میگویند: ارتباط ما ایرانیها با قبرها ناگسستنی است! کار ما با قبر است.! نشاط را ما از قبر میگیریم! سعادت را از قبر میگیریم! میرویم کربلا و نجف سر قبر ...، کو سالنهای موسیقی و ورزش و ... .
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): این انشا، خیلی قدیمی است، و چیزی که زیادتر از حرمهای شریف یا حتی کتابخانههای عمومی است، سالن موسیقی، کنسرت، تأتر، سینما، باشگاه ورزشی و استادیومهای کوچک و بزرگ میباشد. مقدار پخش مسابقات ورزشی (از جمله فوتبال) و نیز ساز و آواز و بازیگری در رسانهی ملی نیز به مراتب بیشتر از موضوعات علمی، دینی و ... میباشد.
انشا را هر طوری میتوان نوشت، انسان به هر شکلی که بخواهد، میتواند نگاه کند و یا بنویسید؛ و از هنرهای ذهن آدمی، همین خیالپردازیها و اوهامسازیهاست؛ ولی مهم این است که کسی تخیلات غیر واقعی و اوهام را باور نکند و در نظر و عمل، از آنها پیروی ننماید.
●- اگر حقایق و واقعیتها مبتنی بر جدلهای لفظی گردد، دیگری نیز میتواند متقابلاً انشایی بنویسید که به واقعیات نزدیکتر هم باشد. مثلاً بنویسد:
●- کار ما ساز و آواز و رقاصی است – منشأ شادی و نشاط و غم و حزن این ملت ساز و آواز است! در عزا ساز میزنند – در جشن ملی ساز میزنند و میخوانند – سریال تلویزیونی را با ساز و آوازی که گاه بسیار هم ناهمگون و بیربط نیز میباشد شروع میکنند و با ساز و آوازی ناهمگونتر تمام میکنند - در جشن مذهبی و دینی [چه در مجالس جشن عمومی در مناطق گوناگون، و چه در رسانه ملی]، با ساز و آواز شادی میکنند – در بزرگداشت شهادت و غم و اندوه مذهبی نیز به ساز و آواز بیشتر میپردازند – حتی نه در میان عوام، بلکه در رسانهملی، آیات قرآن کریم و احادیث را با موسیقی پخش میکنند – پشت جملات سیاسی و حماسی رهبرانشان، حتماً یک موسیقی متن ناهمگون خارجی پخش میکنند – در موضوعات و مستندات تاریخی و یا زیست (طبیعت، بناها، حیات وحش، گیاهان و ...) تا صحنه را نبینید و صدای گوینده را نشوید و یا زیر نویس را نخوانید، متوجه نمیشوید که مربوط به کدام دیار و فرهنگ است، اما همین که از دور صدای تار و دمبک به گوش رسید، متوجه میشوید که مربوط به ایران است، ولو در معرفی "مارکبرا" باشد – بسیاری از این مردم، وقتی صاحب فرزند میشوند، ابتدا در گوشش اذان میگویند، اما از دو سالگی به او میگویند: «نانای کن = یعنی برقص»! – این مردم آنقدر عوام هستند که حتی اگر برای شادی جهت یک پیروزی ورزشی به خیابان بیایند، حتماً در خیابان و در انظار عمومی میرقصند – آرزوی جوانشان این است که یک خودرویی (ولو پراید) داشته باشند و با نصب یک سیستم صوتی که پاسخگوی یک سالن موسیقی میباشد، نوای گوشخراشی را پخش کنند و به حقوق دیگران تجاوز نمایند ... آنقدر در این امر عقبافتاده هستند که هنوز آوازهای خوانندگان نیم قرن گذشته را با شوق و اشتیاق گوش میکنند و بدینوسیله دچار غم و یا شادی کاذب میگردند و ... .
●- دیگری میتواند بنویسد [که به واقعیت نزدیکتر هم هست]: ما مردمی فیلمگرا و بازیگری هستیم، تا آنجا که برایمان فرقی نمیکند که فیلم یا سریال ایرانی ببینیم، یا ترکیهای، یا هندی و یا کرهای و چینی! با این که حتی سریال ایرانی ما نیز با فرهنگ گذشته و حال خودمان سازگاری ندارد، چه رسد به سریال کرهای که با تاریخ کره سازگاری ندارد و یا سریال ترکیهای و هندی که با فرهنگ خود آنها نیز سازگاری ندارد.
این مردم، روزها با یک دیگر مرتبط میشوند تا دربارهی موضوع سریال دیشب حرف بزنند. چنان راجع به یک دل و دو دلبرها، خواستگاریها، این چه گفت، آن چگونه پاسخ داد و ...،با حرص و جدیت حرف میزنند که گویی که زندگی واقعی خودشان میباشد. چنان حس میگیرند که گویی کارآکتر خودشان است و خودشان بازیگر بودند.
میتوان به جرأت اذعان نمود که حتی در بزرگداشتها و سوگ شهادت اهل بیت علیهم السلام، یک شب هم پیدا نمیکنید که در رسانهی ملی (رادیو و تلویزیون)، یک هنرپیشه، کارگردان، نقاد، موسیقیدان و یا ساز شناس را نیاورند و با او گفتگو ننمایند.
کافیست دقت کنید که در مجموعه شبکههای تلویزیونی ما، هر شب چند برنامهی مفصل، عمومی و تخصصی، فنی یا تحلیلی، داخلی یا خارجی، به فیلم و سریال اختصاص یافته است، گویی که اکثریت این مردم، یا کارگردان و بازیگرند، یا در کار افکت هستند!
●- میتوان گفت که مردم در پیرویها و هواداریهای کور و جاهلانه، بسیار عوام و متعصب هستند، تا آنجا که اگر طرفدار یک تیم فوتبال ایرانی و یا خارجی باشند، بر سر آن با یک دیگر به تفاخر و حتی مخاصمه میپردازند! میگوید: "دیدی چه گلی به شما زدیم"! در حالی که خودش سیگار به دست، با یک شلوار جین پاره و آویزان، حتی بیست قدم راه راست را نیز نمیتواند برود!
قیمت یک تیشرت معمولی (مانند پیراهن زیر مردانه)، به شکل یک پیراهن ورزشی فلان تیم، به ویژه اگر کسی آن را امضا کرده باشد، چقدر است؟! آنقدر زیاد است که گاه آن را جایزه میدهند و گیرنده خوشحال هم میشود.
دشمن ما حرص میخورد:
●- اما، به رغم این همه تلاش مذبوحانه، دشمن احساس شکست میکند، چرا که واقعیت مطلب این است که اینها همه موجهایی میباشند که خواسته و ناخواسته ایجاد میگردند – سمت و سوهایی هستند که به زور به اذهان عمومی تحمیل میگردد – فرهنگهایی هستند که به صورت سهوی و یا حتی عمدی، هدفدار و سازماندهی شده، به اذهان عمومی القا میگردند ...؛ و مهم این است که هر چند تلفات ماندگار و یا صدماتی گذرا دارد، اما همگان خود را به این امواج نمیسپرند.
ملت ما، به ویژه جوانان ما، همینها هستند که نخبگان آنها را در میادین علمی - یا عرصههای هنری ارزشمند و ... میبینیم و عموم آنان را در برخورداری از فرهنگی والا – در میادین عمومی، چون عبادات رمضان، اعتکافها، مراسم جشن و عزای دینی و ملی، تظاهراتهای سیاسی 22 بهمن و روز قدس – و هر کجا که حضورشان لازم باشد میبینیم و آگاهی، بصیرت، حضور و استقامت آنان، ابرقدرتهای جهان را که دولتها و ملتهای بزرگ را به تسلیم کشاندهاند، به تعجب و البته حرص و کینه واداشته است.
قبور:
همگان، چه بخواهند و چه نخواهند، به صورت لحظهای و در هر آنی، به زیارت قبور خودشان نیز میروند، منتهی برخی آگاهانه و با بصیرت، و برخی دیگر نا آگاه و غفلتزده، و ناگهان خود را در قبر میبینند!
« أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ * کثرت گرایی، (افزون طلبی و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا، خودتان، دنیا و آخرت غافل نموده) است.
حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ * تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید. (حتی مردگان خود را بر شمردید و به زیادتی آنها فخر نمودید).
همگان میدانند که ما (مسلمانان و به ویژه شیعان) به زیارت "قبر" نمیرویم، بلکه به زیارت بزرگی میرویم که در فلان نقطه مدفون گردیده است. و البته مکان نیز به شرف مکین، محترم میگردد.
روابط عمومی ما مسلمانان، به خاطر جهانبینی واقعگرایانهای که داریم، بسیار گسترده است، نه ارتباط را با گذشته قطع میکنیم، و نه با حال، و نه با آینده؛ هم تاریخ شخصیتها و امتها را میبینیم و درس و عبرت میگیریم، هم به راه حق ادامه میدهیم - و اتصالات ما نیز بسیار ارزشمند است، چنان که هم متصل به سید الشهداء، امام حسین علیه السلام هستیم - و هم نهضت کربلا را در حال حاضر ادامه میدهیم – هم در عصر غیبت (حال) بیامام و رهبر الهی نیستیم – و هم آیندهی نزدیک (ظهور و قیام ایشان) را میبینیم و هم آیندهی دور [معاد] را هدف گرفتهایم. و همین دشمنان را آزار میدهد.
بدیهی است که وقتی ارتباطها، وصلها،انگیزهها و بالتبع فعل و انفعالها (رفتار و عملکردها)، به خودِ حیوانی، شکم و زیر شکم، شهوت و ثروت، تکبر و تفاخر به دیگران، و در نهایت به سگ خانگی و ... محدود شد، تسلیم و خودفروختگی سریعتر انجام میپذیرد و سلطه و سواری گرفتن دشمنان داخلی و خارجی، کم هزینهتر، زودتر و راحتتر محقق میگردد.
بنابراین، علیه فرهنگ والای شما ضد تبلیغ میکنند و برای فرافکنی آن، به هر وسیلهای (اگر چه انشا نویسی در فضای مجازی) متوسل میگردند!
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
میگویند: ارتباط ما ایرانیها با قبرها ناگسستنی است! نشاط و سعادت را ما از قبر میگیریم! میرویم کربلا و نجف سر قبر و ...!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9281.html
- تعداد بازدید : 2772
- 1 تیر 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون کربلا