س: گفته شده که شمر و یزد نیز در آخرت برهان میآورند که «اگر ما نبودیم، شما بر امام حسین (ع) گریه نمیکردید» و اثر مثبت جنایات آنها (در شیعیان) سبب بهشتی شدنشان میگردد! پاسخ چیست؟
ایکس – شبهه : متأسفانه بسیار دیده شده که عدهای [از اقشار مختلف] سعی دارند به هر شکلی که شده، یک جوری یزید و شمر و امثالهم را وارد بهشت کنند. اگر چه بگویند مثلاً پس از چند میلیارد سال عذاب جهنم، بالاخره (عین ثابت) آنها که خوب بوده و دارای قابلیتهایی بوده و نشان آن نیز آثار مثبت کردههایشان میباشد، پس آن قوهها به فعلیت رسیده و آنان را بهشتی میکند؟!
البته در این تلاش بیفایده دو منظور تعقیب میگردد: یکی از ناحیهی دشمنان اسلام است که میخواهند دشمنی عقلی و قلبی مسلمانان و همهی آزاداندیشان عالم را نسبت به جانیان عالم (معاویه، یزد، شمر، هیتلر ... و سایر یزیدیان زمان) تلطیف کنند و جنایاتشان را توجیه کنند. که البته این هدف حتی در فلسفهی نوین غرب که یزید و شمر نمیشناسند نیز دنبال میشود. گروه دوم کسانی هستند مطالبی از فلسفه، عرفان، بحث وجود، عین ثابت، ماهیت متغیر و ... را به هم مخلوط کرده و هیچ مثال موجهی نیز به جز تطهیر زوری و به قول معروف لایتچسبک، یزید و شمر به ذهنشان نمیرسد. که این هم از کج سلیقگی است.
اما صرف نظر از این که چه کسی این سخنان را گفته، چه منظوری داشته، آیا بیانش پس و پیشی نیز داشته و فقط برای جنجالسازی این یک جمله را از او سوتیتر کردهاند ... یا نه؟ به اصل مطلب فوق که میتواند به عنوان یک سؤال در اذهان مطرح باشد پرداخته و پاسخ ذیل ارائه میگردد:
الف – در این که ممکن است یزید، شمر و سایر جنایتکاران عالم، در قیامت چنین احتجاجهایی کرده و براهینی برای تبرئهی خود ارائه کنند، شکی نیست. چرا که اهل جهنم، در آن هنگام که نزدیکی جهنم و آتش آن را میبینند و میفهمند که عذابشان قطعی است، به هر دری میزنند و هر بهانهای میتراشند تا شاید به گونهای نجات پیدا کرده یا در عذابشان تخفیفی داده شود. تا آنجا که به هم ناسزا میگویند، یک دیگر را لعنت میکنند، گناهشان را به گردن آن یکی میاندازند، دست به دامن ملائک میشوند (غافر، 46 تا 49) و خلاصه غوغا آن قدر بالا میگیرد که از طرف ربشان و با عتابی تند به آنها فرمان سکوت در محضر رب جلیل داده میشود. چرا که اولاً در محضر ربّ علیم و عادل این توجیهات فایدهای ندارد و ثانیاً به آنها گفته میشود که از پیش به شما وعید چنین روزی رسیده بود و ثالثاً این نزاعها، احتجاجها و برهانهای بیمنطق، هیچ چیزی را تغییر نمیدهد:
«قَالَ لَا تخَْتَصِمُواْ لَدَىَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكمُ بِالْوَعِيدِ * مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ وَ مَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ» (ق، 28 و 29)
ترجمه: (خطاب مىرسد) نزد من مخاصمه مكنيد كه من قبلاً همه شما را هشدار داده بودم * نزد من هيچ سخنى تبديل نمىپذيرند و من نسبت به بندگان، ستمكار نيستم (و اين عذاب مولود عمل خود آنان است.)
پس حتماً شمر و یزید نیز برای نجات از عذاب از این احتجاجها کرده و چنین براهینی اقامه میکنند، اما اقامهی هر نوع برهانی که دلیل بر مقبول بودن و پذیرش از سوی قاضی نیست. چه معنایی دارد اگر قاتلی را به دادگاه بیاورند و بپرسند: چرا فلانی را کشتی؟ و او بگوید: خواستم فرزندانش بیشتر متوجه او شوند و برایش گریه کنند و محبتشان گُل کند!
ب – چه کسی گفته است که «گریه کردن» یک اصل است و هر کس سبب گریه شد، حتماً کاری نیکی کرده است، اگر چه امام حسین (ع) را بکشد، تا مردم برای او گریه کنند؟!
اگر چه گریه از محبت، فراق و مصیبتهای وارده به اهل بیت (ع) و هر مظلوم دیگری در جهان سبب توجه قلب، بیداری و نیز وحدت حول محور یک حقیقت و عشق میگردد و میتواند انگیزهی قدرتمندی برای حرکت گردد (به بیانات امام خمینی ره در خصوصه عزاداری و ملت گریه [1] و نیز مباحث مندرج در خصوص عزاداری و گریه [2] و [3] و [4] مراجعه شود)، اما اصل بر رضایت، خشنودی، شادی و نشاط است و نه گریه. در کدام آیه یا حدیثی آمده است که اهل بهشت با دیدن نعمات الهی، انوار رحمت حق، امام حسین و سایر معصومین (ع) یا حتی پیامبر اکرم (ص) گریه میکنند؟! بلکه تصریح شده همه شاد، فرحناک و راضی شده و به حمد و تسبیح پروردگارشان میپردازند و اساساً بهشت جای حزن، اندوه، نگرانی، ترس، غم، غصه و گریه نیست. اما اهل جهنم همه گریه میکنند و محزون هستند. یا ویلنا – یا حسرتا میگویند و به سر خود و دیگر اهل جهنم میزنند.
اگر ما نیز در دنیا از سوز محبت و فراق و از غم مصیبتها گریه میکنیم، برای این است که آن جانیان با این جنایات خود، بهشت دنیوی ما را مبدل به جهنّم کردهاند. اگر امامان (ع) را از ما نمیگرفتند که این همه بدبختی، ظلم، جنایت، جهل و عقبافتادگی نداشتیم و دنیا نیز بهشتی زمینی برای معرفت و عروج بود. منتهی فرق گریهی دنیا از غبن معاصی و خوف یا محبت خدا و هم چنین در فراق و سوز مصیبتهای اهل بیت (ع)، با گریهی اهل جهنم از درد عذاب این است که چنین گریهای در دنیا میتواند آتش احاطهی کرده بر ما را خاموش کند و ما را نجات دهد، اما گریه در جهنم دیگر فایدهای ندارد.
ث – و نکتهی آخر در این مختصر پاسخ آن که: به قول حضرت علی و امام حسین (ع): «خداوند متعال راجع به بهشتاش فریب نمیخورد.» در همین دنیا اگر امثال یزید و شمر را به دادگاه بیاورند و چنین براهین و توجیهات خود ارائه کنند، پذیرفته نیست. چه رسد به دادگاه الهی، با داوری که به همهی اسرار نیز آگاه است. به قول حضرت علی (ع): در قیامت «شاهد» خود «داور» است.
دقت شود که حساب و کتاب آخرت که ذرهی مثقال در آن محاسبه میشود، مانند حساب و کتاب در بقالی و کبابی نیست که بگویند: «دو سیخ کباب داشتی، یک سیخ گوجه، دو تا نون و یک دوغ، پس میشود این مبلغ»، تا کسی بتواند بگوید: «اگر یک امام حسین (ع) با 72 نفر کشتم، به جایش صدها میلیون چشم را برای امام حسین (ع) گریاندم»! به او گفته میشود که تو غلط کردی.
وانگهی، اعمال بر اساس نیّات ارزشگذاری می گردد و نه بر اساس تعداد یا کیلو یا متر! در مقابل چنین احتجاج بیمنطقی گفته میشود: اولاً شما که برای گریاندن مردم امام حسین (ع) را نکشتید، بلکه میخواستی او و دینش را محو و نابود کنید! ثانیاً اثر ذاتی کار تو نیز خیر نبود، چرا که حق را با باطل بدل کردید و به قول حضرت فاطمه(ع): «چه بد بدلی زدید» و مانع از اسباب رشد و تعالی مردم شدید. و رابعاً این اثر معکوس در دل و جان شیعیان که نه کار تو بود و نه اثر ذاتی کارت، بلکه کار خداوند است که «مکروا مکرالله» است. شما برای تحقق اهدافتان کاری کردید و خدا نتیجهاش را معکوس کرد.
«يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» (الصف، 8)
ترجمه: مىخواهند نور خدا را با (پف) دهانهايشان خاموش كنند و خدا تمام كننده نور خويش است هر چند كه كافران كراهت داشته باشند.
ج – از همین مباحث معلوم میشود که نتیجهی مثبت از نیّت و فعلی شوم و منفی، ربطی به آن جنایتکاران ندارد که بگوییم «معلوم است یک چیزهایی داشتند و این قابلیت یک جا بروز میکند. »
پس نه ظلم و جنایت با این حرفها توجیه میگردد، نه یزید و شمر با این بهانهها بالاخره دیر یا زود بهشتی میشوند و نه در جهنم خدا بسته میشود و نه آیات «خلود» قابل ردّ کردن یا توجیه است.
د – قیامت روز بیرون ریختن اسرار و بطون است و آن چه «اصل ثابت» و نیز ماهیت را شکل میدهد، «اراده»هاست و نه فقط فیزیک اعمال و یا آثار ندانسته و ناخواستهی آن. لذا از ارادهها سؤال میشود. اگر چه محقق نشده باشد و یا نتیجهی عمل به آن معکوس باشد. هیتلر اراده کرد که بخشی از جهان را تصاحب کند، اما نشد. و اثرش نیز محکومیت چنین استکباری در اذهان است، که او چنین نخواسته بود – ممکن است دزدی ارادهی دزدی یا تروریتستی ارادهی ترور کند، اما دستگیر شود، یا یزیدی برای محو اسلام و امام، ارادهی قتل امام سیدالشهداء (ع) و یارانش را بنماید، اما موفق نشود. چنان چه فرمود: «ارادهی خاموش کردن نور الهی را کردهاند» اما نفرمود که موفق شدند و تأکید نمود که هرگز موفق نخواهند شد (الصف، 8).
بهشت جای کسانی است که «اراده»، استکبار، برتریخواهی و فساد در زمین را نکردهاند، نه هر کسانی که اراده کردند، اما موفق نشدند و یا کارشان نتیجهی معکوس داد:
«تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ» (83)
ترجمه: (آرى) اين خانه آخرت را به كسانى اختصاص مىدهيم كه نمىخواهند [اراده نمیکنند] در زمين برترى نمايند و فساد انگيزى كنند و سرانجام خاص متقين است.
- تعداد بازدید : 7436
- 11 اردیبهشت 1391
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون امام حسین(محرم)