امام خامنهای: درباره سوره حمد و "بسم الله الرّحمن الرّحیم"
امام خامنهای:
... سوره حمد با بقیه سورهها متفاوت است؛ اگر کسی سؤال کند که مطلب محوری سوره حمد چیست؟ نمیشود پاسخی به او داد. سوره حمد فهرستگونهای است از همه معارف قرآن یا بگوئیم از همه معارفی که مسلمان نیاز دارد که بطور دائم در جان خود بپروراند و معرفت به آنها را در خود عمق ببخشد.
در سوره حمد هست منتهی به اشارت، من بهعنوان نمونه به بعضی از معارفی که در سوره حمد هست اشاره میکنم، «خدا» - عالیترین معرفت همه ادیان و اسلام - رابطه فیض عام الهی با همه موجودات و مخلوقات که یکی از اساسیترین مفاهیم دین همین رابطه خدا با تمام موجودات از طریق افاضه عمومی میباشد، رابطه ویژه خدا با بندگان مؤمن که از این دو افاضه، هم افاضه عمومی و هم افاضه ویژه مؤمنان تعبیر میشود به «رحمت» - و ربوبیت الهی که خود ربوبیت یک مفهوم بسیار مهمی است و جزء معارف عالی قرآنی است که در معنای رب العالمین مقداری درباره آن توضیح خواهیم داد تعلق همه نیکیها و زیبائیهای وجود به خدا، که باز این خود یکی از ارکان مهم معرفتها و شناختهای قرآنی است که ما در سوره حمد ذیل کلمه حمد به این معرفت دست پیدا میکنیم.
مسئله عبودیت، عبودیت انسان و در مقابل خدا به تعبیری عبودیت همه وجود در مقابل خدا، «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالْأرْضِ إلّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْدًا» همه وجود در مقابل پروردگار عبودیت دارند مثال بارزش انسان است که این عبودیت انسان در مقابل خدا یکی از حصول اساسی معرفت اسلامی است که با معارف بعضی از ادیان دیگر کاملاً متفاوت است .
مسئله هدایت الهی و جستجوی آن از دامنه فیض خدا - مسئله معاد که باز یکی از مهمترین ارکان معارف الهی است -تقسیم انسانها به سه گروه هدایت یافته، گمراه و غضب شده - در نهایت خواستن از خدا درخواست کردن از خدا، این همه معارف که هر کدام از اینها یک فصل بسیار مهمی از معارف الهی است، و همه اینها در قرآن وجود دارد و همه اینها در سوره حمد به شکل کوتاه و اشاره آمده، البته اشاره که میگوئیم معنایش زبان رمز نیست بلکه با تبیین همه کلمات حمد در این سوره همه این معارف را میشود شناخت و فهمید.
خب، پس سوره حمد با سورههای دیگر قرآن این تفاوت را دارد که یک مطلب محوری ندارد بلکه مجموعهای از مطالب محوری و امّهات مسایل قرآنی است برای همین هم هست که به سوره حمد گفته میشود «امّ القرآن» ام یعنی چیزی که همه چیز به او برمیگردد، مرجع، مقصد. به مادر هم که عرب میگوید «ام» چون کودک به او برمیگردد - لذاست که جای تعجب نیست که اگر ما دیدیم در همان تفسیری که اشاره کردم که امام در اوایل انقلاب بیان کردند شاید یکی دو جلسه یا بیشتر درباره باء بسم الله. و مقام بسم الله صحبت کردند.
این سوره مثل همه سورههای دیگر به جز سوره برائت شروع میشود به نام خدا. علت این که سوره برائت با این جملهی بزرگ شروع نمیشود به طور اجمال این است که بسما... حاکیست از رحمت و لطف و عنایت و آیات اول سوره بر برائت حاکی از خشم قهّاریت و انتقام برائت و بیزاری است؛ لذا آن سوره با بسما... مناسبتی ندارد اگر در سیر تفسیر قرآن به آن سوره رسیدیم در این باره بیشتر صحبت خواهیم کرد.
چرا سورههای قرآن و هر کاری در اسلام هر سخنی و هر حرکتی و عملی با نام خدا شروع میشد؟ شروع به نام خدا نشاندهنده جهتگیری و تعلق این کار و این سخن است همچنانکه شروع به نام هرکس و هر چیز دیگر نیز همین خاصیت را دارد وقتی شما کاری را با نام خدا شروع میکنید میفهمانید که این کار متعلق به خداست. همچنانکه میفهمانید که رجوع این کار نیز به خدا است یعنی جهتگیری این کار به سمت خدا است بنابراین وقتی سورهای را - مجموعه کلمات نورانی را - با نام خدا شروع میکنید یعنی این سخن متعلق به خداست و به سمت خدا است و در جهت معرفت خداست.
بسم الله، باء بسم الله یعنی با استعانت به این اسم، باء همان بائی است که تقریباً در فارسی هم به همین معنا به کار میرود اسم هم همینطور «باسم» یعنی «به نام»، بسم الله یعنی بنام خدا، با استعانت از این نام یا به مصاحبت با این نام یا با توجه به این نام، الله اسم خداست.
بعضی گفتهاند الله همان "الاله" بوده است الف و لام تعریف بر سر اله آمده است، اله یعنی معبود، یعنی کسی که دلها و جانها متحیر اوست و متوجه به اوست و الف و لام حرف تعریف است یعنی که آن اله و معبود مشخص که خالق آسمان و زمین و همه موجودات است به تدریج در هم ادغام شده و ترکیب شده است، شده "الله"، بعضی هم میگویند "الاله" نبوده بلکه خود این کلمه "الله" وضع شده برای نام خدا و ذات مقدس پروردگار اسمهائی که برای خدا میخوانیم صفات خدا مستند این خود خدا است، الله نام خدا است پس بسم الله یعنی به نام خدا.
●- رحمان و رحیم هردو از ریشه رحمت گرفته شده منتهی با دو عنایت و نگاه متفاوت با تعبیری از دو بعد متفاوت -رحمن صیغه مبالغه است که از صیغههای مبالغه در عربی صیغه فعلان است، رحمن نشان دهنده کثرت رحمت و افزونی رحمت است نشان دهنده سعه دایره رحمت الهی است.
رحیم از همان ماده رحمت است، منتهی صفت مشبهه است، نشان دهنده ثبات و دوام است.
وقتی که ما مادهای را به صیغه فعیل (رحیم) در عربی میبریم در حقیقت نشان میدهیم که این صفت ثبات و دوام دارد. پس اگر «الرحمن الرحیم» را منهای آن خصوصیتی که بعداً عرض خواهم کرد همینطوری در نظر بگیریم از این دو کلمه و دو چیزی میفهمیم - از «الرحمن» میفهمیم که خداوند دارای رحمت بسیار زیادی است و دامنه رحمت خدا بسیار وسیع است از «الرحیم» میفهمیم که رحمت خدا مستمر و مستدام است و ثابت برای اوست؛ هیچ وقت این رحمت زایل نمیشود.
این دو معنی را در نظر داشته باشید در عرف قرآن رحمن و رحیم به دو معنی به کار رفته است رحمن به عنوان رحمت خدا در دنیا نسبت به همه موجودات به کار رفته. وقتی خدا را با رحمانیت ستایش میکنیم در حقیقت میگوئیم که خداوند رحمتش شامل همه موجودات عالم است پس رحمن به معنای دارنده رحمت همگانی، این رحمت همگانی چیست؟ رحمت خلق آنها و آفریدن آنها، رحمت هدایت عمومی آنها «أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى».
خدای متعال همه چیز را در یک مجرائی هدایت میکند، درخت را هم خدا هدایت میکند به سمت رشد و کمال، دانه را به سمت ثمر دادن و روئیدن و حیوان را همینطور جمادات را همینطور آفرینش و هدایت طبیعی همه موجودات رحمت خدا است بر همه موجودات، بر هر موجودی رحمت متناسب با او از سوی خداست، در دنیا به انسان رحمت میدهد، به همه انسانها رحمت حیات، تنفس زاد و ولد، رحمت لذتهای همه عالم، به حیوانات هم فراخور همین نیازها رحمتی داده شده، به جمادات به فراخور نیازهایشان رحمتی داده شده پس این آن رحمت عام الهی است نسبت به همه موجودات.
خدا را به اعتبار این رحمت رحمان میگویند پس «الرحمن» یعنی بخشنده رحمت همگانی و وسیع که میبینید رحمت بسیار زیادی هم هست اما این رحمت موقت است و محدود به همین دنیا است، بعد از این عالم نوبت این رحمت نیست مگر به شکل بسیار محدود و محصوری، مثلاً در قیامت خداوند انسانها را مجدداً زنده میکند این هم رحمت است اما این رحمت رحمانی رحمت همگانی و عمومی گرچه گسترده و همگانی است اما محدود و موقت است مخصوص این دنیا است ولی رحمتی که از کلمه رحیم فهمیده میشود نوعش نوع دیگری است رحمت خاص است، رحمتی است مخصوص جمعی از موجودات و آن جمع عبارتند از مؤمنین بندگان صالح خدا؛ وقتی بگوئیم «الرحیم» خدا را با صفت رحیم ستایش کنیم، در حقیقت اشاره میکنیم به نوع خاص از رحمت پروردگار و آن رحمت مخصوص مؤمنین است آنها چیست؟ آن عبارتست از هدایت خاص از مغفرت، از پاداش نیکوی کارها، از رضا و رضوان که مخصوص مؤمنین است، اما این رحمت اگرچه دامنهاش محدود است اما همیشگی است پس «الرحیم» یعنی دارنده رحمت ویژه اما همیشگی، «الرحمن» یعنی دارای رحمت گسترده اما محدود به زمان خاصی که عبارتست از دنیا قبلاً من اینجور معنا کردم به نام خدای دارای رحمت همگانی و رحمت همیشگی، حالا که به لغت مراجعه میکنم دقت میکنم در لغت به نظرم این جور میآید که رحمن را میشود به صفت بخشا یا بخشنده، ترجمه کرد.
بخشندگی خدا هیچ قیدی ندارد به همه میبخشد بخشا هم به همین معنا است البته بعضیها ترجمه میکنند خدای بخشاینده، غلط نیست چون بخشائیدن هم به معنی بخشیدن میآید، اما بخشیدن یعنی چیزی را به کسی دادن که بخشائیدن هم گاهی به همین معنا استعمال میشود، لکن بیشترین معنای بخشائیدن گذشت کردن است بر من ببخشای یعنی از من بگذر بنابراین بخشایش به رحیم بیشتر تناسب دارد پس ما رحمن را میتوانیم با کلمه بخشنده یا بخشا ترجمه کنیم رحیم را به معنای بخشایشگر یا بخشاینده، لذا میتوانیم بگوئیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر یا بخشای بخشایشگر.
منبع:
- تعداد بازدید : 1032
- 19 شهریور 1400
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: در محضر استاد سوره حمد