تحریف یعنی چه؟ با قبول تحريف و دگرگونی دو کتاب آسمانی ، قرآن هم قابل تحريف میشود. آیا این درست است؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: هر متن، سند یا نقلی که در مقابل هجمهها و حوادث طبیعی و دستبرد غارتگران، محافظ نداشته باشد، قابل تحریف است. اما صرف این که قابل تحریف است، دلیل نمیشود که حتماً تحریف نیز شده باشد و صرف این که دو کتاب گذشته تحریف شده است، دلیل نمیشود که آخرین (قرآن کریم) نیز تحریف شده باشد.
الف – قرآن حافظ دارد:
خداوند متعال در قرآن کریم فرمود: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ - حقّا كه ما اين ذكر (قرآن) را فرو فرستاديم و به يقين ما خود آن را (از تحريف و نسخ و تماميت مدت) نگهداريم / الحجر، 9»
ب – چرا تورات و انجیل حفظ نشدند؟
ممکن است این سؤال در ذهن پیش آید که مگر تورات و انجیل، وحی و کتاب آسمانی نبودند، پس چرا خداوند منّان، آن دو کتاب را از گزند تحریف حفظ ننمود؟
در اینجا توجه به نکات مهمی لازم است، از جمله:
ب/1 - اگر چه نحوهی نزول تدریجی قرآن کریم، به صورت کلام (نه لوح یا نوشتار) و القای وحی به قلب مبارک ایشان، با نزول الواح و روش ابلاغ آن دو رسول بزرگوار متفاوت است – اگر چه در زمان حضرات موسی و عیسی علیهما السلام، مردم مانند صدر اسلام، توان خواندن و نوشتن نداشتند و کلام وحی عمدتاً بعد از آنها کتابت شد و ...، اما از آیات قرآن کریم چنین استنباط میگردد که حتی در زمان بعثت پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله، تورات و انجیلی که دست کم به اصل آن چه وحی شده نزدیکتر باشد، در اختیار بزرگان یهودی و مسیحی قرار داشت، اما آنها حقایقش را به مردم بازگو نمیکردند. به عنوان مثال میفرماید:
«وَآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَكُمْ وَلاَ تَكُونُواْ أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ» (البقره، 41)
ترجمه: و به آنچه فرو فرستادهام (قرآن) كه تصديقكننده آن چيزى است كه با شماست (از تورات و انجيل) ايمان آوريد و نخستين كافر به آن نباشيد (كه نسلهاى آينده به پيروى شما براى هميشه كافر شوند) و با (تحريف و اسقاط و تأويل نارواى) آيات من، بهاى اندكى به دست نياوريد، و تنها از من پروا كنيد.
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَآ أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرونَ بِمَا وَرَاءهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِيَاء اللّهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» (البقره، 91)
ترجمه: و چون به آنان گفته شود: «به آنچه خدا نازل كرده ايمان آوريد»، مىگويند: «ما به آنچه بر [پيامبر] خودمان نازل شده ايمان مىآوريم.» و غير آن را- با آنكه [كاملا] حق و مؤيد همان چيزى است كه با آنان است - انكار مىكنند. بگو: «اگر مؤمن بوديد، پس چرا پيش از اين، پيامبران خدا را مىكشتيد؟»
ب/2 – از آیات قرآن کریم چنین فهمیده میشود که حتی در زمان بعثت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، نزد رهبانان یهود و نصاری، کتب، نوشتارها و اسنادی بوده که نه تنها اصول دعوت، بلکه حتی احکام نازله برای آنان در آنها وجود داشت. منتهی به مردم نمیگفتند:
«كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِـلاًّ لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُواْ بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» (آلعمران، 93)
ترجمه: همه خوراكیها بر فرزندان اسرائيل حلال بود، جز آنچه پيش از نزول تورات، اسرائيل [يعقوب] بر خويشتن (به واسطه نذر، عادت یا خرافه) حرام ساخته بود. بگو: «اگر [جز اين است و] راست مىگوييد، تورات را بياوريد و آن را بخوانيد.»
ب/3 – و نکتهی مهمتر آن که حقانیت آن دو رسول بزرگوار، تورات و انجیل و اصول دعوت آنها و حتی با ذکر برخی از جزئیاتی که به آنان وحی شده بود، در قرآن کریم بیان شده است و بدین واسطه، اصول آن دو کتاب نیز تا ابد حفظ شده است.
ج – کتاب بود، اما کتمان میکردند:
پس آیات قرآن کریم دال بر این است که اصل کتب و یا دست کم نوشتارهایی که نزدیک به کلام وحی و فرمایشات آن دو حضرت بود، حتی تا زمان بعثت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله، باقی بود، منتهی تعداد آنها کم و نزد بزرگانشان بود و بسیاری از آنان، آن چه به منعفتشان نبود را کتمان میکردند.
در اقوال تاریخی و مستند ثبت شده است که بسیاری از یهودیان و مسیحیان، با انطباق ویژگیهای پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله، با آن چه در کتب خودشان (بشارت) آمده بود، ایمان آوردند و خداوند متعال در این خصوص میفرماید:
«الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ» (البقره، 146)
ترجمه: كسانى كه به ايشان كتاب [آسمانى] دادهايم، همان گونه كه پسران خود را مىشناسند، او [محمد] را مىشناسند و مسلماً گروهى از ايشان حقيقت را نهفته مىدارند، و خودشان [هم] مىدانند.
اکنون نیز همینطور است، چنان نیست که هر چه در کتب تورات و انجیل فعلی باشد، تحریف شده است! خیر، بسیاری از کلام وحی و بیانات آن رسولان گرامی در آن هست، اما بزرگانشان برخی را بازگو و برخی را کتمان میکنند و تلاوت تورات و انجیل نیز مثل تلاوت قرآن کریم، در میان عموم مردم رواج ندارد.
علت تحریف:
علت تحریف، چیزی جز بیایمانی از یک سو و منفعت طلبیِ صاحبان زر و زور و تزویر نبوده و نیست. مردم به رسول زمانشان ایمان آوردهاند و با این ایمان و توجه به آموزهها و عمل به آنها، حکام جور نمیتوانستند تا سلطه خود بر مردم را ادامه دهند، لذا نفوذ کردند، خود را اهل ایمان و علم به تورات و انجیل نشان دادند، صدرات بر مراکز و منابع دینی را به دست گرفتند و با کتمان و تحریف، مردم را از مسیر حق منحرف کردند، تا در خرافهها بمانند و آنها بتوانند به سلطهی خود ادامه دهند (امروز هم همینطور است). لذا خداوند متعال میفرماید که دین خدا را به بهای ناچیزی از متاع دنیا، فروختند:
«إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُولَـئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» (البقره، 174)
ترجمه: به يقين كسانى كه آنچه را خداوند از كتاب (كتاب آسمانى تورات و انجيل) نازل كرده كتمان مىكنند (آيات حلّيّت چيزهايى را كه علمايشان به نفع خود براى مردم حرام كردهاند پنهان مىكنند) و بدين وسيله بهاى اندكى به دست مىآورند. آنها جز آتش به شكمهاى خود فرو نمىبرند (در آخرت آن كتمان يا آن بهاى به دست آمده به صورت خوردن آتش تجسّم مىيابد) و خدا در روز قيامت با آنان سخن نمىگويد و (از پليدى اعمال) پاكشان نمىكند، و آنها را عذابى دردناك خواهد بود.
تحریف چیست؟
تحریف صرفاً تغییر نیست، اگر چه با هر تغییر در اصل، تحریفی صورت میگیرد. تحریف دخل و تصرفی است که سبب "انحراف" نیز میگردد و چون هر تغییری در کلام وحی و فرمایشات رسولان و امامان علیهمالسلام، سبب انحراف مردم میشود، هر گونه دخل و تصرف در آنها را "تحریف" میگویند.
از این رو، تحریف انواع و اقسام دارد. یک متن قابل تحریف است، یک بیان قابل تحریف است و حتی یک شخصیت و سیرهی او نیز قابل تحریف است. (رجوع شود به بیانات مقام معظم رهبری، در سالگرد ارتحال امام خمینی رحمة الله علیه، به خاطر فضاسازی تحریف کنندگان، موضوع بحث قرار گرفت - لینک)
تحریف لفظی: تحریف لفظی آن است که در عین کلام و لفظ، دخل و تصرف و تغییری ایجاد شده باشد.
بدون تردید چنین تحریفاتی در آن چه تحت عنوان "تورات و انجیل" عرضه میشود بسیار است، چنان چه موارد منافی عقل، ضد توحید و مخالف با یک دیگر (ضد و نقیض) در آنها بسیار است، پس یقیناً کلام الله نیست. و بدون هیچ تردیدی، چنین تحریفی در قرآن کریم صورت نپذیرفته است، چرا که اگر بود، نمونهها و مستندات آن نیز مشهود میگردید. [البته متأسفانه برخی از اکابر اهل تسنن، معتقد به تحریف لفظی قرآن کریم نیز هستند، اما تشیع بر این اعتقاد و باور است که هیچ تحریف لفظی در آیات قرآن کریم صورت نپذیرفته است.]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجَا» (الکهف، 1)
ترجمه: سپاس از آن خداوندى است كه اين كتاب را بر بنده خود فرو فرستاد و در (الفاظ و محتواى) آن هيچ انحراف و كژى ننهاد.
تحریف معنوی: اما تحریف معنوی این گونه است که بدون دخل و تصرف و تغییر در عین کلام یا لفظ، آن را به گونهای بیان (تفسیر، تأویل و ...) میکنند که حقیقت آن، هدف آن، جهت و سمت و سوی آن متغیر میگردد.
چنین تحریفاتی، در مورد قرآن کریم نیز (حتی در زمان حیات ایشان) صورت پذیرفته است و هم چنان ادامه دارد:
*- چه بسیار مواردی از خطاهای فکری یا عملی بوده که مردم مستند به کلام وحی دچار آن میگردیدند و شخص ایشان میفرمود: خیر، چنین نیست، بلکه مقصود آیه چنین است.
*- همین که در زمان ایشان گفتند (هذیان) میگوید، تحریف قرآن کریم است؛
*- همین که گفتند از پیامبران ارث نمیرسد، تحریف است و حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام در بیانات خود در آن مسجد، به خوبی و روشنی و مستدل آن را اثبات کردند؛
*- همین که گفتند: خداوند متعال امر وصایت، ولایت، امامت و خلافت را به شورا واگذار کرده است، خود بزرگترین تحریف است؛
*- همین که گفتند «حَسبُنَا کِتابَ الله – کتاب خدا برای ما کافیست»، نه تنها تحریف، بلکه دقیقاً مغایر و متضاد حتی ظاهر آیات قرآن کریم میباشد.
*- صفینیها قرآن بر نیزه کردند و خوارج امیرالمؤمنین علیه السلام را به نام اسلام و قرآن ترور کردند و همه با تحریم معنوی صورت گرفت؛
*- تمامی ائمه ما و از جمله سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام، به نام اسلام و مستند به قرآن کشته شده و به شهادت رسیدند. اگر ما بقی ائمه اطهار با دسیسهها و فتنههای حکام وقت ترور شدند، برای امام حسین علیه السلام، فتوای قتل صادر کردند. یعنی قتل ایشان را مستند به قرآن جایز و لازم دانستند. اینها همه تحریف معنوی قرآن کریم است.
*- امروزه نیز انگلیس (فراماسون) با ایجاد وهابیت و سلطهی آنها بر سرزمین وحی و معادن نفت، با تحریف معنوی قرآن کریم، با مسلمین خدعه کردند و سلفیها، تکفیریها و داعشیها نیز با تحریف معنوی آیات قرآن کریم، این چنین در خدمت امریکا، انگلیس و اسرائیل، مسلمانان را قتل عام میکنند و تمامی انحرافات در عقاید و رفتار مسلمانان (اعم از شیعه و سنّی)، با تحریف معنوی آیات قرآن کریم و احادیث و روایات به وجود میآید، وگرنه اسلام امریکایی، و شیعه و سنّی انگلیسی پدید نمیآمد.
- تعداد بازدید : 2891
- 12 تیر 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن