بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ»
از آنجا که دو واژۀ «ولایت و امامت» بیشتر در معارف اسلامی بکار رفته، برخی گمان دارند که امر ولایت و امامت، به اسلام، مسلمانان و به ویژه شیعیان اختصاص دارد! اما چنین نیست، بلکه از آنجا که گرایش به «ولیّ» و الگوپذیری و تبعیت از «امام»، فطری میباشد، همگان را شامل میشود و تفاوت فقط در «ولیّ امر» و «امام» برای هر کسی میباشد؛ چنان که «پرستش»، فطری است و تفاوت در إله و معبود برای هر کسی میباشد.
خداوند متعال در قرآن مجید تصریح نموده است که «ولایت»، عمومیباشد، اما «ولیّ مؤمنان» الله جلّ جلاله میباشد، و «ولیّ کفار»، از آن جهت که موحد نیستند، یکی دو نفر نیستند، بلکه «اولیاء» دارند که تمامی آنها از طغیان نمودگان (طاغوت) میباشند.
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، 257)
- خداوند، ولیّ و سرپرست كسانی است كه ايمان آوردهاند، آنها را از ظلمتها، به سوی نور بيرون میبرد. (اما) كسانی كه كافر شدند، اوليای آنها طاغوتها هستند، كه آنها را از نور، به سوی ظلمتها بيرون میبرند، آنها اهل آتشاند و هميشه در آن خواهند ماند.
ولیّ، صرفاً دوست نیست
«ولایت و ولیّ» را دوستی و دوست معنا کردهاند که اگر درست هم باشد، کامل نیست و البته این برگردان (ترجمۀ) نادرست، در اصل و اساس خود، اتفاقی و از روی سهلانگاری صورت نگرفته است، بلکه بسیار هدفدار و سیاسی بوده و میباشد. یک عده برای توجیه فرار و تمرد از امر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله [به ویژه در غدیر خم] دربارۀ پذیرش ولایت امیرالمؤمنین، امام علیه السلام، گفتند: «ما نقض بیعت نکردیم، ولایت یعنی دوست داشتن و ما نیز ایشان را دوست داریم!»؛ اما «ولایت» یعنی «سرپرستی» و در تمامی آیات قرآن مجید نیز به همین معنا آمده است. «ولیّ امر» کسی است «متولیّ - اختیاردار» امور افراد تحت پوشش خود میگیرد، نه کسی که فقط آنها را دوست دارد؛ مانند: پدر و مادر که «ولیّ» فرزند میباشند، یا اولیای مدرسه، والیان شهر و ... . این که در قرآن مجید میفرماید: «کفار ولیّ و نصیری ندارند»، یعنی: «به ویژه در محشر و آخرت، نه کسی متولیّ امور آنان میگردد و نجاتشان را بر عهده میگیرد و نه کسی به آنها کمک میکند»:
«إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا * خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا» (الآحزاب، 64 و 65)
- خدا كافران را لعنت كرده و براى آنها آتش فروزانى آماده كرده است * جاودانه در آن مىمانند نه سرپرستی مىيابند و نه ياورى.
امامت و امام نیز صرفاً اولیای خدا نیستند
«امامت» یعنی: «امر پیشوایی و رهبری» و «امام» به شخص پیشوا و رهبر گفته میشود. بنابراین، «امامت» نیز اختصاصی به اسلام، مسلمانان و شیعیان ندارد، بلکه هر کسی، همانگونه که ولایتی را پذیرفته و گردن نهاده است، «امام یا امامانی» برمی گزیند و از آنها تبعیت مینماید و جدیت و تلاش مستمر نظامات سلطه، برای امامسازی مدام و مستمر در هر امری، به خاطر توجه به همین کشش فطری میباشد. آنها میدانند که اگر امامان باطلی را برای مردم جعل نکنند، مردم فطرتاً به دنبال امام حق میگردند، او را مییابند و از او تبعیت میکنند.
خداوند سبحان در قرآن مجید، به هر دو گروه از امامان حق و باطل، تصریح نموده است:
«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ» (الأنبیاء، 73)
- و آنها را پيشوايانی قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت میكردند، و انجام كارهای نيك و برپا داشتن نماز و ادای زكات را به آنها وحی كرديم، و آنها فقط مرا عبادت میكردند.
«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ» (القصص، 41)
- و ما آنها را پيشوايانی قرار دادیم كه دعوت به آتش (دوزخ) میكنند، و روز رستاخيز ياری نخواهند شد.
نکته: هدایت [که حتماً به سوی رشد، کمال و سعادت میباشد]، فقط کار خداوند متعال است که توسط عقل، فطرت، وحی، انبیا، امامان، اولیا و ... به انجام میرساند؛ لذا دربارۀ امامان حق فرمود: «به امر ما هدایت میکنند» - اما، ابلیس لعین و سایر شیاطین جنّ و انس، نمیتوانند کسی را منحرف کنند، بلکه فقط «دعوت کننده - وسوسه کننده» میباشند؛ لذا در مورد آنان فرمود: «به سوی آتش دعوت میکنند» و پذیرش با خود انسان میباشد.
ولایت و امامت، جریان دارد
ولایت و امامت [چه حق و چه باطل]، حقیقت و واقعیتی میباشند که از سرچشمه میجوشند و جریان مییابند؛ چنان که «ولایت الله جلّ جلاله» در ولایت پیامبر اکرم و اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین و پس از آنان در ولایت فقها، والیان (متصدیان)، فرماندهان ... و حتی پدر و مادر، جریان مییابد - و هم چنین ولایت باطل، از ابلیس لعین میجوشد، در ولایت شیاطین جنّ و انس جریان مییابد؛ در ولایت طاغوت بزرگ (شیطان بزرگ) و سپس تمامی سرپرستانی که تحت پوشش، مطیع و تابع او هستند، جریان مییابد و حتی به ولایت یک «سرگروه کوچک» میرسد.
●- خداوند متعال در قرآن مجید تصریح نموده که هم مؤمنان نسبت به یکدیگر ولایت (برتری و سرپرستی) دارند و هم کفار:
«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (التوبة، 71)
- و مردان و زنان با ايمان متولیِّ يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مىدارند و از كارهاى ناپسند باز مىدارند و نماز را بر پا مىكنند و زكات مىدهند و از خدا و پيامبرش فرمان مىبرند آنانند كه خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد كه خدا توانا و حكيم است.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (المائدة، 51)
- اى كسانى كه ايمان آوردهايد يهود و نصارى را سرپرستان [خود] مگيريد [كه] بعضى از آنان سرپرستان (متولیان امور) بعضى ديگرند و هر كس از شما آنها را به سرپرستی گيرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راه نمىنمايد.
«وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ» (الأنفال، 73)
- و كسانى كه كفر ورزيدند ياران يكديگرند اگر اين [دستور] را به كار نبنديد در زمين فتنه و فسادى بزرگ پديد خواهد آمد.
●- در زیارت عاشورا که اعلام مواضع شخص زیارت کننده به سیدالشهداء علیه السلام و در موقعیت عاشورایی میباشد، در جهت «تولا» میگوییم: «نزدیکی میجویم به شما و اولیای تو - آنان که در راستای ولایت شما، گام برمی دارند» و در جهت «تبرا» میگوییم: «دوری میجویم از دشمنان شما و اولیای آنها - تمامی کسانی که در سلسله مراتب خود، از آنان پیروی میکنند».
«بَرِئْتُ إِلَى اللّٰهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ [مِنْ] أَشْياعِهِمْ وَأَتْباعِهِمْ وَأَوْلِيائِهِمْ»
- من بیزاری میجویم به سوی خدا و به سوی شما از ایشان و از شیعیان و پیروان و متولیان (امور آنان و سرپرستانشان).
«وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ ثُمَّ إِلَيْكُمْ بِمُوالاتِكُمْ وَمُوالاةِ وَلِيِّكُمْ»
- و نزدیکی میجویم به الله، سپس به شما، با پذیرش ولایت شما و ولایت اولیای (والیان و متولیان امور) شما.
●- پس، امر ولایتپذیری و پیروی از یک امام، امری فطری و همگانی میباشد و تفاوتها فقط در مصداق «ولیّ و امام» برای هر کسی میباشد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کلمات کلیدی:
اصول اعتقادات امامت