نبوت - درس 8 / ادعای پیامبری (نبوت و رسالت)، اثبات میخواهد - پیامبران همگی با «بیّنه» به سوی مردم فرستاده شدهاند. (بخش سوم)
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه:
در جلسۀ پیشین، بیان شد که آدمی نیازمند به هدایت میباشد و این هدایت باید از سوی خالقش صورت پذیرد، وگرنه اوضاع جامعۀ بشری همین میشود که میبینیم! نظریهپردازان میآیند و میروند و هر کدام مکتبی [ایسمی] به میدان میآورند و هنوز چند سال یا حتی چند ماهی از آخرین نظریه نگذشته، نظریهپرداز جدیدی به میدان میآید، نظرات او را کم و بیش رد کرده و نظریات جدید میآورد.
اما، عالَم هستی، مبتنی بر نظریات پدید نیامده و به شکل نظریات نیز در نمیآید! در عالَم هستی، هیچ تغییری و تبدیلی نیست، در خلقت انسان نیز تغییری نمییابی، چنان که آدم در عصرِ حاضر، با آدم در بیست یا سی قرن پیش و یا بیشتر، تغییری نیافته است و فقط به واسطۀ پیشرفت در صنایع، ابزارش متفاوت شده است! لذا فرمود:
«وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»
- و كلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسيد؛ هيچ كس نمىتواند كلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنوندۀ داناست.
«وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ» (الأنعام، 115 و 116)
- اگر از بيشتر كسانى كه در روى زمين هستند اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه مىكنند؛ (زيرا) آنها تنها از گمان پيروى مىنمايند، و تخمين و حدس (واهى) مىزنند.
مسأله، به نظریهپردازی در حوزۀ «جهانبینیها» ختم نمیشود، بلکه همان را پایههای علمی فرض میکنند برای ورود به عرصههای انسانشناسی، جامعهشناسی، حقوق، اخلاق، سیاست و ... ، در حالی که فقط فرض، نظریه و گمان است!
اما، خداوند کریم، انسان را رها نکرده است تا نظریه دهد و سپس از نظریات خود و دیگران که همه بر پایههای ظنّ (گمان) نهاده شده پیروی نماید؛ بلکه خود هدایت نموده است.
ارسال پیامبران
بیان شد که هدایت، به واسطۀ دو کتاب انجام میپذیرد که یکی کتاب خلقت است و دیگری کتاب وحی که به انبیای الهی نازل شده و آنان به دیگران ابلاغ نمودهاند.
اما، از یک سو انسان عاقل حق دارد که دلایلی برای اثبات نبوت بخواهد و از سویی دیگر، افراد بسیاری ادعای نبوت کردهاند! لذا او، پیامبرانش را تنها و دست خالی نفرستاده است.
اثبات نبوت
در قرآن مجید تصریح نموده که هیچ پیامبری را تنها نفرستاده است:
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ...» (الحدید، 25)
- ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حقّ از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند ...»
بنابراین، به همراه پیامبران الهی، دو حقیقت دیگر نازل شده است که عبارتند از: «کتاب و میزان».
بیّنات
ابتدا فرمود: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ - ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم» و بیّنات به شامل دو بخش میباشند که عبارتند از: 1- دلایل عقلی، 2- معجزات.
بیّنه به عنوان دلیل، برای کسانی است که نیروی عقل را به کار انداختهاند و در هر امری تفکر و تعقل میکنند و سپس تصدیق یا تکذیب مینمایند. اگر به عقل بگویند: «پیامبری به نام حضرت موسی علیه السلام آمده و گفته است: خدا با پیامبرش داود علیه السلام کشتی گرفت - خدا از خلقتش پشیمان شد - خدا جسم و فرزند دارد و ما فرزندان خدا هستیم و ...» نمیپذیرد؛ چنان که اگر بگویند: «خدا از شکم مادری بیرون آمد، خدا سه گانه [ابّ، ابن و روح القدس] میباشد و ...» نیز نمیپذیرد، اما اگر بگویند: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ * وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ»، تصدیق میکند و میپذیرد.
اما، همین مقدار کافی نیست. بشر میتواند به مدعی پیامبری، هر چند واقعاً فرستادۀ خداوند سبحان باشد، بگوید: «شاید تو یک دانشمندی حکیم باشی، علوم عقلی (فلسفه) بدانی، خوب و درست هم سخن بگویی، اما پیامبر و فرستادۀ خداوند خالق نباشی!»
●- بنابراین، همگان از پیامبران، «معجزه» خواسته و میخواهند؛ یعنی آوردن چیزی و انجام کاری دیگران از انجام آن «عاجز» باشند؛ لذا «معجزات» همگی برای اثبات نبوت میباشند، نه اثبات توحید و معاد.
پس، خداوند سبحان، هیچ پیامبری را دست خالی و به تنهایی به سوی بندگانش نفرستاده است. چنین نیست که یک نفر چوپان و یا نجاری، با لباسی مندرس و چوبی بر دست بیاید و مقابل فرعونها و بتپرستان و مشرکان بایستد و بگوید: «من پیامبر خدا هستم»؛ بلکه آنان را با «بیّنات» که بخش مهم آن «معجزات» میباشند فرستاده است.
خداوند متعال، حضرت ابراهیم علیه السلام را سالم و در گلستان از آتش بیرون آورد تا ادعای رسالتش به اثبات رسد.
خداوند متعال، ابتدا نُه معجزه به حضرت موسی علیه السلام داد که از جمله آنها «یَد بیضاء» بود و فرمود: «حالا با این نُه معجزه، به سوی فرعون و طرفدارانش بروید»:
«وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ» (النّمل، 12)
- و دستت را در گريبانت داخل كن؛ هنگامى كه خارج مىشود، سفيد و درخشنده (نورانی) است بى آنكه عيبى در آن باشد؛ اين در زمرۀ معجزات نه گانهاى است كه تو با آنها بسوى فرعون و قومش فرستاده مىشوى؛ آنان قومى فاسق و طغيانگرند!»
هنگامی که به حضرت مریم علیهاالسلام بدگمان شدند و به او تهمت زدند، به امر خداوند متعال، بدون هیچ کلامی فرمود که با فرزندش سخن بگویند! پس، خداوند سبحان، حضرت عیسی علیه السلام را در گهواره به سخن درآورد و سپس به سوی مردم فرستاد:
«فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا»
- (مريم علیها السلام) به او اشاره كرد؛ گفتند: «چگونه با كودكى كه در گاهواره است سخن بگوييم؟!»
«قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا»
- (ناگهان عيسى زبان به سخن گشود و) گفت: «من بندۀ خدايم؛ او كتاب (آسمانى) به من داده؛ و مرا پيامبر قرار داده است!
«وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا»
- و مرا هر جا كه باشم وجودى پربركت قرار داده؛ و تا زمانى كه زندهام، مرا به نماز و زكات توصيه كرده است!
«وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا»
- و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده؛ و جبّار و شقى قرار نداده است!
«وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا» (مریم علیها السلام، 29 تا 33)
- و سلام (خدا) بر من، در آن روز كه متولّد شدم، و در آن روز كه مىميرم، و آن روز كه زنده برانگيخته خواهم شد!»
کاربرد معجزات
بیتردید، معجزات یک پیامبر، برای کسانی کاربرد دارد و دلیل بر نبوت میشود که آن معجزات را با چشم ببینند و یا خبرش را از منبع کاملاً موثقی بشوند، به طوری که شک و تردیدی راجع به وقوع آن به ذهن و قلبشان راه نیامد؛ چنان که ما نه طوفان و کشتی نوح علیه السلام را دیدهایم، و نه عصای موسی علیه السلام و شکافته شدن بحر را دیدهایم و نه سخن گفتن حضرت عیسی علیه السلام در گهواره و زنده کردن مردگان و شفای کور و پیس و بیمار را با یک اشارۀ دست دیدهایم؛ اما چون اسلام و قرآن مجید را شناخته و باور نمودهایم، به صحّت هر خبری که از پیشینان در آن آمده نیز ایمان داریم.
معجزات باید به روز باشد
اگر شریعت حضرات موسی یا عیسی علیهم السلام، آخرین شریعت الهی بود، از آنان معجزاتی انتظار داشتیم که فقط مختص به گذشته نباشند، بلکه برای ما نیز معجزه باشند؛ چرا که هر امّتی حق دارد از مدعی پیامبری در زمان خود، معجزه بخواهد.
«معجزه، باید به روز باشد» تا مقبول واقع شود. امروزه پرواز روی باد، برای ما معجزه نیست، چرا که هر چند کسی نمیتواند بدون هیچ وسیلهای بر بادها سوار شود و باد به فرمان او و در جهتی که او میخواهد به حرکت درآید، اما مردمان امروز، هواپیما و سفینه ساختهاند و از نیروی باد، برای پرواز در آسمانها استفاده میکنند. امروزه شکافتن دریا، برای ما معجزه نیست، چرا که هر چند کسی نمیتواند با ضربۀ یک عصا دریا را بشکافد، اما انسان امروزی، دریا را میشکافد و زیر آن تونل هم میسازد و ... . پس، معجزه باید به روز باشد.
آخرین انبیاء و مردمان این زمان و اعصار بعدی نیز از این قاعده و خواست منطقی مستثنا نمیباشند؛ هم مردم برای اثبات نبوت معجزه میخواهند و هم پیامبر باید معجزهای بیاورد که به روز باشد.
از اینرو، پیامبر اکرم، خاتم الانبیاء، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله نیز با معجزات متعددی به سوی مردم فرستاده شدند، اما اگر بپرسند: «معجزۀ پیامبر شما به عنوان آخرین فرستادۀ خدا و پیامبر آخر الزمان چیست؟» پاسخ میدهیم «قرآن مجید»، چرا که اولاً دیگر او در میان ما نیست که در طبیعت معجزهای بیاورد تا ما باور نماییم، و ثانیاً عصر ما، عصر «علم» است و علم با کتاب عرضه میشود و نشر مییابد.
دیگران کتابهای بسیاری نوشتهاند و مینویسند، اما از آوردن کتابی از سوی خداوند سبحان، که حق باشد، هم مشتمل بر خداشناسی، معاد شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی، حقوق، بیان تاریخ به گونهای که عبرتآموز باشد، اخلاق، عرفان، دوستشناسی، دشمن شناسی و چه باید کردها در مواقف متفاوت در مقابل هر کدام و ... باشد، عاجزند. لذا خداوند متعال، در چندین آیه تحدی مینماید که اگر میتوانید، مثلش را بیاورید؛ مانند:
«قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (القصص، 49)
- بگو: «اگر راست مىگوييد (كه تورات حقیقی و قرآن از سوى خدا نيست)، كتابى هدايت بخشتر از اين دو از نزد خدا بياوريد، تا من از آن پيروى كنم!»
یعنی: اولاً کتاب بیاورید - ثانیاً از جانب خداوند بیاورید، چرا که اولاً او باید هدایت نماید، و ثانیاً شما منکر نبوت ایشان هستید، یعنی آیات سخنان خودشان میباشد، پس شما هم میتوانید مانندش را بیاورید - ثالثاً کتاب باید در جمیع جهات هدایت کننده باشد.
«أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (یونس علیه السلام، 38)
- آيا آنها مىگويند: «او قرآن را بدروغ به خدا نسبت داده است»؟! بگو: «اگر راست مىگوييد، يك سوره همانند آن بياوريد؛ و غير از خدا، هر كس را مىتوانيد (به يارى) طلبيد!»
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
- تعداد بازدید : 166
- 8 بهمن 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اصول اعتقادات سوره حدید