پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): کدام کودک یا بزرگسالی، بدون اراده و حول و قوهی الهی، توانایی انجام کاری را دارد؟! و البته که امامان علیهم السلام، نسبت به دیگران خارق العاده هستند، چنان که پدر نسبت به فرزندش چنین است. اما نه اختیار از او سلب میشود و نه تکلیف ساقط.
هیچ امری از امور الهی و هیچ فعلی از افعال الهی، منافات با "عدل" او ندارد. آن که عادل نباشد، ظالم است و آن که ظالم باشد، خدا نیست.
عدل یعنی «قرار دادن هر چیزی در جای خودش»، پس او که خالق، مالک و رب است و هر چیزی را بر اساس مقدرات (اندازه)های لازمهاش، به تناسب جایگاه و تکلیفیش در نظام آفرینش و هدایت خلق نموده است، میداند که هر چیزی و هر کسی چه جایگاهی دارد. لذا بندگان او، با ضعف علمی و توسل به ابزار "قیاس"، نمیتوانند به اراده و فعل خالق خود اشکال و ایراد وارد کنند که "این عادلانه نبود"! مثل این که کسی بخواهد قیاس کند و بگوید چرا حضرت نوح علیه السلام بیش از 900 سال فرصت دعوت داشت، اما پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله، حدود 20 سال؟! این قیاسها، هیچ کدام مبنای عقلی و علمی ندارد و "قیاس" نمیتواند مبنای داوری و صدور حکم باشد.
اشکال – در گذشته و حتی دوران حیات انبیا علیهم السلام نیز بسیاری از کفار و مشرکین، اشکال میگردند که چرا او نبی شد؟ چرا وحی به او آمد و به ما نیامد؟ چرا وحی این چنین به او نازل شد و آن چنان نازل نشد؟ چرا پیامبر خدا در کوچه و بازار راه میرود، میخورد، میخوابد، ازدواج میکند ... و میمیرد؟ حتی گاه پیامبر خدا را که ظاهری متکبرانه نداشت و مانند سایر مردم و حتی سادهترین اقشار بود را با دست نشان میدادند و با مسخره میگفتند: « آیا این میخواهد ما را هدایت کند »؟!
فرعون قوم خود را صدا کرد و گفت: میبینید که پادشاهی مُلک مصر از آن من است و این هم باغها و زمینهایم (قدرت و ثروت)، حال آیا من بهتر از این مرد فقیر نیستیم که نه ثروت و قدرت دنیوی دارد و نه ما ملائکه را به همراهش میبینیم؟!
«اَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ * فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ » (الزّخرف، 52 و 84)
ترجمه: مگر نه این است که من از این مردی که از خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمیتواند فصیح سخن بگوید برترم؟ * (اگر راست میگوید) چرا دستبندهای طلا به او داده نشده، یا اینکه چرا فرشتگان دوشادوش او نیامدهاند (تا گفتارش را تأیید کنند)؟!
پاسخ: خداوند متعال در یک جمله، پاسخ تمامی این شبهات را بیان نمود و فرمود: او بهتر میداند که رسالتش را کجا قرار دهد.
« وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ » (الأنعام، 124)
ترجمه: و هنگامی که آیهای برای آنها بیاید، میگویند: «ما هرگز ایمان نمیآوریم، مگر اینکه همانند چیزی که به پیامبران خدا داده شده، به ما هم داده شود!» خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد! بزودی کسانی که مرتکب گناه شدند، (و مردم را از راه حق منحرف ساختند،) در مقابل مکر (و فریب و نیرنگی) که میکردند، گرفتار حقارت در پیشگاه خدا، و عذاب شدید خواهند شد.
بشر متکبر:
بسنده کردن در پاسخ به گزارهی "خدا بهتر میداند"، یعنی این بشر نادان، آنگاه که شیطانی میشود، مانند پیشوا و مرجع تقلیدش (ابلیس لعین) متکبر نیز میشود! از اینرو، میخواهد حتی برای خداوند علیم، حکیم، خالق، مالک و رب، تعیین و تکلیف کند که چگونه باید باشد، چه کند و چه نکند، فرستادگانش دارای چه ویژگیهایی باشند، از کدام قشر و طبقه انتخاب شوند، در چه سن و سالی باشند، چه کسانی به همراه آنان باشند و نیز به آنان چه چیزی را وحی نماید!
پس، خداوند متعال در پاسخ میفرماید: «خدا اعلم است که رسالتش را کجا قرار دهد».
امامت در سنین کودکی:
نه تنها امامت، بلکه نبوت و رسالت در سنین کودکی نیز بیسابقه نمیباشد، چنان که حضرت عیسی بن مریم علیه السلام، در گهواره خبر از پیامبری خود دادند:
« فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيّا * قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا » (مریم علیهاالسلام، 29 و 30)
ترجمه: (مریم) به او اشاره کرد؛ گفتند: «چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟! * (ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدایم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده؛ و مرا پیامبر قرار داده است! »
حکمت: کسی نمیتواند بگوید که حکمت اراده و فعل خداوند حکیم، الا و لابد همین است که من میگویم! فعل حکیم که یک یا دو یا ده دلیل و حکمت ندارد. اما آن چه برای همگان کاملاً روشن میباشد این است که از جمله حکمتهای اصلی، همان «عبادت = بندگی» میباشد که در اطاعت تجلی مییابد.
نکته: کسی که خداوند سبحان را نشناخته، باید ابتدا او را بشناسد و سپس فرستادگان یا وحی او را؛ اما کسی که او را شناخته است، دیگر در کارش چون و چرا نمیکند! میداند که او خالق علیم، حکیم، سبحان، هادی و ربّ (صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور) میباشد.
بله، ممکن (و لازم) است که از مدعی نبوت و رسالت سؤال شود که دلیل و برهان تو بر صدق ادعایت چیست؟ و او نیز هم آیات و بینات را ارائه میدهد و هم معجزات را به نمایش میگذارد؛ اما پس از آن که "صدق ادعا" به عقل ثابت شد، دیگر بندهی عارف و مؤمن به خدا، نمیگوید: «چرا این نبی، رسول یا امام شد، و دیگری نشد – چرا سنّ او زیاد یا کم بود – چرا از این قوم بود و از اقوام دیگر نبود – چرا یکی از میان ما قشر خاص برگزیده نشد و ...، بلکه پس از شناخت، شهادت میدهد و با اطاعت و تبعیت از فرستادهی خداوند منّان، خالصانه بندگی میکند تا به رشد، کمال و فلاح رسد.
سنّ کم:
سنّ کم، یکی از معجزات است، چنان که سنّ زیاد نیز یکی از معجزات است.
برای آحاد بشر طبیعی نیست که یکی هزار سال یا بیشتر عمر کند و بیش از نهصد سال نبوت نماید و کهولت سن سبب ناتوانی و فراموشی او نگردد – هم چنین طبیعی نیست که نوزادی، بدون ازدواج مادر و بدون نطفهی پدر به دنیا بیاید – چنان که طبیعی نیست، کسی بدون مرگی که همگان ببینند، از دنیا برود و آسمان برده شود – چنان که طبیعی نیست که یک کودکی، نه تنها بیش از همگان بداند، بلکه حجت خدا در زمین بر بندگانش بشود. هم چنان که طبیعی نیست که نوزادی در گهواره لب به سخن باز کند و خبر از نبوت و کتاب خود بدهد!
پس، تمامی این حالات و احوالات، خودش نیز یک نوع "معجزه" میباشد، تا دلیل بر حقانیت گردد.
عدل خدا:
*- حال آیا کسی میتواند اشکال کند که چرا خدا سیارهای را خورشید قرار داد و سیارهای را ماه قرار داد، یا بین این همه سیارات، زمین را برای حیات مادی موجودات زندهاش برگزید ...، چرا همه را عین هم قرار نداد و این با عدالت منافات دارد؟!
*- آیا کسی میتواند اشکال کند که چرا خداوند علیم و حکیم، انسانی را مذکر آفرید و دیگری را مؤنث؟ یکی را پدر قرار داد، دیگری را مادر و دیگری را فرزند و سپس قوانین و احکام آنها را تبین و ابلاغ نمود – این تفاوتها مغایر با عدل است؟!
***- پس چرا نوبت به نبوت، رسالت، ولایت و امامت که میرسد، برخی گمان میکنند که حق چون و چرا و تردید و اعتراض و نیز شبهه در عدل خداوند سبحان دارند؟!
***- آیا میتوانیم معترض باشیم که چرا سن نبوت و رسالت انبیای الهی با یک دیگر متفاوت بوده است؟ چرا یکی در گهواره خبر از نبوت و رسالت و کتاب خود میدهد و دیگری که ختم انبیا و رسل بود، در چهل سالگی؟! یا چرا امامت به حضرت امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، در سن 33 سالگی واگذار شد و به امام حسن مجتبی علیه السلام در سن 37 سالگی، یا به سایر امامان علیهم السلام، در سنین متفاوت؟!
***- آیا اگر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و امامان، یک یا چند سال زودتر یا دیرتر برگزیده میشدند، برای ما فرقی داشت؟!
پس، این خودش امتحان ایمان به خداوند متعال میباشد که با سنّ و سال و ملیت و زمان مأموریت فرستادگان کاری ندارد، بلکه به امر خداوند سبحان، از آنها اطاعت و تبعیت مینماید تا رشد کند، به کمال و قرب برسد و رستگار گردد.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چرا حضرت مهدی (عج) و یا امام جواد (ع) در سنین کودکی و بلکه خردسالی به امامت رسیدند؟ آیا خارق العاده بودند؟ آیا با عدل الهی منافات ندارد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8638.html
کلمات کلیدی:
گوناگون امامت جود عدل