مبتنی بر حدیث: «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم – حکومت با کفر باقی میماند، اما با ظلم نمیماند» میگویند: ـ«پس حکومت بر مردم، دین نمیخواهد، بلکه آزادگی، عدالت و مرام انسانی میخواهد.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): چگونه از این جمله، نتیجه گرفتند که «حکومت بر مردم، دین نمیخواهد»؟! مضافاً بر این که "عدالت" نیز تعریف و تعیّنی دارد که یا منطبق با دین الهی میباشد و یا ادیان مندرآوردی! به راستی چه کسی، چه قدرتی و چه منبعی، و بر اساس چه مبنایی، حق دارد انسان و مرام انسانی را تعریف و تبیین نماید؟!
آنگاه که جمله یا گزارهای، تحت عنوان "حدیث یا روایت" نقل میشود، یعنی از طرق لازم، در علم کتاب، علم حدیث، علم رجال و ...، به صورت مستند به اثبات رسیده که این جمله عیناً، بیان معصوم علیه السلام میباشد؛ اما هیچ منبع موثق و قابل استنادی برای اثبات حدیث بودن چنین جملهای وجود ندارد؛ حتی در برخی از کتب که به آن اشاره کردهاند، منبع موثقی ذکر نشده است.
الف – پیامبر صلوات الله علیه و آله فرمودند: «اگر حدیثی از من به شما نقل شد که با عقل و وحی مطابقت نداشت، به سینه دیوار بزنید و نپذیرید». بنابر این، حتی اگر حدیثی نقل شود و برایش سندی نیز بیان گردد که با عقل و وحی مطابقت ندارد و مغایرت هم دارد، قابل پذیرش نمیباشد؛ چه رسد به نقل و انتسابی که سند محکمی نیز ندارد!
ب – ظلمِ به خود، به دیگران، به عموم مردم، به نسلهای آینده و ...، انواع و شدت و ضعفهای متفاوتی دارد، و از بدترین "ظلم"ها این است که دورغی به خداوند سبحان و پیامبرش و اهل عصمت علیهم السلام، نسبت داده شود؛ چرا که به غیر از گناه "افترا"، ممکن است بسیاری باور نموده و گمراه شوند. لذا در چندین آیه، بدین مضموت تصریح شده است که «... فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ - ... پس چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ میبندد، تا مردم را از روی جهل گمراه سازد؟! خداوند هیچ گاه ستمگران را هدایت نمیکند / الأنعام، 144».
ج – "کفر و شرک" [که کافر مشرک نیز هست]، خودش "ظلم عظیم" میباشد؛ پس هر حکومت کافری، در اصالت، هویت و ماهیت خود "ظالم" میباشد؛ و ممکن نیست که حکومتی کافر باشد، اما ظالم نباشد؛ چرا که همان کفرش، ظلم به جایگاه حکومت و مردم میباشد.
«وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» (لقمان، 13)
ترجمه: (به خاطر بیاور) هنگامی را که لقمان به فرزندش -در حالی که او را به حکمت الهی موعظه میکرد- گفت: «پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است.»
د – حاکمیت کفار بر مردم و به ویژه بر مسلمانان و مؤمنان، خودش عین "ظلم عظیم" میباشد، چرا که "حکومت کفر"، مردمان را از بندگی خداوند متعال باز میدارد و به بندگی خودش دعوت کرده و حتی مجبور میسازد؛ از اینرو، در آیات بسیاری تصریح شده که هرگز کفار را به "ولایت = دوستی و سرپرستی" خود انتخاب ننموده و بر نگزینید، حتی کسانی که به کفر کشش و گرایش بیشتری دارند را نیز بر نگزینید، اگر چه پدران و برادران شما باشند، چرا که آنها ظالم هستند و هر کسی که ولایت آنان را بپذیرد و از آنان تبعیت کند، خودش نیز "ظالم" میباشد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (التوبة، 23)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرگاه پدران و برادران شما، کفر را بر ایمان ترجیح دهند، آنها را ولیّ (و یار و یاور و تکیهگاه) خود قرار ندهید! و کسانی از شما که آنان را ولیّ خود قرار دهند، ستمگرند!
ھ – جمع ظلم، "ظلمات" میباشد، و تصریح شده که کفار، رئیس و رؤسای متعددی دارند که همه طاغوت (طغیان کرده) هستند و هر کدام آنها را به ظلمتی، و جمعاً به "ظلمات" میکشانند:
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، 257)
ترجمه: خداوند، ولی [دوست و سرپرست] کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.
چند نکته:
●- بنابراین، "کفر و ظلم"، نه تنها مترادف هم، بلکه عین هم میباشند و حتی فرض این که کسی کافر باشد، اما ظالم نباشد نیز خیال بیمنطق و باطلی میباشد، چه رسد به فرض این که حکومتی کافر باشد، اما مرام انسانی داشته باشد، عادل باشد و ظالم نباشد. همین مقدار که کافر است و حکومت کفر را حاکم کرده است، عین "ظلم عظیم" میباشد.
●- تعریف "انسانیت و عدالت"، در اندیشۀ کافر چیست که بخواهد حکومت را بر اساس آن اداره کند؟! در نهایت میشود: "منیّت"، یا همان "اومانیسم"، یعنی اصالت "لذت و منافع شخصی"؛ که نه تنها دین خدا، بلکه عقلانیت و تمامی ارزشها و ضد ارزشها را نفی میکند، تمامی قوانین را اعتباری قلمداد میکند، تا بتواند هر جنایتی که دلش خواست و در راستای منافع و لذت خودش بود، انجام دهد و توجیه کند!
●- هر جامعه، ملت و حکومتی، مبتنی بر قانون اساسی و سایر قوانین در عرصههای گوناگون اداره میشود؛ حال کافر و حکومت کفر، قوانینش را از کجا میآورد؟!
برای فریب، اسمش را دموکراسی و رأی مردم میگذارند؛ و حال آن که رأی اکثریت، هیچ گاه دلیل بر حقانیت و عدالت نمیباشد، مضافاً بر این که در نظامات به اصطلاح دموکراسی، رأی اکثریت نیز [در مجالس قانونگذاری و ...]، مطابق رأی اقلیت کافر، مستکبر، ظالم و حاکم میباشد. درست مانند کشورهای مدعی دموکراسی در عصر ما، که دولتهایشان کافرترینها و ظالمترینها میباشند.
همیشه در نظر داشته باشیم و دقت نماییم که چون "دین، فطری است"، هیچ کسی و هیچ حکومتی بیدین نیست، حتی کفار نیز دین دارند، فراماسون، صهیونیسم، و تمامی ایسمها نیز برخوردار از نوعی جهانبینی، ایدئولوژی و احکام [بایدها و نبایدها] میباشند، پس همه دین دارند، منتهی دین کفار، باطل و ظلمانی میباشد.
●- همیشه در نظر داشته باشیم و دقت نماییم که چون "دین، فطری است"، هیچ کسی و هیچ حکومتی بیدین نیست، حتی کفار نیز دین دارند، فراماسون، صهیونیسم، و تمامی ایسمها نیز برخوردار از نوعی جهانبینی، ایدئولوژی و احکام [بایدها و نبایدها] میباشند، پس همه دین دارند، منتهی دین کفار، باطل و ظلمانی میباشد.
پس، شعار حاکمیت کفر، با رعایت انسانیت و عدالت، دروغ است.
●- بله، در حاکمیت کفار بر سرزمینها و ملل گوناگون، بقای حاکمیتی که سعی کند کمتر ظلم کند و در مسائل مادی، عدالت را بیشتر رعایت نماید، بیشتر از بقای حاکمیت کفر، با ظلم بیشتر میباشد. لذا شاهدید که تظاهراتهای معترضانه مردمی، علیه ظلم حاکم بر جامعه، در کشورهایی چون: سوئیس، سوئد، فنلاند و ...، به مراتب کمتر از کشورهای ظالمتری چون: امریکا، فرانسه، انگلیس، ایتالیا و سایر کشورهای قدرتمند و ثروتمند میباشد؛ اما فراموش نکنیم که تمامی این حکومتهای کافر نیز در ظلم به جهان بشریت و به ویژه مسلمانان، متحد و بسیار خبیث، جنایتکار و وحشی میباشند؛ لذا در استیلای حاکمیت خود، از هیچ ظلم حکومتی، نظامی، اقتصادی، تروریستی، توطئه و ... دریغ ندارند.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
مبتنی بر حدیث «حکومت، با کفر باقی میماند، اما با ظلم باقی نمیماند»، میگویند: «پس، حکومت دین نمیخواهد، بلکه عدالت و مرام انسانی میخواهد»!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10894.html
- تعداد بازدید : 10013
- 16 فروردین 1400
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن عدل
نظرات کاربران
حکومتی که قوانین ظالمانه داشته باشه چطور؟ حتی اگر ظاهر اون حکومت اسلامی باشه. حکومتی که در آن ظلم یک فرد غیروابسته به حکومت، با اشد مجازات روبرو می شود(مثلا شاید اعدام) ولی ظلم شخص وابسته به حکومت یا پنهان می ماند یا توجیه می شود یا می گویند این حالا یک چیز کوچولویی بوده که خیلی هم مهم نیست.این حکومت چطور؟ باقی نمی ماند یا چی؟
پاسخ - بنای حکومت بر کفر و ظلم، وجود قوانین ظالمانه در حکومت، با اجرای ناعادلانه قوانین توسط برخی، بسیار متفاوت است. به ساختار یک حکومت، نمی توان موردی و آن هم شعاری توجه نمود و تحلیل داد.
حکومتی که توش ظلم باشه پس حکومت اسلامی نیست...هر چند که ظاهرش اسلامی باشه...پس در جامعه ی ما که این همه به مردمس داره ظلم میشه حکومت اسلامی نیست حتی اگه سراسرش رو با قران و نماز و ...پر کرده باشن
سایت: «توش ظلم باشه» یعنی چه؟! بالاخره میان 80 میلیون جمعیت، برخی به برخی دیگر ظلم می کنند. حتی ممکن است مسئولینی سر کار بیایند که ظلم کنند. اینجا که بهشت نیست، دنیاست. در صدر اسلام نیز ظلم اتفاق می افتاد. بلکه چارچوب و ساختار حکومت باید راستای تحقق عدل درجامعه باشد.
سلام و احترام تقدیم شما عزیزان.آیاخداوندمتعال بهشتی رادرقرآن تعریف کرده است آیا نصیب کسانیکه غیراز دین اسلام را برگزیده یا اصلا ایمان نیاورد میشود؟
سایت - بدیهی است که بهشت جای مؤمنان است، پیروان مؤمن پیامبران به بهشت می روند؛ و کفار به هیچ وجه به بهشت نمی روند، وگرنه بهشت و جهنم تفاوتی نخواهند داشت.