«ایکس - شبهه»: البته که این سخن از ناحیهی منکران و دشمنان خدا بیان میشود. وگرنه امروزه بشر به تاریخ گذشتگان خود آشنا است و حتی تاریخ پیدایش سیارهی خود را مطالعه میکند و از آثار و شواهد نیز به مسائل دیگری پیمیبرد. بشر وقتی میخواهد به موضوعی توجه کند، سال و ماه نمیشناسد، حتی شکل و تغذیهی دایناسورها را نیز مورد بررسی و بازسازی قرار میدهد. مگر در زمان حیات دایناسورها وسایل ضبط صوت یا تصویر وجود داشته است؟ در آن زمان حتی یک آدم هم نبوده که وقایع را به اصطلاح زبانی نقل کند و سینه به سینه به نسلهای بعدی منتقل نماید. اما نوبت به مسائل اعتقادی که میرسد، نه تنها به همهی حقایق شک میکند، بلکه واقعیات مقابل چشم خود را نیز منکر میگردد!
الف – معجزه، به آن مفهوم و مصادیقی که در ذهن ما [مردم] متداول است، فقط یکی از راههای تثبیت بعثت و آخرین راه شناخت انبیاء الهی میباشد. خداوند فرمود که انبیای خود را با دلایل محکم فرستادم، در ضمن معجزه هم دادم. پس انسان باید از راه «عقل» به وجود خدا و یا نبی و حقانیت یک پیامبر پی ببرد. چنان چه در اسلام ولایی «تشیع» نیز اعتقاد به اصول عقاید تحقیقی است و تقلید در آن جایز نیست. اما اگر عدهای بودند که از درایت و فهم و ادراک عقلی کافی برای شناخت برخوردار نبودند، معجزهی عملی نیز به انبیاء داده شده است که دست کم با «چشم» ببینند و یا با تجربه لمس کنند و باور بیاورند.
ب – معجزهی هر پیامبری نیز مخصوص مخاطبین خودش میباشد که متناسب با شرایط زمانی، مکانی و اوضاع و احوال جامعهی مخاطب است. پس لزومی ندارد که ثبت شده و به تاریخ نشان داده شود. به عنوان مثال: اگر در زمان حضرت نوح (ع) مردم دنیا گرا شدهاند و هیچ چیزی جز مادیات را قبول ندارند، معجزه این است که وی وسط خشکی «مسجد کوفهی فعلی» کشتی بسازد و مردم نیز با چشم خود باران و سیل و طوفان را ببینند - اگر مردمان زمان حضرت ابراهیم (ع) دشمنان خودشان را میسوزاندند، معجزه ایشان این است که سالم از آتش بیرون بیاد و مردمی که عقل ندارند و بت را میپرستند، این صحنه را با چشم ببینند. اگر در زمان حضرت موسی (ع)، فرعونیت و طاغوتگرایی دین مردم شده است، رود نیل شکافته میشود تا آنان که عقل نداشته به فرعون و خرافاتش گرویده بودند، با چشم ببینند. و همین طور معجزات حضرت عیسی (ع) که پزشکان بابت معالجه دعوی ربوبیت و یا کاهنی میکردند. ایشان با یک دست کشیدن کور را بینا می کرد و یا مرده را زنده می نمود که هیچ پزشکی قادر به آن نبوده و نیست. تا مردمی که عقل و دلیل و استدلال و شعورشان کمتر است، با چشم ببینند.
ج – مردمان زمان ما نیز بینیاز از معجزه نیستند. اما دوران ما «عصر علم»، «عصر حکمت»، «عصر پذیرش بر اساس استدلال عقلی» و «عصر دعوت به وسیلهی کلام» که تبیین و اعلام کنندهی علم است میباشد، لذا معجزهی این عصر نیز «کتاب» است و این معجزه هم خودش در اختیار همگان قرار دارد و هم صوت و تصویرش.
اسلام مدعی است که معجزهاش «کتاب» است. قرآنی به جامعه انسانی ارائه داده و آن را در اختیار همگان و مقابل دید همگان قرار داده و مدعی شده که در عصر «کلام» که در قالب «ایسم»ها و فرضیهها نظریات ارائه میشود، «کلام الله» را ارائه میدهد. بدیهی است که با توجه به معنا و مفهوم «معجزه» به فعلی که دیگران از انجام مشابه آن عاجز باشند، لازم میآيد که اسلام نیز مدعی شود، دیگران از انجام آن عاجز هستند. لذا میفرماید: اگر باور نمیکنید که این کلام الله است، مثل و مانندش را بیاورید. چون اگر کلام الله نباشد، لابد کلام انسان است و کلام انسان برای سایر انسانها و به ویژه در نسلهای پشرفتهتر بعدی، قابل تکرار و حتی تکمیل است.
«وَ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (البقره - 23)
ترجمه: و اگر از آن چه ما بر بندهی خویش نازل کردیم در شک هستید، سورهای مانند آن بیاورید و از همهی شاهدین خود [همهی امکانات انسانی و ابزاری] نیز دعوت کنید، اگر راست میگویید.
اگر چه تا کنون ادعا زیاد بوده است، اما نه کسی توانسته و میتواند قرآن را رد کند و نه چنین ادعایی وجود دارد، بلکه هر چه هست فقط شعار است و ضد تبلیغ.
کلمات کلیدی:
اعتقادی