عزاداریهای عاشورایی، برای تسلی دل حضرت زهرا (ع) نیست؛ بلکه برای پویایی حرکت و نهضت میباشد.
بسمه تعالی
سلام بر سیدالشهداء، شهدا و اسرای کربلا و شما یاران؛
ماه محرم و عزاداری عاشقان در سوگ سرور شهیدان، ابا عبدالله الحسین و خاندان و یارانش علیهم السلام، فرارسید.
در این ایام، از یک سو شاهد سیاهپوش شدن جانها، ظاهرها و باطنهای پاک خواهید بود – از سویی دیگر شاهد هر نامطلوبی که به این نام و زیر این پرچم اتفاق میافتد – و از سویی دیگر شاهد هجمهی مضاعف ضد تبلیغ و شبههپراکنی خواهید بود. و در هر جزءاش، حرف بسیار است.
در این مختصر، اشاره میشود به این که «عزاداری برای تسلی به دل حضرت زهرا (علیهاالسلام) نیست، بلکه برای حفظ و پویایی این حرکت و نهضت میباشد».
فلسفه و پیام تسلیت:
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ *
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ (البقره، 155 و 156)
ترجمه: و حتما شما را به اندكى از ترس و گرسنگى و كاهشى از مالها و جانها و محصولات (درختان، يا ثمرات زندگى از زن و فرزند) آزمايش خواهيم نمود و شكيبايان را مژده ده * همان كسانى كه چون مصيبتى بر آنها وارد شود گويند: همانا ما از آن خداييم (ملك حقيقى اوييم به ملاك آنكه خلق و حفظ و تدبير امور و اعدام ما به دست اوست) و همانا به سوى او باز خواهيم گشت.
مصیبت – وقوع حادثه تلخ و ضایعه را مصیبت گویند. وقتی تیری به هدف بنشیند، میگویند: اصابت کرد.
انسان در این دنیای فانی، تعلقات بسیاری دارد و خداوند متعال میفرماید که دچار مصیبت خواهید شد، یعنی تیرها به تعلقات اصابت خواهد کرد. ترس، گرسنگی، ورشکستگی و فقر، از بین رفتن داراییها به هر دلیلی و بالاخره مرگ و از دست رفتن حاصل و میوه [از فرزند گرفته تا نتایج مثبت به دست آمده از هر کاری (الثَّمَرَاتِ)].
تسلیت – تسلی یا همان آرامش دادن را "تسلیت" گویند. دیگران به شخص مصیبت دیده میگویند: امید است که این مصیبت وارده، تو را مضطرب و متزلزل ننماید و بتوانی با آرامش خاطر و محکم به زندگی و راهت ادامه دهی.
استرجاع – [إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ]؛ اگر چه این آیه ژرف را بیشتر در بالای صفحات اعلامیه ختم و ترحیم خواندهایم، اما مقام، جایگاه و معنایش بسیار والاتر است؛ در واقع بیان جهانبینی یک مؤمن و مسلمان است.
ربط کلمه استرجاع با مصیبت و صبر:
حال به مؤمن مصیبتی وارد شده – حادثهای تلخ و ضایعهای پیش آمده و انتظار این است که آرامش او حفظ بماند. خب این چطور ممکن است؟ خداوند متعال میفرماید: مؤمن به هنگام "مصیب"، استقامت دارد و میگوید: «ما از آنِ خداییم و بازگشتمان به سوی اوست»؛ یعنی آن چه از دست رفت، خالق، إله، معبود، مالک، ربّ، رازق و غایت من نبود که با از دست دادنش، من مضطرب و متزلزل گردم، مأیوس و ناامید و بیانگیزه و بیهدف شوم.
پس، به رغم مصیب، هر چند بزرگ باشد، با استقامت (صبر) به راهش ادامه میدهد و خدا هم به چنین مؤمنی مژده میدهد. [وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ]. میفرماید: اصلاً صابر کسی است که چنین نگاهی به من و به عالم و به خودش و تعلقاتش داشته باشد و چنین موضعی در مقابل مصیبت داشته باشد. مانند حضرت زینب علیهاالسلام.
عزاداری برای تسلی دل حضرت زهراء علیهاالسلام (؟!)
حال با توجه به تعاریف فوق از یک سو و نیز توجه به اهداف و انگیزه حرکت و نهضت امام حسین علیه السلام، و هم چنین به جایگاه فعلی آن بزرگواران در جوار رحمت الهی، و «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ – در جایگاه صدق، نزد پادشاه قدرتمند / البقره، 55» - و نیز در کنار رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و نزد یک دیگر، عزاداری برای تسلی دل ایشان چه معنایی دارد؟!
مگر ایشان مضطرب است – مگر العیاذ بالله نگرانی تزلزلشان در ثبات میرود – یا مگر امروز غم شهادت دارند؟ در حالی که حتی در زمان حیات، نه فاطمه زهراء، نه امیرالمؤمنین، نه امام حسن، نه امام حسین و نه هیچ یک دیگر از اهل عصمت سلامالله علیهم اجمعین، نه تنها غم شهادت خودشان را نداشتند – به دلیل بیانات خودشان به هنگام شهادت – بلکه امید و آرزوی این مقام را داشتند.
نکته:
یک موقع ما از "تسلیت"، فقط یک کلامی را طبق عرف، عادت و ادب به زبان میآوریم، مثل این که وارد مجلس شام غریبان، ختم یا ترحیم شده و به بازماندگان میگوییم: «تسلیت عرض میکنم» و هیچ معنای خاصی به جز احترام و تظاهر به همدردی در نظر نداریم.
خب شاید این ادب حضور، برای تنها بازماندهی سلالهی سیدالشهداء علیه السلام، یعنی حضرت مهدی عجّ الله تعالی فرجه الشریف، خالی از لطف و ادب نباشد. اما فقط همین؟! آیا ایشان از ما این را میخواهد؟! پیامبر اکرم، فاطمه زهراء، امام حسن و امام حسین و دیگر امامان علیهم السلام، از ما این ادب ظاهری به لفظ را میخواهند؟!
خودفریبی:
گاهی ما را دچار «خود فریبی» میکنند و گاه خودمان هم بدمان نمیآید که خودمان را فریب دهیم!
یک سال تمام را با غفلت، بیتوجهی و اهمالی که به همه به سود دستگاه و جریان یزیدی در این برهه است به سر میبریم، بعد ده یا بیست روز یا در نهایت دو ماه محرم و صفر، لباس سیاه میپوشیم، به مسجد و هیئت میرویم، «حسین، حسین، جانم حسین – انا مجنون الحسین و ...» میگوییم، اگر حالی شد سینهای هم میزنیم و احیاناً اشکی هم میریزیم، و گمان میکنیم که دیگر به تکلیف عمل شد، دیگر «يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ» محقق شد و ما سر به زانوی ایشان دار فانی را وداع گفته و در برزخ در کنار ایشان خواهیم بود و در قیامت نیز با ایشان محشور میشویم و اگر نشویم، حتماً سریعاً مورد شفاعت قرار گرفته و یک راست پای حوض کوثر میرویم تا از جام ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بنوشیم!
خب این خود فریبی است. این یک وهم و تخیل است، ورود به این عزاداری، مثل این است که کسی در مدرسهای ثبت نام کند تا کسب علم نماید، اما به جای تحصیل علم، ذهنش را با این اوهام پزشک شده و جراحی میکند، یا مهندس شده و برج میسازد، مشغول نماید! و هرگاه از او سؤال شود که خب حالا اینجا چه کار میکنی و چه آموختی؟ بگوید: من دانشآموز این مدرسهام!
حفظ و تداوم نهضت با عزاداری:
بله، البته که عزاداری برای سالار شهیدان، شرکت در مجالس، سینهزنی و به ویژه گریه و اشک، از بالاترین عبادتهاست، اما مثل قرآن و نماز است، یعنی باید به آن ایمان داشت، و با عمل حفظش نمود تا هر سال سبب ارتقا به کلاس بالاتر شود. فقط نماز خواندن که کافی نیست، خوارج و بسیاری از کوفیان نیز نماز میخواندند. پس فقط سینه زدن نیز کافی نیست.
بلکه آن چه از ویژگیهای مؤمن است و سبب رستگاری او در دنیا و آخرت میشود «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»، در گام نخست درک خشوع در محضر خداوند متعال و در حال نماز است «الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»؛ و در گام بعدی حفظ این وصل، ارتباط و نماز خاشعانه میباشد «وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ / المؤمنون، 1 تا 9».
عزاداری برای سیدالشهداء، ابا عبدالله الحسین علیه السلام نیز، معظم دانستن مقام ولایت و امامت حقه از جانب پروردگار عالم (خشوع) – تجلی آن در معرفت، باور، اطاعت و تبیعت – و نیز حفظ و تداوم آن است.
تسلی برای جنایات کربلا یعنی چه و چه جایگاهی دارد؟! اصولاً عزاداری برای ایشان، یعنی ای مردم! ما تسلی و آرامش نداریم، چرا که به پا خواستهایم.
ظلم یزید و جنایات عمر سعد، شمر، خولی، هرمله و هل هلهی کوفیان در جنایات و فجایع کربلا و عاشورا که تسلی و آرامش ندارد.
امام حسین علیه السلام که در عاشورا از دستمان نرفته که ما به دیگران و دیگران به ما "تسلی" دهند! بلکه به میدان آمده، به میان ما آمده، به ما حیات دوباره اسلامی داده، چراغ روشن «مصباحُ الهداة» را در این ظلمات کفر در دست گرفته و کشتی نجات «سفینة النّجاة» را در این طوفان مهلک استکبار به ساحل رسانده که ما در خواب غفلت، تسلی و آرامش نگیریم و هلاک نگردیم، بلکه بیدار شویم، به پا خیزیم، حرکت کنیم و نهضت را تا آخر، تداوم بخشیم.
مرتبط:
در محضر استاد: شهید آیت الله مطهری (ره): دو تحریف معنوی خطرناک، در هدف نهضت امام حسین علیه السلام! (22 مهر 1394)
سؤال: فلسفه و حکمت عزاداری برای معصومین (ع) چیست؟ (18 فروردین 1391)
منبع:
- تعداد بازدید : 2151
- 21 مهر 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت عزاداری فاطمیه