چرا عشق و عاشقی چشم و گوش انسان رو کور و کر میکنه؟ راه درمان عشق و عاشقی چیست؟ آیا ذکری وجود دارد و ...؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): واژه "عشق" به هر زبانی، چون مفهوم زیبایی را حمل میکند، نزد همگان زیباست و حالتش را چون همگان دارند، کم و بیش معنا و مفهوم آن را درک میکنند و هر کس برای خود مصادیقی از معشوق دارد.
*- اما حقیقت عشق چیست و به راستی چه تفاوتی است بین خوشایند، پسند، میل، رغبت، کشش، جاذبه، محبت، مودت و عشق؟! ما که همه را "عشق" میگوییم، و البته بسیاری از مشکلات، ناشی از همین عدم درک شناخت حالات گوناگون در وجود و خواندن همه به یک نام میباشد.
*- این که دخترکی از سر کوچه رد شده و دل پسرک رفته است؛ یا پسری در مجلسی خودنمایی کرده و دختری گمان کرده که لابد این همان سواری است که قرار است با اسب سفید بیاید و او را ببرد و ...؛ نه تنها عشق نیست، بلکه حتی جذبه هم نیست، بلکه بیشتر توهم است و البته اگر ارتباطی تداوم یابد، ایجاد "تعلق" هم میکند.
عشق:
"عشق"، همان شدت "محبت" را گویند؛ و آن حالتی است که سبب میگردد آدمی تمام قوا و نیروهای خود را در یک سو جهت دهد و در راه تقرب، لقا و وصال معشوق، به کار گیرد.
محبت:
"محبت" در فارسی همان "دوست داشتن" است؛ اما حقیقتاً مانند بذری (حَبّی) میماند که وقتی کاشته شد، میشکافد، ریشه میدهد، رشد میکند، ساقهدار میشود، شاخههایش را به هر سو میگستراند، و این حُبّ، اصلی میشود برای فروعات دیگر و البته ثمراتی نیز دارد.
مطلق محبت:
مطلق محبت، یک حالت است، یک کیفیت روحی و از ملزومات اصلی حیات و حرکت است و بدون مصداق محبوب، نه بد است و نه خوب. مهم این است که آدمی، به چه کسی و یا چه چیزی توجه نموده و به آن احساس کشش، جاذبه و سپس تعلق و محبت پیدا کرده است؟
حبّ و نقطه مقابلش که بغض است، مثل "ایمان و کفر" میماند که به خودی خود، فقط یک امکان و توان و استعداد و حالت یا موضع هستند و مهم این است که انسان به چه کسی یا چه چیزی ایمان بیاورد و به چه کسی یا چه چیزی کافر شود؟ یا همینطور است "جاذبه و دافعه"، که یک حالت و نیرو هستند و مهم این است که آدمی جذب چه شود و یا چه را جذب کند؛ و از کدام سو دفع شود و یا چه را دفع نماید؟
*- از اینرو، در کلام وحی (قرآن مجید)، هم سخن از ایمان به الله آمده است و هم از ایمان به طاغوت – هم سخن از [العیاذ بالله] کفر به الله جلّ جلاله و معاد آمده است و هم کفر به طاغوت – هم سخن از "حبّ الله" آمده است و هم از "حبّ الدنیا" که به فرمودهی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، ریشه و رأس تمامی گناهان و خطاها میباشد. و حتی سخن از تنفر دل کفار و محبین دنیا، وقت آوردن نام خدا به وحدانیت نیز آمده است!
حقیقی و کاذب:
آدمی، همیشه از توجه و رویکرد به باطلها، بدلیها و کاذبها متضرر گردیده و با ورشکستگی [مثل به اصطلاح شکست عشقی] مواجه میگردد.
*- در یک غلط مصطلح میگویند: «رفیق ناباب»! خب رفیق اگر رفیق باشد که ناباب نمیشود و اگر کسی ناباب باشد که دیگر نه تنها رفیق نیست، بلکه دشمن است. منتهی آدمی خطا میکند، فریب میخورد، از روی نادانی، هوس، حرص، طمع و ... عجله میکند، و بعد که سرش به سنگ خورد، پشیمان میشود و میگوید: «شکست خوردم»! همین طور است وضعیت و سرنوشت دل بستن به سایر «محبوبها و معشوقها کاذب».
هر چه که حق نشد، یا بر حق نشد، حتماً باطل است و باطل نیز رفتنی و فانی است.
چرایی وجود محبت و عشق:
آیا محبت و عشق، حالتی است که در وجود ما نهادینه شده و در خلقت ما سرشته شده است، یا مثل زبان، ریاضیات، تاریخ، هنری خاص و ...، از بیرون آن را کسب یا تهیه نمودهایم؟! به طور قطع "فطری" است و به همین دلیل همگانی میباشد.
*- اما چرا خداوند متعال، محبت و عشق و نقطهی مقابل آن، یعنی بغض و نفرت را در وجود ما قرار داد؟ چون هر چه در عالم هستی وجود دارد، تجلی اسمای خداوند متعال است و آدمی در این میان، قابلیت «خلیفة اللهی» دارد، یعنی بیش از همه میتواند اسمای الهی را متجلی گردد.
*- پس همانطور که کسی علم، حکمت، قدرت، زیبایی، جود، کرم، رأفت و ... را خلق نکرده، بلکه نمودهای تجلی آن را در وجود خودش یا بیرون کشف میکند؛ کسی هم جز او خالق محبت و عشق نمیباشد؛ بلکه همان محبت خداست که در دل قرار داده شده، و یا بر آیینهی دل تابیده، تا منعکس گردد.
در واقع خداوند متعال، همگان را محبّ و عاشق خودش آفریده است، چنان که همگان عاشق کمال محض هستند و چیزهای دیگر را نیز چون نمودی از کمال میشناسند و یا میپندارند، دوست دارند.
محبت و عشق بیماری نیست:
بنابراین، محبت و عشق در وجود آدمی نه تنها بیماری نیست که کسی دنبال دارو برای مداوای آن بگردد، بلکه یک کمال است. آیا کسی میگوید: داروی خلاصی از علم، حکمت، بصیرت، رحمت، جمال (زیبایی) و ... چیست؟ یا همگان به دنبال یافتن حقیقت آنها و تجلی بیشتر آنها در وجود خود هستند؟!
اساس خلقت و هدایت بر محبت است:
خداوند متعال، مخلوقاتش را دوست دارد و نشانههای خود را در آنها تجلی میدهد. از جمله این نشانهها «محبت» و ظهور و بروز آن را «مودت» میگویند. چنان که در آیهی مربوط به ازدواج فرمود که این مودت بین زن و مردی که همسر یک دیگر میشوند، از آیات و نشانههای الهی میباشد، البته برای قومی که فکر میکنند.
خداوند محبوب، در آیات متعددی شرح فرمود که خودش چه کسانی را دوست دارد و چه کسانی را دوست ندارد. یا چه ویژگیهایی را [برای انسان] دوست دارد و کدام را دوست ندارد. مثل این که فرمود: مؤمن و متقی را دوست دارد، اما کافر و ظالم را دوست ندارد – یا طهارت و پاکی را دوست دارد، اما خباثت را دوست ندارد.
در قرآن کریم میخوانیم که آن بشارت بزرگ و نتیجهی رسالت، "مودت اهل بیت علیهم السلام" میباشد – در احادیث گوناگون میخوانیم که ایمان و دین، چیزی جز «حبّ و بغض» نیست، منتهی «حُباً لله و بُغضاً لله»، یعنی دوست داشتن یا بد آمدن از هر کسی یا هر چیزی یا هر کاری، در راستای دوست داشتن او باشد، چرا که مؤمن «أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» است. حتی پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام را نیز از عشق به خدا و برای خدا دوست دارد؛ حتی محبت او به اسلام، قرآن، نماز و سایر عبادات و احکامش نیز به خاطر همان محبت به خداست، چه رسد به دوست داشتنهای دیگر [مثل: پدر و مادر – خواهر و برادر – همسر و فرزند – وطن و قوم – شغل و درآمد – مقام و ثروت و ...].
پس اولاً اساس هدایت مبتنی بر محبت است، چرا که خداوند متعال دوست دارد بندهاش هدایت پذیر باشد و به رشد و کمال و تقرب او برسد – و ثانیاً آدمی، هر چقدر هم که سرشار علم باشد، در نهایت به دنبال کسی یا چیزی میرود که آن را دوست دارد، نه الزاماً آن کسی یا چیزی که آن را میشناسد.
دعا برای مداوا و خلاصی:
اولاً : بیان شد که محبت و عشق، اگر به محبوب کاذب و بدلی و تقلبی تعلق نگرفته باشد، نه تنها بیماری، بد و مذموم نیست و نه تنها کَر و کور نمیکند، بلکه کمال است، زیبایی میبخشد و انسان را سمیع و بصیر (شنوا و بینا) میگرداند؛ و البته بدلی و تقلبی هر چیزی، مضر است و در نهایت سبب خسران میگردد. حال خواه خدایان دروغین و عشق به آنان باشد – یا پول تقلبی – یا سایر محبوبهای کاذب. بنابراین، دعای بهبود در محبت و عشق، دعا برای درستی و اکمال آن است، نه خلاصی از آن. این که فرمودند: کر و کور میکند؛ یعنی جز او را نمیخواهد و نمیبیند و هر چه در او میبیند حُسن است و هر چه از او میشنود را حمل بر حُسن میکند. (چه درست و چه غلط).
ثانیاً: به دعا نیز از دو جنبه میتوان نگاه کرد؛ یکی راهکار تنبلها! که میخواهند هیچ حرکتی به فکر و عمل خود ندهند و فقط چند کلمه بگویند و همه چیز مثل جادو و جنبل متغیر گردد – و دیگری حقیقت دعا، به ویژه برای محبت حقیقی.
الف - از دعاهای پیامبر اکرم و سایر معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، « ألَلَّهُمَّ اَرِنِی الْاَشْیَاءَ کَمَا هِیَ – خداوندا! همه چیز را همانگونه که هست به من نشان بده / بحار الانوار، ج 14، ص 10 و 11 »، یعنی بصیرت و واقع گرایی. و البته خداوند سبحان نیز وعده داده که اگر تقوا داشته باشید، خودم راههای سنجش، تشخیص و فرق را به شما نشان می دهم و اگر تقوا داشته باشید، خودم راههای خروج را نشانتان میدهم و اگر در راه من حرکت کنید، خودم به راههایم هدایتتان میکنم.
ب – از دعاهای امام صادق علیه السلام به درگاه پروردگار عالمیان این است: «اللَّهُمَّ ... أَرِنِی الْحَقَّ حَقّا حَتَّی أَتَّبِعَهُ وَ أَرِنِی الْبَاطِلَ بَاطِلًا حَتَّی أَجْتَنِبَهُ وَ لَا تَجْعَلْهُمَا عَلَیَّ مُتَشَابِهَیْنِ فَأَتَّبِعَ هَوَایَ بِغَیْرِ هُدًی مِنْکَ - خداوندا! واقعیت و حق را به من نشان بده تا از آن پیروی کنم و باطل را به من بنمایان تا از آن دوری کنم و حق و باطل را برای من مبهم و نامشخص نکن که در نتیجه از هوای نفس خود به دور از راه هدایت تو پیروی کنم / بحارالانوار، ج 86، ص 120».
در این دعا نیز چند نکتهی مهم باید مورد توجه قرار گیرد: یکی آن که از خداوند منّان باید خواست – دیگر آن که باید حق طلب بود – دیگر آن که انسان عزم و اراده به پیروی از حق را داشته باشد که اگر برایش روشن شد، خود را فریب ندهد – و دیگر آن که نگاهش با دیدهی هوای نفس نباشد – و بالاخره آن که قصد نهاییاش از هر توجهی، دوست داشتن و یا بدآمدنی، همان هدایت و کمال و تقرب به محبوب غایی باشد.
ج – تمامی دعاهایی که دربارهی "قلب" به آموختهاند، مانند: « يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ » - « رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا » ... و نیز تمامی دعاهایی که برای برداشته شدن حجاب از عقل، قلب، سمع و بصر آموخته شده، همان دعا برای محبت و عشق سالم و موفق، در سلسله مراتب گوناگون [از محبت به خدا گرفته تا به همسر یا سایر مواهب دنیوی] میباشد.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چرا عشق و عاشقی چشم و گوش انسان رو کور و کر میکنه؟ راه درمان عشق و عاشقی چیست؟ آیا ذکری وجود دارد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8440.html
- تعداد بازدید : 9178
- 6 اسفند 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون ذکر