أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
«الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ» (الحج، 41)
- [ياران خدا] كسانی هستند كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را بر پا میدارند و زكات را ادا میكنند و امر به معروف و نهی از منكر مینمايند و پايان همه كارها از آن خدا است.
***
●- «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ»، یعنی: به آنها تا وقتی زندهاند و روی زمین زندگی میکنند، «امکانات - توانهایی» بخشیدهایم.
نباید گمان نماییم که «امکانات» فقط شامل تواناییهای مادی و مالی میشود؛ بلکه توانهای بسیار والاتر و ارزشمندتری به ما اعطا نموده است که اگر قدر آنها را بدانیم، سایر امکانات مادی و مالی را درست استفاده خواهیم نمود و به درد دنیا و آخرتمان خواهد خورد، وگرنه همه وبال میشوند!
به عنوان مثال: امکان تفکر، تعقل، تدبر، قلب برای فهم و ایمان، برای دوست داشتن و بد آمدن، ایمان آوردن و کفر ورزیدن به باطل، امکان شنیدن و دیدن با جسم و البته با جان، نیروی اختیار و انتخاب و ...، همه امکاناتی میباشند که وجه تمایز انسان با سایر موجودات میباشند؛ چنان که فرمود: «به پیشینیان نیز چنین امکاناتی داده بودیم، اما نه تنها قدر ندانستند و درست استفاده ننمودند، بلکه عمر خود را به مسخره کردن و مسخرهبازی گذراندند!»
«وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ» (الأحقاف، 26)
- ما به آنها (قوم عاد) قدرتی داديم كه به شما نداديم و برای آنها گوش و چشم و قلب قرار داديم؛ (اما) نه گوشها و چشمها، و نه عقلهايشان برای آنها سودی نداشت، چرا كه آيات خدا را انكار میكردند، و سرانجام آنچه را استهزا میكردند بر آنها وارد شد.
● - پس، «اخلاق - مواضع نظری، اعتقادی و عملی» مؤمن چنین است که قدر امکاناتی که خداوند منّان به او داده را میداند و از آنها درست و به جا استفاده مینماید.
«أَقَامُوا الصَّلَاةَ - برپا داشتن نماز»
اولین شاخصۀ مؤمنان در شناخت و استفاده از امکانات این است که در اقامۀ نمازهایشان، به هیچ وجه غفلت و سستی نمیورزند؛ نه این که فقط به وقت اذان، با وضو رو به قبله میایستند، حرکاتی به بدن خود میدهند و الفاظی را در هوا منتشر میکنند؛ بلکه باذن الله (اذان)، در محضر الهی میایستند و آنگونه خود تعلیم نموده، با پروردگار عالَم سخن میگویند و بدین وسیله، پیش از هر کاری، خود را به رحمت الهی متصل مینمایند. «صلاة» از ریشۀ «صلّ»، به معنای «وصل شدن» میباشد و به همین جهت، نماز را که بهترین شکل و اوج اتصال است، «صلاة» مینامند.
● - پس، «اخلاق - مواضع نظری، اعتقادی و عملی» مؤمن چنین است که قدر امکان اتصال و برپایی نماز را میداند و این فرصت و امکان را ضایع نمینماید.
«وَآتَوُا الزَّكَاةَ - دادن زکات»
به لحاظ فقهی، زکات به نُه چیز تعلق میگیرد، لذا اگر کسی آنها را نداشته باشد، گمان میکند که دیگر زکاتی بر عهده ندارد؛ در حالی که میداند زکاتهای دیگری نیز بر عهده دارد، مانند: «زکات فطریه»!
«زکات»، یعنی: «همانگونه که ورودی داری و امکاناتی را که خداوند منّان میبخشد اخذ مینمایی، خروجی هم داشته باش تا هم ظرفیت خودت افزایش یابد، هم در جامعه نقشآفرین باشی»؛ لذا امیرالمؤمنین علیه السلام، به «زکات عِلم» نیز تصریح نمودهاند.
یک بشکه هزار لیتری را در نظر بگیرد؛ اگر هزار لیتر آب در آن بریزند، پُر میشود و دیگر آبی به آن اضافه نمیشود، اما اگر خروجی داشته باشد، میلیونها لیتر را دریافت مینماید و در حالی که همیشه پُر است، به دیگران نیز آبرسانی میکند.
● - پس، «اخلاق - مواضع نظری، اعتقادی و عملی» مؤمن چنین است که «خروجی» دارد، بُخل و خسّت نمیورزد و توزیع امکانات را [هر چه باشد، چه مادی و چه معنوی] امر خدا و وظیفۀ خود میداند و به آن عمل مینماید.
«وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ - امر به معروف و نهی است منکر»
متأسفانه اصل مهم «امر به معروف و نهی از منکر» در اسلام عزیز که انسانساز و جامعهساز میباشد، بسیار مظلوم واقع شد! حتی غربیها و جوامع بیدین نیز در میان خود «امر به معروف و نهی از منکر» دارند، چرا که زندگی سالم و اجتماعی بشر و نیز رشد و کمال فردی و اجتماعی، مرهون عمل به این دو اصل میباشد؛ و البته نظامات سلطه و تابعین آنها، فاسدان و مفسدان، ظالمان و گردنکشان، «امر به منکر و نهی از معروف» مینمایند تا فساد، فحشاء، ظلم و منکرات رواج یابد و آدمی در غفلت و گمراهی بماند و اسیر آنان شود!
متأسفانه از همان ابتدای انقلاب، موضوع و مصداق «امر به معروف و نهی از منکر» را فقط به حجاب بانوان اختصاص دادند و سپس به شدت به آن حملهور شدند و آنقدر ضد تبلیغ کردند تا اذهان عمومی، حتی به جملۀ «امر به معروف و نهی از منکر»، واکنش منفی نشان دهد! در حالی دامنۀ «امر به معروف و نهی از منکر» بسیار وسیعتر است و تمامی امور را شامل میگردد. به عنوان مثال: اگر با زبان یا عمل، مانع شدید که کسی زبالهاش را در کوچه و خیابان بریزد - سگش را به مواد خوراکی و کالای فروشگاه نزدیک نکند - فحاشی نکند و زیبا سخن بگوید و ... مصداق «امر به معروف و نهی از منکر» میباشد، چه رسد به اصل و ریشۀ «معروف» که «ولایت الهی» است و اصل و ریشۀ منکر، که پذیرش «ولایت طاغوت» میباشد.
سه اصل اخلاقی
بنابراین، «اخلاق - مواضع نظری، اعتقادی و عملی» مؤمن چنین است که قدر امکاناتی که خداوند منّان به او ارزانی داشته را میداند و سه اصل مهم و سرنوشتساز دنیوی و اخروی که عبارتند از: «برپایی نماز - دادن زکات و امر به معروف و نهی از منکر» رعایت مینماید؛ از خودش شروع میکند و به اطراف و جامعه تسری میدهد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کلمات کلیدی:
اخلاق حج حج