ایکس – شبهه: قبل از هر پاسخی باید متذکر گردیم آن چه ذیلاً ایفاد میگردد، به معنای تأیید تمامی برنامهها و روشها در مقابله با معضل و مفسدهی بدحجابی و ساختارشکنی نمیباشد. چنان چه بسیاری از مسئولین و از جمله فرمانده نیروی انتظامی نیز خود به برخی از برخوردهای ناصحیح اذعان نموده و مسئولین نیز بسیاری از انتقادهای وارده به روشها را قبول کردهاند. بلکه موضوع بحث شعار رایج شده [ما خودمان شعور داریم، پس چرا باید ...] که در سؤال مطرح شده است میباشد.
ما شعور داریم، مردم خودشان شعور دارند و این قبیل شعایر، شعار به حق و بسیار زیبایی است، اما مهم است که کجا، توسط چه قشری و به چه منظوری به کار گرفته میشود. اینطور نیست که یک عده بتوانند زیر لوای این شعار، هر کاری دلشان خواست بکنند و به هنگام مواجه با هرگونه برخوردی مدعی شوند که «ما خودمان شعور داریم»! یا آن که کار خبط خود را به همه مردم نسبت داده و بگویند «مردم خودشان شعور دارند».
بدیهی است برای یک آقا و یا خانم با شعور، هیچ جای نگرانی نیست اگر پلیس به شدت با قاچاق مواد مخدر، اوباشها، زورگیرها ... و هنجارشکنان مقابله کند. چرا که نه تنها لطمهای به او نمیخورد، بلکه عامل و ضامن امنیت بیشتر او خواهد شد. و همین طور است برخورد با هر گونه ناهنجاری اخلاقی و رفتاری در اجتماع. به همین دلیل است که اگر قوه قضاییه یا نیروی انتظامی در برخورد با هنجارشکنی و ناامنی کوتاهی کنند، مورد انتقاد و عتاب شدید مردم با شعور قرار میگیرند.
جالب است که هنجار شکنان (به ویژه در مقولههای سیاسی و حجاب)، ضمن شعار این که مردم شعور دارند، فکر میکنند که مردم فقط خودشان هستند. این قشر حتی اگر عده قلیلی یا حتی یک یا دو نفر در مقابل چند میلیون باشند نیز خودشان را مردم می خوانند و به نظر متکبرانهشان، همه دیگران به جز آنها یا مردم نیستند و یا مردمان بی شعوری هستند. چنان چه در جریانات هنجارشکنانه سیاسی، پس از آن که بی رغبتی و حتی تنفر مردمی که دم از آنها میزدند را مشاهده کردند، آنان را احمق، متهجر، بیشعور، عوام و ... خواندند. و خود را صاحب شعور و حتی نخبه قلمداد نمودند. هنوز این صحنه کمدی سیاسی از یادمان نرفته که دو نفر از متفکران جریان فتنه 88 (حجاریان و عطریانفر) که در بازداشت به سر میبردند، در یک مصاحبه تلویزیونی، ضمن اذعان به خطاهای دانشی و بینشی خود و نیز ضمن اذعان به غربزدگی و نشاختن محیط و مردم ایران و ایستادن در مقابل خواست اکثریت، خود را نخبه نیز میخواندند(؟!) حالا این نخبگی به چیست؟ الله اعلم.
در هر حال مردم فقط معدود کسانی نیستند که میخواهد ضوابط محیطی یا حقوق سایرین را رعایت نکنند. بقیه نیز مردم هستند و شعور دارند. اگر کنترلی، تذکری یا حتی برخوردی پلیسی با هنجارشکنی صورت میپذیرد، آن هم به خاطر خواست و فشار مردم است و آنها نیز نه تنها شعور دارند، بلکه اکثریت این جامعه را تشکیل دادهاند. اگر خواست و فشار و پشتوانه مردم نباشد، نه از قوه مقننه کاری بر میآید، نه قوه قضاییه، نه نیروی انتظامی و نه ... .
پس، کسی شعور دارد که اولاً حقوق فردی و اجتماعی خود را بداند و ثانیاً حقوق دیگران را رعایت کند. نه این که بگوید من هر کاری دلم خواست میتوانم بکنم و هر حقی که دلم خواست میتوانم ضایع کنم و هر حدی را دلم خواست میتوانم از آن تجاوز کنم و لابد خودم شعور دارم که باید این کار را بکنم یا نکنم.
به عنوان مثال: اگر پسری شعور داشته باشد میفهمد که نباید صدای موزیک ضبط خودرویش را بلند کند و در خیابانها مانند کافه یا دیسکوی متحرک بچرخد، چون اجباراً به گوش دیگرانی میرسد که نمیخواهند گوش دهند و شرایطی را ایجاب و فضایی را تحمیل کند که دیگران نمی پسندند و نمیخواهند. او حقوق دیگران را ضایع میکند و موزیک نیز از لوازم و ضروریات رانندگی نیست که بگوید این حق طبیعی من است. پس به جا نیست اگر با تذکر یا برخورد قانونی مواجه شد، مدعی شود «من خودم شعور دارم – من جوانم، آینده مملکت به دست من است و ...» – خوب معلوم است که اگر از شعور لازم برخوردار بود، این کار را نمیکرد. حق طبیعی او آن قدر است که در خانه خود این کار را بکند و آن هم نه به حدی که صدا خارج شود، وگرنه در آلمان، فرانسه یا امریکا هم باشد، پلیس سریعاً دخالت میکند و اگر به تذکر آنها توجه نکرد، بدون معطلی بازداشت میشود.
یک دختر باشعور نیز میداند که حجاب یک مقوله شخصی نیست، بلکه یک حق اجتماعی است. ملت مسلمان نمیخواهند که در جامعهی آنها رفتارهای خلاف رواج یافته و عادی شود. مردم مسلمان با شعور هستند و نمیخواهند که ایمان آنها به زور و تحمیل یک دختر بیشعور یا کم شعور یا دست کم اهمالکار، آلوده به معصیت شود. و البته ابلهانه است اگر دختری بگوید: من دوست دارم سکس خود را بیرون بریزم، آنها نگاه نکنند. یا کسی در دفاع بگوید: دختران هرطور که خواستند میتوانند در جامعه ظاهر شده و طنازی کنند، مردان چشمهایشان را ببندند. این حرفها را فقط کسانی میزنند که یا خود حقایق را میدانند، اما طرفدار رواج فساد هستند، یا به خاطر منافعی باج میدهند، یا شعور و بصیرتشان ضعیف است و یا اساساً مشکل فیزیکی دارند و مرد و زن نمیشناسند و نمیفهمند.
خانوادهها نمیخواهند که دخترانشان با مد و پسرانشان با جاذبههایی که به زور تحمیل میشود تحریک شوند – مردم نمیخواهند که عدهای در خیابانها، محیطهای علمی و آموزشی یا معابر عمومی و پارکها راه بیافتند و تحریک عمومی کنند که به دنبالش دوست دختر و پسر بازی – فساد، فحشا، اغفال، ربایش، تجاوز، فرار، بیماری، فرزندهای نامشروع، افزایش سقط جنین، افزایش طلاق، کاهش ازدواج، پیوندهای اجباری یا سست بنیان و ... (مانند امریکا و اروپا) دامنگیر جامعه شود.
بدیهی است دختر دانشجوی باشعوری که میخواهد آیندهی این کشور را در دست بگیرد، نه تنها این حداقلهای حقوق اجتماعی را میداند، بلکه عقلاً و منطقاً نیز با هنجارشکنی مخالف و با برخورد با آن موافق است. و اگر کسی اینقدر هم نمیفهمد، و نمیخواهد حقوق خود، دیگران، محیط و دانشگاه و ... را رعایت کند، نباید شعار دهد که «ما خودمان شعور داریم.» خیر. بلکه باید این شعور به او تحمیل شود و یا مجبور به رعایت حقوق دیگران گردد.
شعور یعنی نکته بینی، یعنی بصیرت، یعنی ظریفنگری، یعنی دقت و تعمق در موضوع، حواشی و آثار. شعور یعنی شناخت و رعایت حقوق فردی و اجتماعی خود و دیگران. شعور یعنی دختر و پسر دانشجو، بدانند و دقت داشته باشند که محیط دانشگاه، محیطی برای تحصیل و حصول مدارج علمی است، نه سالن مد است، نه دیسکو و نه باشگاه دوستیابی. پس اگر کسی همین حداقلها را ندانست، نباید مدعی شود که «ما خودمان شعور داریم» که چنین ادعایی با چنین بینشی، خود معرف میزان شعور او خواهد بود. چطور میشود یک استاد دانشگاه (زن) که لباس مناسب میهمانی خصوصی شب پوشیده، به دست و گردن زیور آلات آویخته، با کفش پاشنه ده سانتی و پای بیجوراب و ناخت لاک زده و... در محیط دانشگاه تردد میکند را یک انسان با شعور قلمداد نمود و اگر تذکری به او داده شد، فریاد وا دموکراسی و برخورداری از شعور سر داد؟ او هنوز فرق میهمانی شبانه با دانشگاه را تشخیص نمیدهد.
و البته باید به ناچار بدانند که مردم خود شعور دارند و این ترفندهای جمله سازی و تبلیغات ژورنالیستی در جنگ تبلیغاتی و روانی را به خوبی میشناسند.
کلمات کلیدی:
گوناگون حجاب