س - چرا اصولگراها فکر میکردند که قطعاً یک اصولگرا برنده انتخابات میشود و حدس هم نمیزدند که آقای روحانی رأی بیاورد، و چرا ...؟
ایکس – شبهه: در ادامه این سؤال آمده است: و چرا انقدر نتایج نظرسنجی با واقعیت فاصله داشت؟ و آیا انتخاب آقای روحانی یعنی اینکه مردم از مقاومت و ایستادگی خسته شدهاند؟ عواقب انتخاب ایشان بر انرژی هستهای و بیداری اسلامی و مقاومت چه خواهد بود؟ چرا امریکا برخلاف همیشه نتیجه انتخابات ما را پذیرفت و به مردم تبریک گفت؟
اصولگرا – اصلاحطلب:
هر کس نقطه نظرات و یقیناً گرایشاتی دارد. ما به نوبهی خود هیچ یک از این نامگذاریها را قبول نداریم و تجربه ثابت کرده است نه آنان که مدعی اصلاحطلبی هستند، دست به اصطلاحاتی اساسی حتی در نواقص خود زدهاند و نه آنان که مدعی اصولگرایی هستند، واقعاً پایبند به اصولی خدشه ناپذیر هستند. اینها همه اسمهایی هستند که افراد و جریانهای روی خود میگذارند و معلوم هم نیست که مسمّی داشته باشد. به عنوان مثال: قطعاً نه آقای دکتر عارف مصداق یک اصلاحطلب به نفع این دین، نظام، مملکت و مردم است و نه آقای دکتر باهنر مصداق یک اصولگرای واقعی میباشند.. نه آقای خاتمی اصلاحطلب است و نه آقای احمدینژاد اصولگرا. نه اصلاحطلبان اصطلاحی با آقای هاشمی هستند و نه وی خود را از آنان میداند و ... . (با حفظ احترام برای همه آنها و امثال آنها)
مقام معظم رهبری نیز این دستهبندیها را قبول ندارند، چنان چه میفرمایند:
«بنده دعواى اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من اين تقسيم بندى را غلط مىدانم. نقطهى مقابل اصولگرا، اصلاح طلب نيست؛ نقطه مقابل اصلاح طلب، اصولگرا نيست. نقطهى مقابل اصولگرا، آدم بى اصول و لاابالى است؛ آدمى كه به هيچ اصلى معتقد نيست؛ آدم هرهری مذهب است. يك روز منافع او يا فضاى عمومى ايجاب مىكند كه بشدت ضد سرمايهگذارى و سرمايهدارى حركت كند، يك روز هم منافعاش يا فضا ايجاب مىكند كه طرفدار سرسخت سرمايه دارى شود؛ حتّى به شكل وابسته و نابابش! نقطهى مقابل اصلاح طلبى، افساد است. بنده معتقد به اصولگراى اصلاح طلبم؛ اصول متين و متقنى كه از مبانى معرفتى اسلام برخاسته، با اصلاح روشها به صورت روزبه روز و نوبه نو.
ما بايد روشها را اصلاح كنيم. در روشها اشتباه و نقص وجود دارد. گاهى به مرحلهيى مىرسيم كه امروز ديگر جواب نمىدهد؛ بايد مرحلهى ديگرى را شروع كنيم. حفظ اصول و اصلاح روشها، معناى اصلاح طلبى است.» (در دیدار جمعی از دانشجویان – 19/2/1384) – لینک منبع»
پیشبینی غلط اصولگرایان:
همانطور که همگان میدانند اصولگرایان خود نیز مانند اصلاحطلبان به شاخههای مختلف و گاه مخالف منشعب شدند. لذا از یک سو وحدت نظر و رویه نداشتند و از سوی دیگر گمان میکردند که بالاخره جریانهای حاکم همینها هستند. چه اذهان عمومی طرفدار آقای احمدی نژاد باشد و چه آقایان لاریجانی، باهنر،قالیباف یا ولایتی و چه محسن رضایی، بالاخره از این دایره بیرون نیستند. در حالی که دلیلی وجود نداشت که مردم گرایش حزبی داشته باشند، هر چند که ممکن است در دورهای به اصحاب یک جریان رأی دهند و در دورهای به اصحاب جریان دیگر. پس تحلیلهایشان غلط بود.
حدس رأی آوردن آقای روحانی:
شاید عدهای سر در لاک سیاسی خود فرو برده بودند و حتی حدس هم نمیزدند که با توجه به گرایش عدهی کثیری به آقای قالیباف و هزینههای تبلیغاتی سرسامآور و نیز سازماندهی پیچیده و گستردهی او، و گرایش عدهای دیگر به آقای محسن رضایی و شعارهای اقتصادی او، و عدهای دیگر به سابقهی آقای دکتر ولایتی و چهرهی موجه و بینالمللی او، و عدهای دیگر به آقای جلیلی و مواضع انقلابی او، آقای حسن روحانی رأی بیاورد، و نظرسنجیها نیز ابتدا حاکی از همین معنا بود، اما اهل فن میدانستند که آقای روحانی به ویژه با وابستگی به دو جریان اصلاح طلب و آقای هاشمی از یک سو و ارتباط تنگاتنگ اغلب رقبا با آقای هاشمی از سوی دیگر، به احتمال قوی آقای روحانی رأی خواهد آورد.
در میان سایر نامزدها، بیشترین رأی متوجه آقای قالیباف بود که از سویی تبلیغات بیرویه و گستردهاش نتیجه معکوس داد و به ضررش تمام شد و از سوی دیگر بیان آقای روحانی در مناظره سوم مبنی بر «حمله گاز انبری به دانشجویان» کار او را تمام کرد. لذا اغلب تغییر آرا که از بعد از ظهر انتخابات شکل گرفت، تغییر نظر طرفداران آقای قالیباف بود و نه سایر نامزدها. لذا اکثریت آقای روحانی را به او ترجیح دادند و طبیعی بود.
خستگی مردم از مقاومت:
اگر کسی مدعی شود که رأی آوردن آقای روحانی به خاطر خستگی مردم از مقاومت بوده است، آقای روحانی را ضد مقاومت شناخته است که امید است چنین نباشد و این بدترین توصیف ممکن از ایشان است. بالاخره کسی که نامزد ریاست جمهوری اسلامی ایران شده است، لابد میداند که این نظام و این کشور با دشمنیهای گسترده خارجی و اذناب داخلی مواجه است و بدون مقاومت راه به جایی نمیبرد.
رسانههای صهیونیستی و اذناب داخلی بسیار ضد تبلیغ میکنند که این اجماع آرا به خاطر خستگی مردم از مقاومت بوده است، در حالی که مردم ما نیز بصیر هستند و حتی بصیرتر از مسئولین، لذا اگر چنین احساسی داشتند، اصلاً رأی نمیدادند.
تبریک امریکا:
امریکاییها میدانند، مردم ما نیز میدانند و ای کاش همه مسئولین نیز بدانند و از عمق جان درک کنند که امریکا عاشق چشم و ابروی هیچ یک از آنان و جریانهای موافق در این نظام نمیباشد که هیچ، دشمنی سرسختانهی با همه آنها دارد و حتی مخالفین مدعی این نظام را نیز قبول ندارد، بلکه از آنها به عنوان ابزار استفاده میکند.
امریکا و انگلیس همانقدر با جریان اصولگرای انقلابی مخالف هستند که با جریان اصلاحطلب انقلابی مخالف هستند و حتی جریان اصلاحطلب مخالف نظام (مقیمین خارج) و اصلاحطلب مشروط (جبهه میانه داخلی) را نیز قبول ندارد، چه رسد به اصلاح طلب موافق (مشارکت کنندگان). لذا خوشرقصیهای احتمالی سادهانگارانه و ابلهانه است. هیچ کدام جایگاهی بهتر از اردوغان در ترکیه نخواهند داشت.
اما انگلیس و امریکا اهل سیاست هستند، لذا هم تهدید منافقانه دارند و هم تبریک منافقانه. باید اذعان نمود که متأسفانه برخی در کوران تبلیغات انتخاباتی و ضد تبلیغ علیه رقبا و دولت نهم و دهم، شعارهایی دادند که اکنون به ضررشان [و اگر دقت نکنند به ضرر کشور] تمام میشود. اینها گناه تمامی دشمنیهای امریکا و انگلیس را به گردن همسنگران داخلی خود انداختند و تیرگی روابط را ناشی از بداخلاقیهای مسئولین ما و یا برخورداری آنها از روح تهاجمی که مورد تأیید بود برشمردند و مدعی شدند که ما همه چیز را درست میکنیم.
حالا امریکاییها توپ را به زمین این اهل سیاست (؟!) انداختهاند و میگویند: منتظریم ببینیم دولت جدید ایران چه مواضعی اتخاذ میکند و چه میکند؟! بدیهی است که آنان در این سیاسیبازیها بسیار زرنگتر و کیستر از این آقایان هستند و همان گونه که امام خمینی (ره) میفرموند اگر اینها بخواهند با سیاست آنها بازی کنند، حتماً شکست میخورند.
تکلیف انرژی هستهای یا بیداری اسلامی و مقاومت:
هر چند دولت نقش مؤثری در تحقق سیاستهای کلان دارد، اما باید توجه داشت که این نقش اجرایی است و تبیین سیاستهای کلان، طبق قانون اساسی با مقام معظم رهبری (ولایت فقیه) است که از ساز و کارهایی چون سه قوه، تشخیص مصلحت ... و پشتوانهی مردمی برخوردار است. چنان چه در دولت آقای خاتمی عقب نشینی نامطلوبی صورت پذیرفت تا آن که ایشان فرمودند اگر مجبور شوم، خودم مداخله مینمایم و چنین نیز نمودند و در آخر فرمودند تعلیق باید در همان دولتی که صورت گرفته شکسته شود و همینطور هم شد.
لذا انتظار نمیرود که آقای روحانی (با تکیه به آقای هاشمی)، سیاستهای متفاوتی داشته باشند و مصاحبههای ایشان در موارد مذکور نیز حاکی از همین معناست.
در هر حال ما امیدواریم چنان چه مقام معظم رهبری فرمودند، نه تنها رییس جمهور و قوه مجریه، بلکه هیچ یک از دستگاهها و مسئولین به دشمن چراغ سبز نشان ندهند، مرز بین ما با دشمن را کمرنگ نکنند، توپ را به زمین خودی شلیک نکنند و عزت کشور و رشد روزافزون آن را هدف بگیرند. اما شکی نیست که ذوقها، سلیقهها و راهکارها میتواند متفاوت باشد. امید است این تفاوتها به نفع تمام شود و در تمامی زمینهها اصلاحاتی اصولگرایانه (به معنای واقعی) صورت بگیرد. دولتی برخوردار از نقاط قوت دولت فعلی منهای ضعفهایش.
مرتبط:
س – چرا مقام معظم رهبری اصلاحات را قبول ندارند؟
- تعداد بازدید : 2743
- 4 تیر 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی انتخاب