ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: در این یک سؤال چند سؤال جداگانه مستتر میباشد.
الف – تو کتابی هم نوشته نشده باشد، بسیاری از باورها و کارها هست که انسان میداند و (با عقل و فطرت) میفهمد که حق و حسنه است، پس نتیجهاش رشد و کمال خواهد بود و جایگاه برخوردار از آن بهشت میباشد؛ و البته آن چه در آیات قرآن کریم و یا احادیث آمده، به ما علم و توجه بیشتر و کاملتر میدهد.
ب – این که فرمودهاند: "ما از آخرت شما میترسیم؟" طبیعی است، چرا اولاً پیامبر و اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین، به خاطر حبّ خدا، بندگان خدا را دوست دارند و حریص به ایمان مردم هستند و میترسند که مبادا مردم عاقبت به خیر نشوند و ثانیاً مگر کسی به ما "تضمین" بهشت داده است که آنها نگران عاقبت ما نباشند؟
ج – به انسان (چه انبیا و اوصیا و اولیا باشند و چه سایر انسانها)، وعدهی بهشت و وعید جهنم داده شده است، نه تضمین آن.
همین که میفرماید: اگر چنین و چنان کنید به بهشت میروید و اگر چنین و چنان کنید به جهنم میروید، یعنی چه؟ یعنی این وعدهها و وعیدها همه مشروط است. به شرط ایمان، اخلاص، اخلاق و عمل صالح به بهشت میروید، به شرط کفر، شرک، نفاق، ریاء و عمل سوء به جهنم میروید. چنان چه فرمود: «الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ - كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند. . الرعد، 29» - یعنی «هر کس ایمان آورد و عمل صالح کند، عاقبت به بخیر است»؛ پس میشود مشروط.
این شروط بهشت و جهنم، برای همه هست و استثناء ندارد.
د – وعدهی بهشت یا جهنم، "اختیار" را از هیچ کس سلب نمیکند، حتی از معصومین علیهمالسلام. اگر اختیار نباشد و جبر به جایش حاکم شود که دیگر نه "اراده و انتخاب" معنا دارد، و نه مسئولیت و تکلیف، و نه محاکمه و پاداش و عقاب (بهشت و جهنم).
در این آیات ذیل تأمل کنیم که چه میفرماید و یعنی چه؟
« وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ» (الحاقه، 44 - 46)
ترجمه: و اگر او (پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله)، برخى از گفتارها را به ناحق به ما مىبست * مسلّماً او را به تمام قدرت مىگرفتيم (و يا دست راستش را مىگرفتيم) * سپس بىترديد شاهرگ قلبش را مىبريديم».
یعنی: اختیار از او نیز سلب نشده است، ولی دارای مقام عصمت است؛ نه تنها از روی هوای نفس حرف نمیزند، بلکه جز وحی نازل شده چیزی نمیگوید: «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى / النّجم، 3 و 4».
ﻫ – اما این که چرا اینقدر نگران بوده و گریه میکردند، به خاطر معرفت (شناخت)، توحید، اخلاص، مبحت و بینش و دانش آنهاست و ما نیز اگر چنین گریههایی نداریم، به خاطر عدم شناخت و غفلت ماست.
اگر انسان یک لحظه به خودش امیدوار شود و بالتبع یک لحظه به خودش واگذار شود، تا قهقرا سقوط میکند. از این رو آنها که معرفت و ایمان داشتند (و هر کس داشته باشد)، مکرر و مستمر دعا میکردند «اَللّهُمَ لا تَکِلنی اِلی نَفسی طَرفَةَ عَینِ اَبَداً – بارالها! مرا به اندازهی یک چشم به هم زدن، به خودم واگذار ننما».
معرفت، ایمان، اخلاص و عشق به خدا، به عظمت او، به عظمت قیامت و ...، هم شوق و امید آفرین است و هم خوف و خشیت دارد. انسان اگر بین "خوف و رجا" باشد، رشد میکند.
*- البته که با ضعف شناخت، ایمان، عمل و هم چنین شدت غفلتی که ما از یاد خدا، خودمان، سفرمان، نیازهایمان و مقصدی که رهسپارش هستیم، برایمان بسیار تعجبآور است که چرا اهل عصمت صلوات الله علیه و آله، ضمن امید به رحمت و شوق لقای محبوب، چرا به این شدت خوف و خشیت داشتند و گریه و ندبه میکردند؟
کلمات کلیدی:
گوناگون معاد ذکر