدانم چه وقت میشود كه مسلمین بیدار بشوند. چه وقت ممكن است كه دولتهای ما، ملتهای اسلامی، چه وقت میخواهند چشمهایشان را باز كنند. آیا نمیفهمند؟ یا میفهمند و نمیكنند؟ اگر نمیفهمند، باید توجه كنند به مسائل كه ببینند بدبختی مسلمین از كجا شروع میشود؟ و چه هست آن دردی كه مسلمین را اینطور كرده كه خزائن آنها را میبرند و خودشان روی خزائن خودشان گرسنگی میخورند. این نفت به این سرشاری را بردند و ملت ما گرسنه مانده است. و همه جا همین طور. آیا مسلمین، و خصوصاً حكومتهای اسلامی، چه وقت میخواهند بیدار بشوند؛ چه وقتی میخواهند اغراض شخصیهی خودشان و آمال شخصی خودشان را كنار بگذارند و برای ملتها خدمت بكنند؟ مسلمین یك میلیارد تقریباً جمعیتاند. الآن یك میلیارد جمعیت دنیا را تشكیل میدهند. با دارا بودن همه چیز؛ ممالك غنی وسیع. و مملكت ایران 35 میلیون حالا میگویند جمعیت دارد. وسعتش آنقدر است كه برای صد و پنجاه میلیون تا دویست میلیون جمعیت كافی است. یعنی اگر دویست میلیون جمعیت داشته باشد، در ایران به رفاه زندگی میكنند. و همین طور ممالك دیگر وسیعاند. عراق وسیع است و جمعیت كمی دارد. چه وقت میخواهند این حكومتها بیدار بشوند و دست از اغراضشان بردارند؟ و چه وقت میخواهند مسلمین توجه بكنند به اینكه مصالحشان چه است و دردشان چه است؟ و چه وقت باید دوا كنند این درد را؟»
د – دقت شود که در داخل جمهوری اسلامی ایران نیز موضوع «کنترل جمعیت» که از یک دهه قبل از انقلاب با شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» آغاز شد و در دهههای شصت و هفتاد شدت گرفت نیز زیاد بیغرض نبوده است. و همین امروز نیز غرضهای ناخواندهای با روشهای بسیار پیچیده و مستتری سعی در القای ضرورت کاهش جمعیت در ایران را دارند که مقابله با آنها زیاد هم کار سادهای نیست.
اگر دقت کنید، شاید در دهه شصت به خاطر جنگ و سایر مشکلات، رشد بیرویه جنگ به مصلحت نبود، اما روشها و راهکارها و تبلیغات شدید برای کنترل، بسیار غیر اصولی بود و به جای کنترل برنامهریزی شده، به کاهش بیرویه و خطرناک سوق داده شد (و میشود). و جالب آن که بدانید در همان زمان که ما درگیر جنگ بودیم، تحریم اقتصادی نیز بود و تمامی سازمانهای بینالمللی علیه ایران بودند، برای کنترل جمعیت به ایران مساعدت کرده و جایزه هم میدانند؟
ﻫ – در هر حال اگر شرایطی در یک دهه بر یک کشور و ملت حاکم شد، دلیل نمیشود که در تمامی دههها یا حتی اعصار همان شرایط را داشته باشند. پس تغییر سیاستهای کلان، به ویژه در موضوع جمعیت، امری بسیار طبیعی و لازم است، که البته کار دولت و مجلس است.
از این رو مقام معظم رهبری، به ضرورت پایان دادن به الگوی کنترل جمعیت و نیز اهمال در این موضوع – خطرات زودرس آینده و از جمله پیر شدن کشور – نقش سیاسی و اقتصادی جمعیت جوان و ...، مجدداً تأکید کردند که این مملکت ظرفیت 150 میلیون جمعیت را نیز دارا میباشد.
پس، هم امام خمینی (ره) و هم مقام معظم رهبری (ره)، با بصیرت و درایت تمام، به اهمیت موضوع تصریح کردهاند، مابقی به عهدهی مجلس، دولت، رسانهها و مردم است.
کلمات کلیدی:
گوناگون