ایکس – شبهه: نقل حدیث و سیر ثبت و پذیرش آن تاریخ مفصلی دارد. کتابت حدیث پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، از زمان حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و توسط شخص ایشان آغاز گردید و بسیاری از بیانات ایشان نیز توسط خودشان کتابت میشد (که نهج البلاغه جمعآوری برخی از آنان است).
در زمان خلیفه اول و دوم دستور اکید آمد که کسی اجازه نقل حدیث را ندارد و هر کس حدیثی از پیامبر(ص) نقل کند با او برخورد فیزیکی نیز خواهد شد و این عمل را به شدت پیگیری میکردند و به اجرا در میآوردند! در کتب معتبری از اهل سنّت چون: تفسیر الدُّر المنصور سیوطی در (جلد 6 صفحه 111) ، کتاب سُنَن دارمی (جلد 1 صفحه 54)، تفسیر ابن کثیر (جلد 4 صفحه 231 تا232) و همچنین در تفسیر قُرطُبی (جلد 17 صفحه 29) و...، نمونههایی این سختگیری و حتی تنبیه فیزیکی، به ویژه در مورد شخصی به نام صبیغ که در مصر بود و او را به مدینه منتقل کرده و پس از ضرب و شتم فراوان تبعیدش کردند، بسیار آمده است.
الف - برخی از علمای بزرگ اهل سنّت چون احمد بن حنبل, مسلم, دارمى, ترمذى و نسائى همه به نقل از ابوسعيد خدرى، این ممنوعیت را مبتنی بر دستور پیامبر اکرم (ص) خواندند و نوشتند: «پيامبر اكرم(ص) فرمود : «از من چيزى غير از قرآن ننويسيد و هركس از من چيزى غير از قرآن نوشته بايد آن را محو كند». (كنز العمال، ج 1، حديث 100 و ج 10، حديث 82916) – این آقایان توجه ننمودند که همین گفتار خودش نقل حدیث است و اگر ممنوعیت دارد، نباید بیان شود و بیان آن نقض غرض است.
ب – اما امثال ابوهریره که متأسفانه اهل سنّت او را از محدثین میشناسند و حتماً بعد از نوشتن نامش (رضیالله عنه) مینویسند، نه تنها اجازه نقل حدیث داشتند، بلکه به راحتی جعل حدیث نیز مینمود. با این که وی پس از به اصطلاح گرویدن به اسلام، 21 یک ماه بیشتر حضرت رسول اکرم (ص) را ندیده بود، 5374 حدیث از ایشان نقل کرده است که حدود 446 فقره از آنان را بخاری نقل کرده است. طبق منابع اهل سنّت او خلافکار و شکمباره بود و عایشه نیز با او به خاطر نقل احادیث دروغ درگیری لفظی پیدا کرد. و همین طور بودند جاعلانی چون: ابوالبختری القاضی - ابو خالد عبدالملک بن عبدالعزیزبن جریح، مشهور به ابن جریح الرومی - ابو عبداللّه باهلی(معروف به غلام خلیل) ... و بسیاری دیگر که به سند کتب معتبر اهل سنّت، همگی جعل حدیث میکردند.
ج – بدیهی است که با این تاریخچه، هیچ انسان عاقلی حدیث را بدون بررسی قبول نمینماید، به ویژه آن که خداوند تدبر، تعقل، تفکر و تعمق در آیات الهی را نیز فرض و واجب نموده است.
در احادیث منقول و معتبر از پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت علیهمالسلام بسیار تأکید شده است که اگر حدیثی از قول ما برای شما نقل شد که با وحی، عقل و قلب (فطرت) مطابقت نداشت، نپذیرید.
د – البته در میان اهل تشیع نیز گروهی به نام «اخباریون» بودند که هر نقل قولی تحت عنوان حدیث را بیچون و چرا میپذیرفتند، اما سیرهی علما و فقهای دین چنین نمیباشد.
شناخت حدیث معتبر از حدیث جعلی و نامعتبر، فصل بسیار گستردهای در علوم دینی است و از جایگاه ویژهای برخوردار میباشد و اصول و چارچوبهایی دارد. هر چند ملاک اول انطباق با وحی و عقل است، اما دلیل نمیشود که هر سخن درست و منطبقی حتماً بیان معصوم (ع) باشد. لذا در علوم دینی فصلی به نام «علم حدیث» وجود دارد که از شاخههای آن «علم رجال» است که به شناخت اصل، نسب، اعتبار و سلسله راویان میپردازد.
بر این اساس احادیث به صحیح معتبر، متواتر، ضعیف، مرسل و غیر معتبر و جعلی تقسیم میگردند و هر نقل قولی تحت عنوان «حدیث یا روایت» پذیرفته نمیباشد.
کلمات کلیدی:
گوناگون ذکر