چرا امام زمان در برابر این همه ظلم، جنگ و خونریزی و گرسنگی کودکان در یمن افریقا سکوت میکند و کاری انجام نمیدهد؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ایشان چه کنند؟ یک تنه به میدان آمده و همه چیز را با یک نگاه اصلاح کنند؟!
ابتدا دقت کنیم که از روشهای جنگ نرم این است که القا کنند: «خدا، پیامبر و امامی» در کار نیست، چرا اگر بود، جلوی ظلم، فساد و جنایات ما را میگرفت!
جنگ اعتقادی:
قدمت این تاکتیک در جنگ نرم و اعتقادی، در بیهدف، ناامید و تسلیم نمودن مردم در برابر مستکبران و نظام سلطه، بیش از هزاران سال میباشد، تا آنجا که فرعون نیز به فرمانداران و مشاوران خود گفت: کار کشتن او را به من واگذار کنید، من او را میکشم و او نیز برود خدایش را به یاری بطلبد:
« وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ » (غافر، 26)
ترجمه: و فرعون گفت: «بگذارید موسی را بکشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زیرا من میترسم که آیین شما را دگرگون سازد، و یا در این سرزمین فساد بر پا کند!»
حضرت موسی علیه السلام نیز این جنگ نرم علیه اعتقاد توحیدی را از همان منظر (اعتقادی) پاسخ داد و فرمود:
« وَقَالَ مُوسَى إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لَا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ » (همان، 27)
ترجمه: و موسى گفت: «من از هر متكبرى كه به روز حساب عقيده ندارد، به پروردگار خودم و پروردگار شما پناه بردهام.»
نمونهی عاشورایی:
در تاریخ نمونههای بسیاری از این تاکتیک وجود دارد، تا جایی که مبتنی بر آن، یا مثل یهود مدعی شدند که دست خدا بسته است و کاری از او بر نمیآید و یا مثل عمر سعد لعنة الله علیه، مدعی شدند که آن چه ما انجام داده و میدهیم، همه کار خداست؟! همین که اسراء به شام آمدند و هیبت حضرت زینب علیهاالسلام در عین اسارت را دید، همین تاکتیک را به کار برد و گفت:
«کَیْفَ رَاَیْتِ صُنْعَ اللهِ بِاَخیکِ»؟ کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟! یعنی از سوی خدا "جبر" حاکم است، پس هر چه شد را خدا کرده! پس نه تنها اتهامی متوجه ما نیست، بلکه معلوم است که او نیز ما را تأیید و نصرت نموده است!
و ایشان پاسخ این جنگ نرم و اعتقادی را از هم منظر اعتقادی دادند و فرمودند: « ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا – چیزی جز زیبایی ندیدم» - یعنی از آن چه کار خدا بود، به جز تجلی جمال او در معرفت، عشق، صداقت، اخلاص، بصیرت، جهاد فی سبیل الله، شهادت و استقامت بخشی به بهترین بندگانش چیزی ندیدم، اما آن چه تو کردی، همه ظلم و جنایت و فساد بود.
چرا خدا کاری نمیکند:
خداوند متعال قابل قیاس با بندگانش نیست که بگوییم بالاتر است، بلکه خالق، مالک و ربّ العالمین است، پس جا دارد پرسیده شود: «چرا خدا کاری نکرد یا نمیکند؟!» چنان که در شبهاتی دیگر، همین شبههی هدفدار، القا میشود!
●- این که در دنیا ظلم و جنایت کنند و در زمین فساد و تباهی راهبیاندازند و سپس بپرسند: «چرا امام زمان علیه السلام کاری نمیکند» - یا در مملکت انحراف، فسق و تباهی ایجاد کنند و وقتی نتایج سوءاش گریبان خودشان را گرفت، بپرسند: «پس چرا رهبری کاری نمیکند؟!»، همه همان روش و تاکتیکی است که بیان شد و بازگشت و غایتش این است که «پس چرا خدا کاری نمیکند؟!»
پاسخ:
اما، اگر خوب بنگرند، این فقط خداست که کاری میکند. اوست که نظام خلقت و هدایت (تکوین و تشریع) را علیمانه، حکیمانه و قانونمند وضع نموده و تمامی چند و چونهای آن و چه باید کردها و نباید کردهایش را بیان نموده و به نتایج هر کدام به بشارت یا انذار تصریح نموده است و بالتبع آنچه فرموده و یا وعده یا وعید داده را محقق مینماید.
فرمود: به شما عقل (حجت درونی) و پیامبر (حجت بیرونی) دادم – چشم و گوش ظاهری و سمع و بصر باطنی دادم – به نور علم حصولی و حضوری، عالَم و علامتهای هر چیزی را برایتان روشن نمودم – و سپس در «انتخابها»، اختیار و اراده نیز دادم و نیز معین نمودم که چه چیزی را انتخاب بکنید و چه چیزی را انتخاب نکنید.
گفتم: اگر الله جلّ جلاله را به ولایت برگزینید، از ظلمت به نور هدایت میشوید و اگر ولایت طاغوت را گردن نهید، از نور به ظلمت کشانده میشوید.
گفتم: اگر از یاد من غفلت کنید، به طور حتم و یقین، "خود فراموش کرده" (الینه) میشوید؛
گفتم: اگر به «لا إله الاّ الله» ایمان نیاورید و عمل نکنید، بندگی هزاران إله کاذب بر شما تحمیل میگردد.
گفتم: تا خودتان "تغییر احسن" را انتخاب و اراده نکنید، من هیچ تغییر اجباری را تحمیل نمیکنم، پس تغییر ایجاد نخواهد شد.
« لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ » (الرّعد، 22)
ترجمه: برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی] حفظ میکنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!
مثال:
آّب جوش و آتش هست و هر کدام خواصی دارند – پوست و گوشت انسان نیز هست و حدود و قواعد و خواصی دارد. به انسان تعلیم شده که از آب جوش و آتش به خوبی برای امر مفید استفاده کند و تذکر داده شده که اگر دستت را در آب جوش فرو کنی و یا روی آتش بگیری، حتماً میسوزد.
پس اگر کسی چنین کرد، یا از کودکش مراقبت ننمود؛ به عواقبش میرسد و دیگر نباید معترض شود که «پس چرا خدا کاری نکرد؟!»
امام زمان، حضرت مهدی علیه السلام:
هدایت، دو وجه دارد: «هدایت کننده و هدایت شونده»؛
نبوت و رسالت، دو وجه دارد: «دعوت کننده و دعوت شونده»؛
امامت نیز دو وجه دارد: «امام و امت».
●- ایجاب حکمت و مشیّت الهی بر گزینش انسان برای خلیفة الله شدن، افاضهی عقل، وحی، علم و نیز اختیار و اراده به او میباشد که اگر چنین نباشد، "جبر" حاکم میگردد.
بنابراین، اگر عدهای غفلت کردند، بیتوجهی کردند، حتی مسخره کردند و به دشمنی عمدی یا سهوی، علنی یا پنهان و جنگ سخت یا نرم برخاستند – اهل «تولا و تبرا» نبودند و دوست و دشمن رانشناختند – گام مؤثری به سوی دوست برنداشتند و با میل و رغبت و یا از روی ناآگاهی تابع دشمن شدند و به خدمت او کمر بستند، دیگر نباید به هنگام بروز و ظهور عواقب سوءاش، بگویند: «چرا خدا یا امام زمان علیه السلام کاری نمیکند؟!»
*- امام زمان، حضرت مهدی علیه السلام، همچون دیگر امامان علیهم السلام، کار خودشان را میکنند. ایشان از ناحیه خداوند متعال، امامت و رهبری میکنند، اما کسی را به زور به دنبال خود نمیکشند. پس از ظهور نیز چنین نخواهند نمود.
*- امام زمان، حضرت حجت علیه السلام، کاری که اکنون نمیکنند «حکومت سیاسی» بر مردم و جهان میباشد، چرا که اختیار انتخاب نظام سیاسی، حاکم و حاکمان و شاکلهی حکومتی، به مردمان سپرده شده است. چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام را نخواستند، ایشان حکومت ننمود (نه این که امامت ننماید) – خواستند و حکومت نمود، تا این که ترورش کردند – سایر ائمهی اطهار را برای حکومت نخواستند، آنها نیز حکومت ننمودند؛ اما در عین حال، آنان را نیز ترور کردند.
*- امام زمان، حضرت بقیة الله علیه السلام، قیام نمیکنند؛ چرا که قیام حکیمانه، شرایط، زمینه و البته یاران متناسب و آماده میخواهد.
قیام ایشان، برای حکومت در یک روستا، یک شهر، یک استان و یا حتی یک کشور نمیباشد، بلکه قیام علیه تمام استکبار، کفر و ظلم در سرتاسر جهان میباشد – قیام برای استقرار حکومت واحد جهانی، به رهبری "ولیّ الله" میباشد.
*- چرا فرمودند اگر یاران من به تعداد اصحاب بدر (313 تن) بودند، قیام مینمودم؟! آیا در میان این همه شیعهی دلسوخته، آماده برای رزم و شهادت، 313 نفر پیدا نمیشود؟! چرا، بلکه برای قیام و استقرار حکومت واحد جهانی، 313 تن فرمانده، مدیر و مدبر مؤمن، حکیم، توانمند و با بصیرت لازم است. 313 تن، مالک اشتر لازم است – 313 تن آموخته در مکتب حضرت زینب و حضرت ابوالفضل و حضرت علی اکبر علیهم السلام لازم است – 313 تن، خمینی، خامنهای، بهشتی، مطهری ... و سردارانی چون چمران و شهید صیاد شیرازی لازم در یک زمان لازم است.
وضعیت فعلی ما:
در حالی که در تمام جهان اسلام نیز فقط یک جمهوری اسلامی و یک حکومت ولایی استقرار یافته است، و در حالی که اکثر ملت ما مسلمان هستند [که از شیعه تا سنیاش معتقد به مهدویت و منتظر ظهور و قیام ایشان میباشند]، این وضع ماست؟
هنوز مسئولین در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز تماماً و آنگونه که باید و شاید، حاضر نیستند با پیروی از فقه اسلام، ولایتپذیر باشند و در خدمت اسلام، مسلمین، کشور و دست کم هموطنانشان باشند، البته اگر خیانت نکنند ... و هنوز مردم چنین انتخابهایی دارند!
اما به محض آن که نتایج و عواقب (در مسائل شخصی، اجتماعی و سیاسی) ظهور کرد و دامنشان را گرفت، میپرسند: «چرا خدا، چرا امام زمان، چرا رهبری و ... کاری نمیکنند؟!»
پس، این ماییم که کارمان را درست انجام نمیدهیم، نه آنان.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
●- چرا امام زمان در برابر این همه ظلم جنگ و خونریزی و گرسنگی کودکان در یمن افریقا سکوت میکند و کاری انجام نمیدهد؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8566.html
- تعداد بازدید : 4290
- 17 اردیبهشت 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی جنگ و جهاد جنگ نرم