حجت الاسلام میرباقری - انابه بالاترین ذکر / نبی اکرم صلی الله علیه وآله مصداق ذکرالله
انابه بالاترین مقام ذکر / خواست خدای متعال در هدایت و اضلال
... آیه دیگر در این زمینه بخوانم، آیات در این زمینه خیلی زیاد هستند. این آیه که «وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لاَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ»(رعد/27).
کفار حرفشان این است میگویند اگر ما بخواهیم ایمان بیاوریم باید خدا آیهای بفرستد و تا آیهای نیاید که نمیشود ایمان بیاوریم. چرا خدا آیه و نشانه نفرستاده؟ با انبیاء قبل نشانه همراه می کرد، انبیاء قبل وقتی می آمدند ید بیضا داشتند، عصا داشتند، مرده را زنده می کردند، بگذریم که حضرت از این معجزات هم فراون داشتند. در خطبه قاصعه، امیرالمؤمنین علیه السلام در اواخر خطبه توضیح می دهند. همه این خطبه مقدمات آن آخر خطبه است.
میگویند: آقا اینها آمدند محضر وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و از حضرت درخواست آیه کردند. گفتند: آقا به درخت بگو بیا. حضرت به درخت دستور دادند و درخت با یک سر و صدایی از جای خودش کنده شد و به محضر حضرت آمد. شاخ و برگ خودش را متواضعانه روی سر حضرت انداخت. اینهاگفتند: این نشد، بگویید درخت برگردد به سر جای خودش و نصف درخت بماند و نصفش بیاید. حضرت هم این کار را کردند. گفتند: برگرد. نصف شد و آمد و باز شاخ و برگش را انداخت. اینهاباز هم گفتند: نشد و سحر کردی. حالا اینکه بهانه بود .
قرآن میفرماید - اینهاچون با آیات قبل مرتبط است باید توضیح داده شود که فقط همین قسمتش را میگویم - «وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لاَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ..» بگو که شما دنبال هدایت هستید، هدایت دست خدا است. شما خیال می کنید خدای متعال طبق میل شما راه می رود؟ شما هر طوری دلتان خواست آیه بیاد؟ شما خدا هستید؟ خدای متعال هدایت میکند ولی همه را هدایت نمیکند، یک دسته خاص هستند. یک دسته ای را هم اضلال میکند «قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ» خدای متعال هر که را بخواهد اضلال میکند احتیاج نیست که آیه بیاید حتی اگر آیه هم بیاید آیات عده ای را اضلال می کنند و عده ای را هدایت. نه اینکه خیال کنیم اگر مثلا به پیغمبر گفتند معجزه بیاور. معجزه آورد هدایت می شوند مگر در مورد قوم صالح نیست که به حضرت گفتند شما یک معجزه ای بیاور ما ایمان بیاوریم. فرمود خوب است از دل کوه برایتان شتر بیرون بیاورم؟ گفتند: بله. دعا کرد با سر و صدا روایات دارد از دل کوه شتری بیرون آمد با یک هیبت خاص مگر بعد ایمان آوردند؟
پس این طور نیست که خدای متعال وقتی می خواهد، هدایت کند و آیه که آمد همه هدایت میشوند؛ نه با همین آیات «يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي» مگر قرآن آیات خدا نیستند؟ «بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ» (عنكبوت/49). فرمود که اینها حرفشان این است و خیال میکنند و بهانه جویی است.
خدا هر که را بخواهد اضلال میکند اگر مشیت الهی که البته بر اساس حکمت است، تعلق گرفت، اضلال میکند. حتی خدا با آیاتش یک عده را هدایت میکند و این عده هستند که دیگر همه عالم برایشان آیه است و احتیاج به آیه خاص ندارند و دنبال آیه و معجزه نمی گردند. همه عالم برای اینهاآیات هستند و با همه عالم به سوی خدا هدایت می شوند. به هر کجای عالم که نگاه میکند آیه هست. کسی هم که خدای متعال در مقام هدایتش نیست، قرآن هم برایش آیه نیست، امیرالمؤمنین علیه السلام هم برایش آیه نیست، اعظم آیات الهی هم برایش آیه نیستند. این طور نیست که اگر ما خیال کنیم همین که گفتیم خدایا معجزه کن و خدا معجزه کرد ما هم می گوییم خب و دیگر کار تمام میشود. همه عالم معجزات خلقت الهی است. چه کسی را هدایت میکند؟ «وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ» یک عده را خدای متعال هدایت میکند، آن هایی که انابه به سوی خدای متعال دارند.
انابه را غیر از توبه معنا کرده اند؛ انابه چیزی است و توبه چیز دیگری است. خود انابه یکی از مقامات است و غیر از مقام توبه است. لذا انبیاء منیب بودند در قرآن درباره حضرت ابراهیم آمده «أَوَّاهٌ مُنِيبٌ»(هود/75) و درباره وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه وآله و سلم آمده است: «إِلَيْهِ أُنِيبُ»(هود/88)
انابه به سوی خدای متعال غیر از توبه است؛ توبه رجوع است یعنی انسان از تعلقات خودش میکند. استغفار، طلب مغفرت است که این یک مرحله است که استغفرالله یعنی انسان توجه به ذنب خودش میکند. استغفار؛ توجه به ذنوب است، توجه به رحمت و مغفرت اوست، تدارک اوست لذا از خدای متعال طلب مغفرت میکند که ذنوب مرا تدارک کند. ذنوب یعنی کارهای ما در عالم بی دنباله نیست ما یک نگاه می کنیم و خیال می کنیم که تمام شد یا یک حرف می زنیم و می گوییم تمام شد ولی این طور نیست. این اعمال ما در عالم دنباله دارد و دنباله هایش هم بعضی وقتها خیلی عجیب و غریب میشود. یک حرف می زنی که تبدیل میشود به یک فتنه و خدای متعال آن فتنه را پای آدم می نویسد، نمیشود بگویید من این حرف را پراندم، پراندنی نیست. یک جمله میگوید که دعوا راه میافتد خب آن دعوا را تا آخر کار پای تو مینویسند. این طور نیست اگر آدم یک جمله گفت بگوید من یک جمله گفتم این یک جمله یعنی چه؟ این یک جمله یک آتشی بپا کرده است.
استغفار یعنی اینکه آدم ذنوب خودش را میفهمد و میفهمد آقا این کارهایی که ما کردیم عالم را به فساد کشانده است و اگر بخواهند این بار50 سال، 70 سال عمر ما را، بیست سال عمر ما را روی دوش ما بیندازند اصلا یک ثانیه اش را هم نمیشود برداری. بعد از اینکه توجه پیدا میکند که حالا این بار روی دوش ما است، اینطور استغفار میکند و می رسد به اینکه یک خدایی است که آن خدای متعال غفار است و وقتی رسیدی به غفاریت او، آن وقت نوبت به استغفار می رسد که انسان رو به مغفرت او می آورد و طلب میکند که او جبران کند که این میشود استغفار. بعد از استغفار، مقام توبه است. توبه این است که حالا انسان دست و پای خودش را جمع کند و با همه قوا به سوی خدای متعال برگردد که مقام رفیعی است «وَ انْقُلْنِي إِلَى دَرَجَةِ التَّوْبَةِ»(1) هم استغفار کلمة العلیین است و هم توبه مقام علیین است. این طور نیست که هر کسی بتواند توبه و رجوع داشته باشد، رجوع و هجرت از تعلقات به سوی خدای متعال میشود توبه. انابه مقام بالاتری است؛ انابه مقام انس با خدای متعال است که انسان مقام انس پیدا میکند و در مقام انس به آرامش در قرب الهی، به اطمینان به حضرت حق می رسد. خدای متعال در این آیه می فرماید که احتیاج به آن آیاتی که شما می گویید نیست، خدای متعال هدایت و اضلال میکند و با همان آیات است که هم هدایت میکند و هم اضلال. چه کسی را هدایت میکند؟ کسی که به سوی خدای متعال انابه کند، خدای متعال حالا هدایت خاصی برای منیبین دارد. منیبین چه کسانی هستند که خدای متعال هدایت خاص برایشان دارد؟ «الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد/28) آن هایی که ایمان آوردند و قلبشان با ذکر الهی به مقام اطمینان رسیده است. انابه یک چنین مقامی است، انابه مقام اطمینان به ذکر است که قلبشان با ذکر الهی، قلب مطمئنه شده است. منیبین آن هایی هستند که به مقام اطمینان قلب رسیده اند. انابه یعنی مقام ذکری که در انسان حالت اطمینان و انس ایجاد میکند، انیس با خدای متعال هستند.
نبی اکرم صلی الله علیه وآله مصداق ذکرالله
روایات ذیل این آیه را ملاحظه فرموده اید که در تفسیر عیاشی نقل شده که حضرت فرمودند «(أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوبُ) فقال: بمحمد عليه و آله السلام تطمئن القلوب- و هو ذكر الله و حجابه» (2) ذکرالله نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است. پس یکی از مقامات ذاکرین که اهل ذکر هستند، مقام انابه است. اگر کسی به این مقام از ذکر رسید این مقام، مقام اطمینان نفس است. مقام اطمینان نفس چه مقامی است؟ مقامی است که قلب انسان مأنوس با خدای متعال میشود و ذکر الهی قلب انسان را فرا می گیرد. این ذکر الهی که اگر به قلب انسان رسید، قلب او قلبی مطمئن و آرام میشود، چیست؟ اینکه نبی اکرم صلی الله علیه وآله ذکرالله هستند یعنی چه؟ وجوهی در این باره هست که همه اش هم درست است. یک توجهی است که ما به خدای متعال پیدا می کنیم که خدای متعال را ذکر می کنیم، نماز می خوانیم، یاد خدا می کنیم که اگر خوب دقت کنید، وقتی ما یاد خدا می کنیم چه کار می کنیم؟ ما اگر یاد خدا می کنیم و نماز می خوانیم، داریم با یک الفاظی خدا را بندگی می کنیم، با یک افعال و حالاتی خدا را بندگی می کنیم، نماز ما همین است دیگر، چیزی بالاتر از این است؟ اذکاری را میگویم، یک افعالی را هم انجام میدهیم، رکوع و سجود می رویم و اگر خیلی نماز خوبی داشته باشیم یک حالاتی هم در قلب ما میگذرد، حالت خوف و حمد و رجا و حالت سجده و رکوع که این میشود عبادت ما و ما با اینها به خدا نزدیک می شویم که نماز یکی از بهترین ذکرهاست«وَ أَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي»(طه/14).
حالا بعضی را دیدهاید که خیال میکنند اگر مثلا گفتی که در همه احوال واسطه در عبادت ما معصوم علیه السلام است «بِنَا عُبِدَ اللَّهُ» این را نمیتوانند، بفهمند و میگویند یعنی چه؟ ما خدا را مستقیم عبادت میکنیم. من از شما سؤال میکنم شما وقتی میخواهید عبادت کنید میتوانید بدون کیفیت خدا را عبادت کنید؟ یعنی نه ذکری بگویید نه حالی در دلتان پیدا شود و نه فکری کنید و بعد بگویید من دارم خدا را عبادت می کنم، میشود؟ اما وقتی عبادت می کنیم حتما یک احوالی واسطه است، یک اقوالی واسطه است و یک قولی می گوییم، یک لفظی میگوییم و یک فعلی انجام میدهیم که اینها میشود واسطه توجه ما به خدای متعال و از این طریق به خدای متعال متوجه می شویم. حالا سؤال می کنم که این نوع توجه به خدا پیدا کردن اطمینان می آورد یا نه؟ اگر انسان به مقامی رسید که از طریق معصوم علیه السلام به خدا توجه پیدا کرد یعنی همه احوال و همه چیزش پر شد از معصوم علیه السلام، این حالت است که اطمینان می آورد یا نه این اذکار؟ یک معنای «تطمئن قلوبهم بذکر الله» این است یعنی رسیده به معصوم علیه السلام و از طریق ایشان به خدای متعال توجه میکند «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ»(3) درست است؟. اگر کسی می خواهد به خدا برسد از اینجا یعنی توجهی به معصوم علیه السلام پیدا کرده است که از طریق این توجه به خدای متعال متوجه میشود «نحن الصلاة في كتاب الله عز و جل، و نحن الزكاة، و نحن الصيام، و نحن الحج و...»(4) ما صلات هستیم، ما زکات هستیم یعنی اگر کسی میخواهد نماز حقیقی بخواند باید از طریق آن شأن امیرالمؤمنین علیه السلام، به آن نماز ایشان متوسل باشد و از آن طریق به خدا متوسل شود. بعضی میگویند این شرک است. خب چطور شما لفظ بگویید شرک نیست؟ حال خودتان را واسطه بین خودتان و خدا قرار دهید شرک نیست؟ آن حال عبادت امیرالمؤمنین علیه السلام بین من و خدا واسطه شود، میشود شرک؟ پس یک معنای «علی بذکر الله تطمئن القلوب» این است که انسان به مقامی از توجه برسد که طریق توجه اش به خدای متعال وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم باشد. این معنی «و هو ذكرالله و حجابه» است، «بنا عبدالله» یعنی هر کسی که می خواهد متذکر به خدای متعال شود، ذکر خدای متعال حقیقتا به این است که توجه به نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در آن پیدا شود و از طریق توجه ایشان به خدای متعال توجه کند.
اگر در هر ذکری توجه به نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و شأنی از شئون ایشان نبود، این ذکر نیست. لذا اگر کسی میخواهد به مقام ذکر برسد باید وارد وادی ولایت نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم شود. همینی که در آیه نور مکرر خوانده و داستانش را شنیده اید که همه هدایت خدای متعال در همه مقامات توحید که یکی از آن ها مقام اطمینان است به این است که انسان با نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم سیر کند که این سیر در آیه نور توضیح داده شده است. با اهل بیت سیر کند، آغاز سیر این است که رکعا و سجدا وارد بیوت اهل بیت شود «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ (نور/36) نور الهی در نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم متمسک شده و در خانه هایی آمده که اگر وارد این خانهها شدید، اجازه رفعت و بالا رفتن در مقامات توحیدی و ذکر اسم الهی در این خانه ها ممکن است و ما از طریق اسماءالهی به خدا نزدیک میشویم.
ما وقتی میخواهیم خدا را بپرستیم الفاظ را واسطه قرار می دهیم، الفاظ همان اسماء هستند می گوییم یاالله یارحمان اینها اسماء خدا هستند و از طریق این اسم ها به خدا نزدیک میشویم. یارحمان که می گوییم توجهی در ما پیدا میشود، همینطور که ما اسمائی داریم که این اسماء مکتوب و ملفوظ هستند و معانی هستند، یک اسماء حقیقی هم داریم که اهل بیت علیهم السلام هستند. اگر کسی به آن اسم رسید و توانست از طریق آن اسم، خدا را یاد کند آن ذکر حقیقی است. اینکه ذکر، نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است یعنی این. اگر کسی میخواهد متوجه خدا شود، حقیقت ذکر از طریق توجه به اسماءالله واقع میشود. اگر کسی به اسماء نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و اهل بیت علیهم السلام معرفت پیدا کرد از طریق آن ها حالا متوجه به خدا میشود و این ذکر اطمینان قلب می آورد والا تا به آنجا نرسیدی ذکرت اطمینان قلب نمی آورد. منیب آن کسی است که انبه دارد و انابه به سوی خدا و انس با خدای متعال از طریق توجه به اهل بیت علیهم السلام پیدا میشود.
اینکه نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ذکرالله هستند، معنای دیگری نیز دارد. «علی بذکرالله تطمئن القلوب»، «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»(بقرة/152) یعنی شما خدا را یاد میکنید و خدای متعال نیز یاد شما میکند. حال ذکر خدا نسبت به شما چیست؟ خدای متعال وقتی می خواهد توجه به انسان کند چگونه توجه میکند؟ توجه خدای متعال به ما از طریق اسمائش است، از طریق رحمتش است، از طریق حیاتش و قدرتش است که به ما توجه پیدا میکند. همه اسماءالهی در وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم خلاصه میشود و ایشان اسم اعظم اعظم هستند. بنابراین خدای متعال به هر بنده ای که بخواهد توجه کند از طریق ایشان توجه میکند. اگر وجود شما مورد توجه نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم قرار گرفت معنایش چیست؟ اگر نور نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در قلب شما ظاهر شد، حضرت مثل نور خدا است و اگر این نور در قلب شما ظاهر شد معنایش این است که ذکر الهی در وجود شما حاصل شده است. قلب وقتی نورانی به نور معصوم علیه السلام شد، این قلب مورد توجه خدا قرار گرفته و این قلب، قلب آرامی است. یعنی چه در مقام توجه ما به خدای متعال که باید توجه به اسماءالله پیدا کنیم و از طریق اسماءالله متوجه خدای متعال شویم که منتها یک موقع اسم لفظی است و یک موقع اسم حقیقی و معصوم علیه السلام است و چه خدای متعال بخواهد به ما توجه کند که خدای متعال توجه اش به ما به این است که نور نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در قلب ما ظاهر میشود، اگر کسی به این جا رسید، هدایت میشود.
منیب آن کسی است که «الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»)رعد/28). اگر کسی به مقام اطمینان به ذکر رسید آن وقت خدای متعال هدایت های بعدی را برای او نازل میکند. این آیه باز هم جای بحث دارد ولی اجمالش این است که یکی از مقامات ذاکرین، مقام انابه است. مقام انابه مقامی است که انسان به مقام اطمینان به ذکر میرسد و با توجه به حضرت حق آرامش پیدا میکند و ذکر او را به مقام اطمینان نفس می رساند، به مقام انس میرسد.
ظاهر آیه این است که این مقام وقتی پیدا میشود که توجه به خدای متعال کم کم در انسان مقام انس ایجاد میکند. اگر به حدی از ذکر رسیدید که به مقام انس و به مقام اطمینان رسیدید، منیب می شوید. انسان مطمئن به ذکر میشود و تا مؤمن هم نشود اینطور نیست. اول مقام ایمان است بعد مقام ذکر است این ذکر اگر به مقام انس و اطمینان رسید انسان میشود منیب. منیب و صاحب انابه آن کسی است که اینطوری ذاکر است.
باطن آیه هم این است که منیب آن کسی است که ایمان به اهل بیت علیهم السلام دارد و به مقام ایمان رسیده و به وادی ایمان ورود کرده و بعد از ورود به وادی ایمان از طریق اهل بیت علیهم السلام متوجه به خدای متعال میشود، این به مقام اطمینان می رسد. این همانی است که اگر کس در این خانه وارد شد ورود به این خانه میشود ایمان. کسی که وارد خانه اهل بیت علیهم السلام نمیشود، مؤمن نیست. کسی که به ولایت نرسیده مؤمن نیست. وقتی که رسیدید به آنجا آن وقت نوبت می رسد به اینکه در این خانه باید به ذکر اسم برسید. اسماءالله در این خانه نازل شده اسماءالله اهل بیت علیهم السلام هستند. اگر کسی متوجه آن اسماء الهی شد و در این خانه ها رفت و متوجه اسماءالهی شد این میشود مقام اطمینان نفس. از این بالاتر این است که حالا اگر ما توجه به اسماء الهی کردیم انوار الهی در قلب ما جاری شود. از آن طرف خورشید نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و اهل بیت علیهم السلام در دل ما طلوع کند و قلب ما نورانی به نور آنها شود که این میشود مقام اطمینان نفس و مقام انابه است.
پی نوشتها:
(1) بحار الأنوار/ ج 95/ ص 88.
(2) تفسير العياشي/ ج 2 / ص211.
(3) فرازی از زیارت جامعه کبیره.
(4) البرهان في تفسير القرآن/ ج 1/ ص52.
منبع: پایگاه اطلاعرسانی حجت الاسلام و المسلمین، سید محمد مهدی میرباقری
- تعداد بازدید : 2340
- 21 فروردین 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: در محضر استاد ذکر