پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات ایکس – شبهه): آیا میشود گمان نمود که خداوند سبحان، حکیم و علیم، در گفتارش دچار تناقض شده و بندهاش آن را کشف کرده است؟! قرآن مجید، "کلام الله" است، پس تا کسی خودش را نشناسد و به او ایمان نیاورد، نمیتواند کلامش را بفهمد، تصدیق نماید و ایمان بیاورد.
این که چه کسی خیر، شرّ و یا مصیبت میدهد، با این که چرا میدهد، دو مقولۀ جداگانهاند.
ابتدا هر دو آیه و ترجمۀ آنها را با هم بخوانیم و جداگانه مورد بررسی و دقت قرار دهیم:
«أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا» (النساء، 78)
ترجمه: هر کجا باشيد، مرگ شما را درمى يابد؛ هر چند در برجهاى محكم باشيد! و اگر به آنها [منافقان] حسنه (و پيروزى) برسد، مىگويند: «اين، از ناحيۀ خداست» و اگر سيّئه (و شكستى) برسد، مىگويند: «اين، از ناحيۀ توست » بگو: «همۀ اينها از ناحيۀ خداست» پس چرا اين گروه حاضر نيستند سخنى را درك كنند؟ !
●- تمامی انحرافات و خرافاتی که در مکاتب، ایسمها و باورهای امروزی وجود دارند، همه رنگ و لباس عوض کردهاند تا امروزی جلوه کنند، وگرنه ریشه در باورها و اندیشههای خرافاتی و غلط گذشتگان بسیار دور نیز وجود داشتهاند.
این آیه، در رد اندیشه و باور غلط "دو یا چند خدایی" میباشد، مثل: خدای روشنایی و خدای تاریکی – خدای مهربانی و خدای خشم و غصب ... و در نهایت "خدای خیر و خدای شرّ"!
آن کفار نیز قائل به دو خدا بودند و میگفتند: هر چه خیر و پیروزی به ما برسد، از ناحیۀ الله میباشد، چون رحمان و خوب است. دقت نماییم که کفار به خدایی به اسم الله و رحمان اعتقاد داشتند، اما از جانب خود بتهایی میتراشیدند و آنها را تحت عنوان إله باران - إله قدرت – إله پیروزی و ... میپرسیدند - و میگفتند: هر چه بدبختی، فلاکت و شکست به ما برسد، از "خدای شرّ" است که مدعی میشدند که امروز مظهرش تو هستی! یعنی: رسول الله صلوات علیه وآله.
در این آیه، خداوند متعال، این اندیشه و باور غلط دو خدایی را رد مینماید و میفرماید: «قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ – بگو: همه اینها و همه چیز از خداست». چنین نیست که یکی خدای خیر باشد و دیگری خدا شرّ باشد، یکی پیروزی بدهد و دیگری شکست بدهد، و هر کدام به استقلال، قوا و نیرویی داشته باشند!
بنابراین، وقتی عالَم هستی یک خالق و یک ربّ دارد، و او قوانین و نظمی را بر این عالَم حاکم نموده و خودش مالکیت و مدیریت دارد، "هر چه هست و پیش میآید، از جانب اوست و اگر او نخواهد، تصرف میکند، علل دیگری را پیش میآورد و مؤثر قرار میدهد و آن اتفاق خوب یا بد، واقع نمیشود. چنان که نماز اول وقت، نماز شب، دعا، صدقه، نیکی به والدین، همسر و فرزندان، یتیم داری، مدارا با همسایه و ...، مقدرات (اندازهها) را تغییر میدهد، مرگ را به تعویق میاندازد – بلاها و مصائب را دور میسازد و ... ».
«مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا» (النساء، 79)
ترجمه: (اى انسان) آنچه از نيكىها به تو رسد از جانب خداست (سبب آن رحمت اوست) و آنچه از بدىها به تو رسد از سوى خود توست (سبب آن گناهان توست) و (اى پيامبر) ما تو را به رسالت براى مردم فرستاديم، و خدا از نظر گواهى (بر رسالت تو) كافى است.
●- در اینجا، بحث از دو خدایی، دو مالکی، دو قدرتی و دو ربّی نیست؛ بحث از "خیر و شرّ" هم نیست، بلکه سخن از "سببِیّت در اصابت" میباشد.
"اصابت کردن" که به آن مصیبت گفته میشود، یعنی: "رسیدن و وارد شدن". وقتی تیری به سوی هدفی شلیک یا پرتاب میشود و به نقطه هدف میرسد و بر آن وارد میشود، میگویند: «این تیر به هدف اصابت کرد».
ممکن است کسی کار خوبی بکند و منتظر نتایجش نیز باشد، اما هیچ ثمری به او نرسد؛ چون کار خدایی نبوده و خدا نخواسته تا او خیری از این کارش ببرد – یا حتی آدم خوبی است، اما ظرفیتش کم است و رسیدن این خیر، به دنیا و آخرت او آسیب میرساند؛ پس "رسیدن خیر و اصابت آن، کار خداست"، نه این که شانسی، اتفاقی، و یا اثر جبری یک کار خوب باشد.
گمانها و سخنان مشرکانه:
اگر دقت کرده باشید، حتی بسیاری از مؤمنان، وقتی به یک نتیجه و یا دستاورد خوب و موفقیتآمیز و مفید میرسند، میگویند: «بیین چه کار خوبی کرده بودم [یا کرده بودی] که به این نتیجه رسیدی، یا حتی خدا بتو این را داد»! در اینجا اگر چه اقرار دارند که خدا داده، اما میگویند: «این نتیجه و حاصل کار خودم است» و این همان اندیشه و گمان باطن "قارونی" میباشد.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند، مقصود از آیۀ «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ - و بيشتر آنان به خدا ايمان نمىآورند مگر اين كه در همان حال شرك مىورزند/ یوسف علیه السلام، 106»، مگر میشود کسی هم مؤمن باشد، و هم شرک بورزد؟!
ایشان فرمودند (مضمون): وقتی گرفتار میشوید و کسی به داد شما میرسد و تجاتتان میدهد، بعد در یادآوری و به پاس قدردانی میگویید: «اگر فلانی نبود، من هلاک شده بودم و یا اگر فلانی نبود، اهلوعیالم از دست من میرفتند»، این خودش شرک است؛ بلکه باید بگویید: «اگر خدا فلانی را سر راه من قرار نداده بود، و به وسیله او نجاتم نداده بود، هلاک میشدم». (وسایل الشیعة، ج۱۵، ص۲۱۵)
●- بنابراین، در اینجا که بحث از "سبب اصابت" است و نه دهندۀ آن، میفرماید: «سبب اصابت خیرها، خداوند است؛ اما سبب اصابت مصیبتهای ناگوار، اعمال خودتان میباشد»، یعنی اگر این اعمال سوء نباشد، خداوند علیم، حکیم، رحمان و رحیم، همینطوری و بیسبب، بلایی نمیفرستد و آن را به اصابت نمیرساند. پس مصیبت را نیز خدا میرساند، اما علت و سببش، گناه انسان است.
دقت کنیم که وقتی سخن از در دو موضوع و یا از دو منظر جداگانه میباشد، "تناقض" معنا و مصداقی ندارد.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
آیا آیات ۷۸ و ۷۹ سوره نسا با یکدیگر تناقص دارند؟در آیه ۷۸ آمده: تمامی خوبیها و بدیها از طرف خداست ... - در آیه ۷۹ آمده: خوبیها از طرف خدا و بدیها از طرف توست.
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/quran/10952.html
کلمات کلیدی:
قرآن آیات قرآن سوره نسا