شبهات فرافکنی شده از "دکتر اقبالی نسبت": مدل شبهای قدر ما، مدل شیخ عباس قمی است، لذا شده شب گریه، در حالی که شب قدر، شب جشن است - او دوست داشته همینجوری دعا جمع کنه و ...؛ پاسخ چیست؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
بدون تعارف، ایشان نه تنها مرحوم شیخ عباس قمی را نمیشناسد و گمان میکند که «همین جوری دوست داشته دعا جمع کنه»! بلکه نسبت به اسلام، قرآن کریم، دعا، استغفار، گریه... و به ویژه شبهای قدر نیز معرفت و علمی ندارد؛ البته باید اذعان نمود که چند آیهای خوانده و به قول مجری حافظ نیز هست [که دور از جان، خوارج نیز حافظ قرآن بودند]؛ اما این آقا، آیات را نیز به میل خودش تفسیر به رأی نموده و همانطور که خودش اذعان دارد، از اتباع "قرائت جدیدی"هاست و مایل است معنا، مفهوم و مقصود از تمامی معارف را تغییر دهد و یا واقعش این است "تحریف" کند. از مصادیق بارز "تحریف" این است که "کلمه و جمله" را دست نمیزنند، بلکه موضعاش را تحریف میکنند؛ و این همان روش یهود است که امروزه صهیونیسم تعقیب میکند: «مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ ... – برخی از یهود، کلمه را از موضعش تحریف میکنند... / النساء، 46».
شب قدر، شب قدرت است (؟!)
او میگوید: «شب قدر، شب قدرت است»؛ - اما قدرت یعنی چه و از آن کیست؟!
قدر یعنی اندازهگذاری و البته که اندازهگذار قدرت دارد و قادر است و تفاوت معنی«قدرت – قادر»، با «قوت و قوی» همین است. یکی معرف اندازهگذار است و دیگری سخن از "توان" دارد.
پس شب قدر، شب قدرت نیست، بلکه شب اندازهگذاری برای همه چیز است. فرمود: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ»، یعنی روح و تمامی فرشتگان که مدبرات الامر هستند نزد حجت الله و خلیفة الله میآیند و اندازهها (مقدرات) همه چیز را به محضر ایشان تقدیم میدارند.
بدیهی است، آن که مقدر میکند، حجت دارد، روح و ملائکه را فرو میفرستد، مقدر کننده و قادر است، اما مفهومش این نیست که "شب قدر، شب قدرت" است.
شب قدر، شب جشن است (؟!)
همه میدانند که عزاداری شیعیان در مصیبتها و درد فراق اهل بیت علیهم السلام، پیام و راه آنها را زنده نگهداشته و سبب بیداری، هوشیاری، تبعیت، نهضتهای گوناگون در عرصههای متفاوت شده است، لذا این عزاداریها، "خار در چشم و تیر در قلب کفار"، مشرکان و منافقان گردیده است؛ لذا به هر بهانهای که شده، با زنده نگهداشتن یاد ایشان و خاطرۀ مصیبتها، -که در ضمن معرف و آشکار کنندۀ حیلهها و دشمنیها میباشد- مخالفت میورزند؛ نه اکنون، بلکه چهارده قرن است که چنین میکنند!
اما در هر حال، اگر شب ضربت و سپس شهادت امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام نیز مصادف با شبهای عزیز قدر نبود، باز هم شب قدر، شب جشن و شادی و سرور نبود؛ چرا که شب تقدیر مقدرات است و بدیهی است که برای همگان، هم شب امید به رحمت پروردگار عالم است، و هم شب ترس و نگرانی از مقدراتشان، به خاطر آن چه که از غفلت، خطا، گناه و ظلم به خود و دیگران مرتکب شدهاند و ممکن است که اندازهها و مقدرات نامطلوبی برای آنان رقم زند!
●- بنابراین، شب قدر، "شب تفکر، تدبر" است، "شب خوف و رجا" است، و چون انحراف، خطا و گناهان عمدی و سهوی بسیاری داریم که ممکن است نتیجه، معلول و بازتابشان، مقدرات سخت و نامطلوبی را در پیداشته باشند، پس "شب قدر، شب عبادت، استغفار و توبه" میباشد که همه در قالب "دعا و مسئلت" ظهور و بروز مییابند؛ - علت که برود، معلول هم میرود. گناهان که بخشوده شوند، آثار و عواقب سوءشان نیز پدید نمیآیند.
مدل شیخ عباس قمی (ره):
بسیاری از آنها که دم از عرفان میزنند و برای فریب اذهان عمومی، با کلمات بازی میکنند، نگاه، باور و اعتقاداتی دارند که ریشه در گمانهای باطل یهود انحرافی و سپس در افکار ابن تیمیه و وهابیت دارد [حتی اگر خودشان نفهمند]!
این جماعت، کلاً با دعا، استغفار، توبه، و هر گونه ندا، نجوا و راز و نیاز، مخالفند. و از شدت بیسوادی و نیز جهل (بیخردی]، گمان دارند که عامل و ناقل، شیخ عباس قمی (ره) بوده است! این افراد، به نام عرفان در منجلاب "عُجب و تکبر" خود، در حال غرق شدن هستند و گمان دارند که چون خداوند متعال "ارحم الراحمین" و "غفار و عفوّ" هست، اینها نیز فرزندان، پسر خالهها و نوری چشمیهای خدا هستند و همگی حتی بدون آن که بفهمند، پشیمان و شرمنده شوند و طلب عفو و مغفرت کنند، بخشوده میشوند!
●- این آقا گمان دارد که مدل شبهای قدر ما، مدل شیخ عباس قمی رحمة الله علیه و آله میباشد! در حالی که نمیدانند که این امت، در تمامی هزار و سیصد سال پیش از شیخ عباس قمی (ره) نیز با همین مدل شبهای قدر را "احیا" میکردند. چرا که شیخ عباس قمی (ره) نیز خودش صاحب سبک و مبتکر یک مدل جدید نبوده است، بلکه به همان مدل اهل بیت علیهم السلام تأسی نموده و برخی [فقط برخی] از فرمایشات و دعاهای ایشان را در کتابی به نام "مفاتیح الجنان" جمع نموده و در اختیار عموم قرار داده است تا هر که توفیق داشت، به هر میزانی که توانست، سنّت آنان را احیا کند و به کلام آنان دعا بخواند، تا کاملتر، عالمانهتر، حکمیانهتر، زیباتر و البته مؤثرتر واقع شود؛ و خودش نیز گفته، من ابتدا عمل کردم و بعد نوشتم.
مدل خاک توسری:
گوینده، با تمام ژست دکترای روانشناسی و حافظ قرآنی و قرائت جدیدی، نمیتواند بغض و کینۀ خود را در زیر الفاظ کلیشهای پنهان دارد و میگوید: «من نام این مدل احیای شبهای قدر را مدل خاک تو سری گذاشتهام» و انصافاً مُدلی که او گمان کرده، "مدل خاک تو سری" میباشد، لذا این خاک، بر سر گمانها، اوهام، قلب مریض و اغراض جاهلانه و خصمانه خودش میباشد؛ وگرنه مُدل احیای شب قدر توسط مردمان، همان مُدل اهل بیت علیهم السلام میباشد که بهترین مدل، نورانی و حیات بخشترین مدل میباشد.
فقه و عرفان:
گویندۀ نادان و البته مغرض، میکوشد تا "فقه و عرفان" را مقابل هم قرار دهد و به بهانه عرفان، فقه و تبعیت از آن را منکوب نماید و نتیجهاش را انحراف بخواند؟! در حالی که درست بر عکس است، چرا که میشود به بهانه عرفان، مردم را به انحرافات، گروهها و فرقههای "من درآوردی" کشاند و تابع شیطان نیز نمود، اما فقه چارچوب دارد و رجوعش نیز به فقیه "مرجع تقلید" میباشد که در هر موضوع و موردی، حقوق، احکام، چارچوبها و بایدها و نبایدهای الهی در اسلام را بیان مینماید.
"عرفان" نیز تعریف عام و خاص دارد و در تعریف عام یعنی "معرفت=شناخت" که آن نیز دو بُعد "نظری و عملی" دارد. به قول امام خمینی (ره): «برخی کتاب توحید مینویسند، خوب هم مینویسند، اما خودشان موحد نیستند، و برخی کتاب اخلاق مینویسند، خوب هم مینویسند، اما خودشان متخلق نیستد». پس با عرفان گفتن و ژست عارف گرفتن، کسی عارف نمیشود.
حال فرض کنید که یکی واقعاً عارف بالله شد، خب او در عمل میخواهد چه کند؟ آیا طبق فقه اسلام عمل میکند و یا با پیروی از هوای نفس، برای خودش حقوق، احکام و فقه میسازد.
عارفتر از شخص رسول خدا و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین نداریم که همه به فقه اسلام عمل میکردند.
ابلیس لعین، به لحاظ خداشناسی، خیلی عارف بود، اما در مقام عمل، مقابل یک حکم عملی در سجده، تکبر و تمرد نمود و برای همیشه شیطان و جهنمی شد.
خداشناسی گوینده:
به الفاظ سراسر پر از بغض، کینه و البته تمسخر گوینده دقت کنید! میگوید: «وقتی کسی در شب قد زیاد عجز و لابه و دعا و استغفار میکند، خدا میگوید: جشن ما را خراب کرد، اعصاب معصاب ما را خُرد کرد، یک چیزی بدهید برود»!
میگوید: «در این مدل شب قدر، اینها همیشه نسبت به خدا در ترسند که نکنه منو بکشی – نکنه مرا بخوری»!
آیا هیچ مؤمنی، یا حتی هیچ مسلمانی هر چند بسیار گناهکار، چنین شناخت و نگاهی به خداوند سبحان دارد؟! اینها همه نگاه، اوهام، ظنّ و گمان خطای گوینده و مدعی باشد!
گریه:
کسانی که دلشان به خاطر طبیعتگرایی و نگاه مادی به هر چیزی مُرده است، گمان دارند که "گریه" فقط به خاطر "غم و اندوه" میباشد! در حالی که آدمی گریۀ خوشحالی، گریۀ شوق، گریۀ از وصال و لقاء هم دارد. اگر خیلی خوشحال و خرسند شود نیز چه بسا پس از خنده، گریه کند و بگوید این گریه خوشحالی است.
آن عرفان حقیقی به هر سطحی که باشد جای خود، اما اگر کسی کمترین معرفت و شناختی داشته باشد، در ضمن معرفتش مانند شیاطین نباشد، بلکه قلبش نیز زنده باشد، دیدن عظمت شب قدر، شب نزول قرآن مجید، شب نزول ملائکه، و از همه نشاط بخشتر و احیا کنندهتر برای خودش، توفیق حضورش در محضر خداوند سبحان، رفتن به زیر سایه قرآن کریم و توسل به اهل عصمت علیهم السلام، به اضافه غم از دست دادن بهترین ولیّ خدا، دوست داشتنیترین محبوبش، امیرالمؤمنین علیه السلام، یاد کرامتها و عظمت او و یاد مظلومیتهایش، یاد ظلم ظالمان متحجر، و بالاخره یادی از گناهان خودش و توجه به رحمت ویژه خداوند متعال، آن هم در ماه ضیافت الله و شبهای قدر ...، اشکش را سرازیر میکند، نه این که مثل دیوانهها قهقه بزند و بگوید: «شب شادی و جشن است»!
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
شبهات فرافکنی شده از "دکتر اقبالی نسبت": مدل شبهای قدر ما، مدل شیخ عباس قمی است، لذا شده شب گریه، در حالی که شب قدر، شب جشن است و ... – پاسخ چیست؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/social/10959.html
- تعداد بازدید : 4180
- 11 اردیبهشت 1400
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون رمضان شب قدر
نظرات کاربران
عالیست 👌 و این درسته طبق آموزه هایمان