ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: شاید در پاسخ این سؤال، اشاره به «انسان و انسان شناختی» لازم باشد. چرا که مخاطب هر تبلیغی نیز همان انسان است. لذا توضیحی در مقدمه نیز ضرورت مییابد.
روح، روان و نفس بشر از پیچیدگیهای ویژهای برخوردار میباشد و مکانیزم آن بسیار دقیقتر، ظریفتر، لطیفتر و حساستر از مکانیزم صنایع، عالم طبیعت و حتی سایر حیوانات میباشد. چنان چه امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «گمان نکن که تو یک جسم صغیر هستی، بلکه عالم کبیری در تو پیچیده شده است».
نه تنها تمامی اجزا و سلولها و اعصاب بدن به یک دیگر مرتبط هستند، بلکه همه در حالات روانی و روحی تأثیرگزار میباشند و بالعکس آن نیز صادق است، چنان چه انسان بر اساس تمایلات غیر مادی، بدن مادی را مجبور به انجام اموری میگرداند، تا روحش ارضا شده یا روانش آرامش یابد.
دین الهی نیز برای همین آمده است، چرا که بشر نمیتواند همه حقایق عالم هستی را بشناسد و دین میشناساند – بشر نمیتواند همه اجزای مادی و غیر مادی عالم را بشناسد، آنها را تجربه کند و اثر هر کدام را با سایر اجزا و عناصر بداند و بر آن اساس وضع قانون نماید، اما دین که از ناحیه خداوند خالق، علیم، حکیم و هادی است، قوانین هدایت و گمراهی را تبیین مینماید.
الف – یک ساعت کمتر یا زیادتر شدن خواب، سیستم دفاعی و حتی هوش و سایر ادراکات را به هم میزند – یک لقمهی غیر سالم، خواه به لحاظ مادی فاسد باشد یا به لحاظ معنوی (که لقمه حرام یا لقمه شبهه نامیده میشود)، سیستم وجود را با اختلال مواجه میکند – چگونگی انعقاد نطفه، اثر مستیم دارد ... و هم چنین است تأثیر و تأثر از عالم بیرون که با رفتارها، اجبارها، تحریمها، تهدیدها، تحمیلها و تبلیغها اِعمال میگردد.
ب – استعداد و امکان پذیرش در وجود [مادی و معنوی] خود انسان است و هم چنین استعداد و امکان نفی، رد، برائت، پرهیز یا دشمنی نیز در وجود خود انسان است.
ریشهی خوشایندها و ناخوشایندهای جسمی (مربوط به بدن و نیازهای حیات مادی)، همان «شهوت و غضب» است که در حیوانات نیز وجود دارد و ریشه خوشایندها و ناخوشایندهای معنوی (غیر مادی) نیز همان «حبّ و بُغض» است.
ج – ریشه شناخت حقایق عالم هستی و کمالات، همان «عقل و فطرت» است که از «عقل» به عنوان «نبی درونی» نام بردهاند و ریشهی شناخت تمایلات حیوانی، همان «نفس» است.
پس، هر کس حاکمیت بر مملکت وجود را به دست نفس حیوانی بسپارد، به سوی حیوانیت میرود و هر کس این حاکمیت را به عقل سپرد، به سوی رشد و کمال انسانی هدایت میشود.
د – گاه در درون انسان، به علل مختلف که از جمله آنها جهل، بیایمانی، بیمعرفی (شناخت) و بیمسئولیتی و بیبصیرتی میباشد، سبوعیتها نهادینه میشوند، اما به خاطر شرایط و محدودیتها، امکان ظهور و بروز ندارند و به محض آن که فرصتی و امکانی ایجاد شد، رها میشوند.
میل بر سلطه بر دیگران – میل حکومت – میل برتری طلبی – میل مالکیت – میل به طغیان – میل به جنایت (از هر نوعی) و کلاً میل به پاسخگویی به خواستههای نفس حیوانی، از همین قبیل است. چون آبی برای شنا نیافته، محجور و محبوس و منزوی شدهاند، لذا و چون فرصت و شرایط فراهم شوند، سر بر میکشند و نفس حیوانی نشان میدهد که شناگر ماهر و قهاری میباشد.
عقل و فطرت نیز همینطور هستند. چون محجوب و محصور شدهاند، نورافشانی ندارند و تا فرصتی پیدا شود، عالم وجود را روشن کرده و نشان میدهند که: «رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند».
داعش:
پس، جهل، ظلم، جنایت، تجاوز، قتل، غارت، ترور و این ناهنجاریها، هیچ گونه جذابیتی برای انسان (عقل و فطرت) ندارند، مگر آن که انسان خودش را اسیر نفس حیوانی کرده باشد.
در قرآن کریم میفرماید شیطان (اعم از جن و انس)، بر کسی تسلط ندارد، مگر آن که خودش ولایت سلطهی او را گردن نهد.
*- به همین دلیل شاهدیم که تبلیغات برای داعشیها، بر همه اثر ندارد، بلکه بر هر عکس که خودش بخواهد مؤثر میافتد و همینطور است هر تبلیغ مثبت یا منفی دیگری.
*- به خاطر همین سبوعیت و وحشیگری بسیار علنی است که برای آنها حتی تبلیغ خاصی صورت نمیپذیرد، بلکه فقط مزدور استخدام میشود. چنان چه قطر پس از تلفات داعش در عملیاتهای اخیر، 1800 نفر در آفریقا را خرید و به داعش ملحق نمود.
*- اگر همه داعشیها را جمع کنند، یک گردان هم نمیشوند؛ پس داعش جاذبه ندارد، وگرنه مردم جهان و یا دست کم اکثریت مردم و مسلمانان منطقه به حمایتش بر میخاستند، در حالی که نزد اکثریت منفور هستند، بلکه جاذبههای دیگری وجود دارد که افراد را به این نوع گروههای تروریستی متصل مینماید. پول، قدرت، جاذبه جنسی و ...، از این جمله است.
*- اتباع اروپایی نیز نه مسلمان هستند و نه داعشی. برخی مزدور بوده و توسط شرکتهایی چون «بلاک واتر» استخدام و اعزام شدهاند – برخی جانیان و خلافکاران محکوم به حبسهای طولانی بوده که به شرط پیوستن آزاد شدهاند و به همین دلیل کشورهای اروپایی نگران بازگشت آنان میباشند – برخی مأمور هستند – برخی تروریست حرفهای هستند و برخی نیز فقط برای پول و تفریح پیوستهاند که زنان بیشتر شامل این گروه میشوند.
نتیجه:
اگر چه ما از یک سو در تبلیغات ضعیف هستیم و از امکانات تبلیغاتی نیز برخوردار نمیباشیم و از سوی دیگر ضد تبلیغ علیه ما (اسلام و مسلمانان) بسیار گسترده است، اما چرا با اسلام مقایسه میکنیم و مثلاً نمیگوییم: داعشیها چه هنر تبلیغی دارند که این همه تبلیغ غربیها برای «حقوق بشر» - «دموکراسی» و «لیبرالیسم» در گرویدگان غربی اثر نکرده است، اما تبلیغات داعش اثر کرده است؟! پس مسئله تبلیغ نیست، بلکه سازماندهی است.
چطور میشود که هیگ، وزیر خارجه انگلیس، پس از آن همه شعارهای بشر دوستانه، حقوق بشر، جنگهای پیشگیرانه، دفاع از مظلومین ... و نیز نیروهای ناتو و واکنش سریع، در مقابل چند نفر تروریست داعشی، به رغم انتظار جهانیان رسماً اعلام میکند: « آمادگی دخالت نظامی در عراق را نداریم » - چه شد که امریکا یا انگیس در مقابل چند صد نفر تروریست، ناگهان ناتوان شد؟! و از سوی دیگر تصویب میکند که به آنها پول و اسلحه داده شود؟! چطور برای اشغال عراق، افغانستان و دخالت نظامی در کجای عالم، توان دارند، مقابل چند تروریست ندارند؟!
پس مسئله قدرت تبلیغاتی نیست. چنان چه کلاً نظام صهیونیست به رغم تبلیغات جهانیاش و کنترل همه چیز، منفورترین نظام است، اما حاکم است!
نکته:
اگر تبلیغات و جذابیت اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله که بیشتر در مردم ما متجلی شده است، نبود و یا اثر نداشت، مردم در امریکا و اروپا، گروه گروه به اسلام روی نمیآورند و امریکا (صهیونیسم بینالملل) مجبور به توسل به این شیوهها جهت ترویج اسلامهراسی نمیگردید.
کلمات کلیدی:
سیاسی