پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
آیا احکام الهی، اسلام را بد جلوه میدهد و این را او تشخیص نداده و بندگانش تشخیص میدهند؟!
احکام الهی که مبتنی بر علم و حکمت خداوند خالق، مالک، ربّ و علیم وضع شده، متوجه مصالح و مفاسد فردی و اجتماعی میباشد، نه برای خوشایند دیگران و از جمله مجرمان!
از شگردهای «جنگ شناختی» در فضای مجازی این است که احکام [به ویژه حقوقی، کیفری، ارث و ...] را در فضای مجازی منتشر میکنند و دربارهاش چون و چرا میکنند؛ چرا که در فضای مجازی، میشود با چند جملۀ کوتاه، ایجاد شبهه نمود، اما قطعاً پاسخش چنین نیست، به ویژه اگر مباحث حقوقی (فقهی) باشند.
فقه همان حقوق در اسلام است و تا کسی حقوق نخوانده باشد، نباید وارد «فلسفۀ حقوق» نیز بشود.
مجتهد، 15 سال در فقه و اصول تحصیل میکند تا به اجتهاد برسد و سپس در یک یا چند رشته وارد شاخۀ فلسفه حقوق نیز میشود؛ چنان که ممکن است یک حقوقدان، فقط در مقولۀ معاملات وارد شود و دیگری در تجارت یا ... . اما در فضای مجازی، انتظار دارند که با چند جمله [که معمولا شعاری نیز هست]، از حقوق و فلسفۀ آن مطلع گردند! بدیهی است که نتیجه نمیدهد.
قیاس
در روایات اهل عصمت علیهم السلام و احکام اسلامی، قياس کردن احکام و حقايق دينى بهشدت محکوم شده است. منظور از «قياس» اين است که: موضوعى را به موضوع ديگرى که از بعضى جهات با آن شباهت دارد مقايسه کنند و همان حکمى که درباره موضوع اول است، براى موضوع دوم اثبات نمایند، بدون اینکه علت حکم اول را کاملاً بدانند و جوانب حکم دوم را در نظر گرفته باشند!
در سایر مذاهب اسلامی، «قیاس» یکی از منابع برای صدور فتوا و حکم میباشد، اما در تشیع ممنوع است. به عنوان مثال، نمیتوان خون انسان را با عرق او قیاس نمود و گفت: «چون هر دو از بدن خارج میشوند و خون نجس هست، پس عرق بدن نیز نجس میباشد»!
«قیاس» زن و مرد - همسر زن یا مرد - پدر و مادر - فرزند با پدر و مادر و ... نیز در بسیاری از موارد و احکام جایز نمیباشد. آیا میتوان گفت: «چون زنان نیز مانند مردان انسان هستند، پس حتماً باید در ماه مبارک رمضان، سی روز کامل روزه بگیرند؟!»
روایت
دَخَلَ أَبُو حَنِيفَةَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا حَنِيفَةَ بَلَغَنِي أَنَّكَ تَقِيسُ قَالَ نَعَمْ قَالَ: «لاَ تَقِسْ فَإِنَّ أَوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ حِينَ قَالَ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ َقَاسَ مَا بَيْنَ اَلنَّارِ وَ اَلطِّينِ وَ لَوْ قَاسَ نُورِيَّةَ آدَمَ بِنُورِيَّةِ اَلنَّارِ عَرَفَ فَضْلَ مَا بَيْنَ اَلنُّورَيْنِ وَ صَفَاءَ أَحَدِهِمَا عَلَى اَلْآخَرِ» (الکافي (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص 58)
- ابو حنیفه بر امام صادق(ع) وارد شد. حضرت فرمودند: بمن خبر رسیده كه تو قیاس میكنی؟! گفت آری. فرمودند: قیاس مكن زیرا نخستین كسی كه قیاس كرد شیطان بود، آنگاه كه فرمودند: مرا از آتش آفریدی و آدم را از خاك! او بین آتش و خاك قیاس كرد و اگر نورانیت آدم را با نورانیت آتش قیاس میكرد، امتیاز میان دو نور و پاكیزگی یكی را بر دیگری میفهمید.
●- باید دقت شود که «قصاص» حق ولیّ دم، در برابر قتل عمل میباشد و «مجازات جرم» که طبق قوانین، در دادگاه و توسط قاضی تعیین میشود، با «قصاص» متفاوت است. دادگاه میتواند مجرم را به هر مجازاتی محکوم نماید، اما «قصاص» یعنی «ولیّ دم»، تقاضای عمل متقابل نماید و ولیّ دم، در درجۀ نخست پدر میباشد، اگر چه فرزند با مادرش زندگی کند.
ولیّ فرزند، با ولیّ دم متفاوت است. پدر و مادر هر دو اولیای فرزند میباشند، اما ولیّ دم، پدر است. چنان که در بسیاری از مسائل حقوقی نیز فقط پدر «ولیّ فرزند» قلمداد میشود؛ لذا در ازدواج دختر باکره، اذن پدر شرط است و اگر پدر یا جدّ پدری در قید حیات نباشند، نیازی نیست تا از مادر، برادر، عمو یا ... اذن گرفته شود.
●- بدیهی است که هیچ پدری، در مقابل قتل فرزند، برای خودش «قصاص» نمیخواهد، پس موضوع قصاص کلاً منتفی میگردد؛ اما ممکن است دادگاه او را به اعدام، حبس، پرداخت دیه به بازماندگان و ...، محکوم و مجازات نماید.
●- ممکن است که قاتل شخص، پدرش نباشد و تشخیص ولیّ دم مشکل باشد و یا اصلاً مقتول ولیّ دمی که در قید حیات باشد، نداشته باشد؛ در این اینجا دادگاه بر اساس قوانین، «ولیّ دم» را تعیین مینماید و چه بسا حتی قاضی یا مدعی العموم، به عنوان ولیّ دم مقتول، تقاضای قصاص نماید.
●- قصاص، یعنی حقی که پدر مقتول یا اولیای دم، نسبت به حیات و خون او دارند؛ لذا میتوانند قصاص بخواهند، یا از حق خود بگذرند، یا دیه بخواهند و ...؛ پس پدر، برای خودش قصاص نمیخواهد، اما باید به بازماندگان، طبق تعاریف قانونی، دیه بپردازد.
●- معمولاً اولیاء دم همان ورثه مقتول میباشند به جز زوج یا زوجۀ مقتول (همسران) که ارث میبرند، اما حق قصاص ندارند و اگر طلاق رخ دهد، ارث هم نمیبرند.
●- هر گاه صاحب حق قصاص از دنیا برود، حق قصاص به ورثه او میرسد و چه بسا قاضی، مادر یا حتی همسر مقتول را نیز صاحب حق قصاص قلمداد نماید.
●- درجایی که مادر عمداً فرزند خود را به قتل برساند، اسلام نفرموده است که حتماً بايد اعدام شود، بلکه حق قصاص را برای ساير ورثه محفوظ داشته است و آنان حق دارند قصاص را تبديل به ديه کنند و يا قاتل (مادر) را عفو نمايند.
**- در هر حال احکام (حقوق) در هر موضوعی، از شاخهها و جزئیات بسیاری برخوردارند و در یک بند، یک جمله یا حکم خلاصه نمیشوند؛ لذا علاقمندان باید ابتدا در رشتۀ حقوق، در دانشگاه یا حوزه تحصیل نمایند و سپس در شاخهای تحصیل تخصصی نمایند و سپس اگر استعدادش را داشتند و مایل بودند، در «فلسفه حقوق -یا- فلسفۀ احکام» تحصیل نمایند.
حکمت اصلی احکام الهی
اگر چه دانشمندان، فقها، محققان و حکیمان، مبتنی بر آموزههای روایی یا کشفیات علمی، حکمتها و آثاری برای احکام الهی بیان داشتهاند، چنان که فرمودهاند: «نماز و سجده، تکبر را از بین میبرد»، اما باید دقت نمود که هر چند هیچ حُکمی بیحکمت نیست و حتماً آثاری دارد، اما حکمت اصلی، همان اطاعت امر خداوند سبحان و بندگی خالصانه او میباشد؛ چنان که روزه، احکام و حکمتها و فواید روحی و جسمی بسیاری دارد، اما کسی برای این فایدهها روزه نمیگیرد و هدف از هر عبادتی، «قربة الی الله» میباشد.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم .
پرسش:
چرا و به چه علت برای قتل فرزند توسط پدر و جد پدری قصاص نیست، ولی توسط مادر قصاص هست؟ آیا این حکم اسلام را بد جلوه نمیدهد؟!
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/right/12884.html
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام