در پاسخ به "چرا نماز نمیخوانی"؟ میگوید: خدا که میدانست من گناهکار خواهم شد، میتوانست مرا به این دنیا نیاورد تا به جهنم نروم، چرا شیطان را آفرید و ...؟! (لیسانس)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آیا این پاسخِ «چرا نماز نمیخوانی است»؟! مثل این است که به کسی بگویید: «چرا چتر برنداشتی»؟ او بگوید: «اصلاً چرا باران میبارد و چرا من اینگونه آفریده شدهام که زیر باران خیس میشوم»؟!
چرا نمیپرسد: «خداوند علیم، حکیم، عادل و رحمان و رحیم، چرا بهشت را آفرید و مرا نیز بگونهای آفرید و هدایت نمود که به بهشت بروم»؟!
گاهی توجه مقدماتی به نکاتی، بسیار لازمتر خود پاسخ میباشد، مانند:
●- برای کسی که بدون شناخت، علم، مطالعه، پرسش، پاسخ و تفکر، موضعگیری مینماید، هیچ پاسخی فایده ندارد. چنان که برای تکذیب وحیانیت قرآن کریم، شبهات و بهانههای بسیاری مطرح میکردند و میکنند، اما خداوند متعال، ضمن دلایل و براهین اقامه شده، فرمود: اگر یک کتاب مجسم از آسمان بفرستم که همه ببینند از آسمان آمده است، باز هم کسی که نخواهد، نمیپذیرد:
«وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» (الأنعام، 7)
ترجمه: و اگر نوشتهاى[مكتوبی] در ورقى بر تو نازل مىكرديم،و آن را با دستانشان لمس مىكردند،قطعا (باز هم) كافران مىگفتند: اين جز جادويى آشكار نيست.
●- منکران و معارضان حق، در عین حال که علم و اطلاعی ندارند، در یک لاک به ظاهر علمی فرو میروند تا بیاطلاعی خود را پوشش دهند! چنان ژستی به خود میگیرند که دیگران گمان میکنند که او انسان عاقلی هست و اگر مطلبی با دلایل عقلی و علمی به آنها بیان شود، حتماً میپذیرد! چنان ژست علمی میگیرند که خداوند سبحان فرمود: «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ – گمان میکنی که اکثرشان [سخن حق] را میشوند و یا تعقل میکنند / الفرقان، 44»، ولی چنین نیست.
این ژست عقلی و علمی از یک سو و دلسوزی مسلمانان و مؤمنان نسبت به آگاهی و هدایت خود و دیگران از سوی دیگر، سبب میشود که آدمی گمان نماید: «آن مخالف یا معارض، هیچ مشکل دیگری ندارد، بلکه اطلاعاتش کافی نیست و اگر ما بتوانیم مطلبی را درست و متقن بیان نماییم، حتماً مشکلشان برطرف شده و میپذیرند»! در حالی که اصلاً چنین نیست؛ چنان که سخن انبیا و اولیای خدا را نیز نپذیرفتند و در مقام انکار و تکذیب، یا گفتند: «سخن پیشینیان است»، یا گفتند: «از خودش بافته»، و یا گفتند: «سحر و جادو است»!
●- همگان میدانند که ما یک "توضیح المسائل" داریم که حاوی احکام الهی و برگفته از فتاوای مراجع تقلید میباشد؛ اما یک "توجیه المسائل" نیز داریم که مجتهد آن خود شخص است و میتواند هر ایراد خود را به گونهای توجیه کند و اگر نشد، گناهش را گردن دیگری بیندازد؛ چنان که ابلیس لعین، پس از آن که توجیهاتش مقبول واقع نشد، ایراد خودش را متوجه خدا کرد و گفت: «رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي – پرودگارا، همانگونه که تو مرا اغوا کردی (فریب دادی)» من نیز چنین و چنان میکنم! البته دقت شود که بازهم نتوانست اختیار و ارادهی خود را تکذیب نماید.
*- متأسفانه اینگونه موضعگیری ظالمانه، در انسان هم برزو میکند، حال چه علیه یکدیگر و چه حتی علیه خداوند سبحان! انسان ظالم، وقتی نمرهاش بیست میشود، میگوید: «بیست گرفتم» و وقتی صفر میشود، میگوید: «فلان فلان شده صفر داد»! لذا هر گاه موفق میشود، اندیشهاش قارونی میشود و میگوید: «همه از علم، تلاش، زحمت و هنر سرپنجهی خودم بود»، و هر گاه شکست میخورد، میگوید: «نمیدانم این چه سرنوشت و تقدیری است که خدا برایم رقم زده است»؟!
*- بنابراین، زیاد هم به دنبال ارائهی مباحث عقلی و علمی، و ارائهی دلایل محکم و براهین متقن، برای هر کسی که به نوعی حق را انکار میکند نباشید؛ چرا که او اصلاً منتظر و طالب این مباحث نیست؛ بلکه باید وی را متوجه ایرادها و نواقص خودش و انحراف مواضعش نمود.
پاسخ:
اما، در عین حال این یک پرسشی است که به شکلهای گوناگون [به ویژه در فضای مجازی] مطرح میشود و باید پاسخ داد. باید دانست.
الف – "علم" هیچ کسی، دلیل بر عمل خودش و یا دیگران نمیشود. چنان که آدمی به خوبی کارهای بسیاری علم دارد، اما انجام نمیدهد و به بدی کارهای بسیاری علم دارد، اما انجام میدهد!
خداوندی که خلق مینماید، حیات میبخشد، میمیراند، دوباره زنده میکند و قیامت را برپا میسازد، به تمامی این امور "علم" دارد، اما "علت برپایی معاد"، این نیست که چون او علم دارد، پس معاد به ناچار برپا میشود! بلکه قیامت، از اراده و مشیت خداوند علیم، حکیم، مالِک، ربّ، قادر، عادل و رحمان و رحیم میباشد.
*- آیا اگر کارشناس هواشناسی بداند که فردا باران میبارد، علت بارش باران، علم اوست؟!
*- آیا اگر مهندس معماری بگوید: «پیریزی و بنیان این ساختمان اصولی نیست و با یک زلزلهی سه تا چهار ریشتری فرو میریزد و بنیان آن ساختمان دیگر، اصولی و محکم است و مقابل یک زلزلهی هفت ریشتری نیز مقاومت دارد»، علت سستی این و استحکام آن، علم اوست؟!
بنابراین، علم خداوند متعال به گذشته، حال و آیندهی بندگانش، علت تامه برای انجام فعل از سوی آنان نمیباشد؛ وگرنه نیازی به عقل، شعور، وحی، هدایت تشریعی و ... نبود.
ب – فرض کنید به کسی قصد رانندگی در سفر با خودرو را دارد، بگویید: «نقشهراه این است – این مسیر پستی و بلندی دارد – علامات راهنمایی نیز دارد، پس خیلی مراقب باش که از مسیر خارج نشوی و نسبت به قوانین و علامات بیتوجه نباشی، وگرنه به دره سقوط خواهی کرد»؛ سپس او بگوید: «اصلاً خدا چرا کوه و دشت و دره را آفرید – مهندسین راهسازی، چرا جاده را در چنین مسیری احداث کردند – و خودرو سازان، چرا برای خودرو فرمانی گذاشتهاند که هدایتش به دست خودم است و ...»!
فرض کنید که به کسی بگویید: «قدر نعمت عقل، قلب و اعضایت را بدان و ناشکری نکن. این دست تو برای این است که به فرمان عقلت که به نور علم میبیند و با هدایت وحی، ابزار رشد تو باشد تا با آن کارهای خوب انجام دهی و به کمال انسانی خود برسی؛ پس مبادا سرقت کنی، یا کسی را مورد ضرب و شتم قرار دهی و یا ...»؛ سپس او بگوید: «اصلاً خدا چرا به من عقل، چشم و دست داد که من با آن سرقت کنم»؟! پاسخش در یک کلمه این است که به جای محکوم کردن هر چه هست، «سرقت نکن»!
ج – حال یکی میخواهد خداوند متعال را بندگی ننماید و عقلش را کلاً تعطیل کرده و مطیع هوای نفس خودش گردد، نماز نخواند و یا دیگر احکام «بایدها و نبایدها» را رعایت ننماید؛ برای توجیه این خطای خود میگوید: «اصلاً خدا چرا مرا آفرید، چرا دنیا و آخرت را آفرید، چرا بهشت و جهنم را آفرید و ...»؟! آیا گمان میکنید که او مشکل علمی دارد و به دنبال پاسخ است؟!
دانای افلیج:
فرض کنید که انسانی، نه تنها عقل، علم، گوش و چشم دارد، بلکه دانشمند نیز هست، اما دو پای او فلج است و در ساختمانی روی یک صندلی نشسته است. حال حادثهای رخ دهد و شما مرتب به او بگویید: «آقا، آتش سوزی شده، زلزله شده، از اینجا بلند شو و برو، تو باید با سرعت این محل را ترک نمایی، وگرنه زیر آوار میمانی و یا میسوزی ...»! خب، او همهی اینها را خودش نیز میداند، منتهی پای رفتن ندارد، چون فلج شده است! پس "علم و عمل" جدای از هم هستند.
آدم گناهکار، فلج میشود، قدرت عمل از او گرفته میشود، فاقد ابزار لازم برای عمل میگردد، نه این که "نمیداند و پاسخ مستدل و متقن میخواهد تا بداند»!
●- کسی که به جای "لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ – الهی جز تو نیست، تو منزه و مبرایی، منم که به خودم ظلم کردم / " گفتن، برای توجیه خطاها و گناهانش خداوند سبحان را متهم و محکوم مینماید، به وجود خداوند سبحان علم دارد، اذعان و اقرار مینماید. اگر وجودش را نشناخته باشد و قبول نداشته باشد که او را متهم نمیسازد.
بنابراین، هیچ چیزی جز تکبری آمیخته با غفلت و بندگی هوای نفس، عامل بازدارندهی او برای اطاعت نمیباشد.
نکته:
یکی عقل درستی ندارد، دیگری علم کافی ندارد و نمیداند، آن یکی غفلت میورزد، دیگری مرتکب گناهی میشود و ...؛ اما کسی که خداوند متعال را متهم و محکوم میسازد، در واقع به جنگ او میرود، یعنی با او خصومت، عناد و لجاج میورزد!
علم خداوند متعال:
علم خداوند متعال، محدود به آخر کار و این که چه کسی به بهشت میرود و چه کسی به جهنم میرود نمیباشد؛ بلکه، هم بندگان خود را میشناسد و هم به احوال آنان آگاه است و هم هدایت مینماید؛ هم مهلت میدهد و هم میبخشد. او میداند که به بندهاش از عقل و شعور و فهم چه داده، میداند که به او وحی داده و امام نیز برایش قرار داده، میداند که به او قوه اختیار و انتخاب داده، میداند که راه رشد را از راه گمراهی برایش معین نموده، ... و نیز میداند که بندهاش چگونه از این نعمات استفاده میکند و یا آنها را به هدر میدهد و در هر حالتی، به چه نتایجی میرسد. مضافاً بر این که بندگانش را نیز از این نتایج و عاقبتها آگاه نموده تا طریق هدایت را بپیمایند. و هم چنین میداند که هر چند باب استغفار و توبه را باز گذاشته و پذیرش آن را تضمین و وعده نموده، باز هم برخی از روی استکبار، نه تنها باز نمیگردند، بلکه گردنکشی هم میکنند!
حالا یکی دوست ندارد هدایت و رشد یابد، میگوید: «چرا خدا جهنم را آفرید، و چرا مرا آفرید که به جهنم بروم؛ او که میدانست من گناه میکنم»؟! پاسخش این است که خداوند رحمان و رحیم، بهشت را نیز آفریده، شما گناه نکن و اگر کردی استغفار و توبه کن، مسیر هدایت را پیشگیر و به بهشت برو؛ مگر مجبوری که راه جهنم را بپیمایی و این همه به هر چه هست ایراد بگیری؟! خودت را اصلاح کن.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
در پاسخ به "چرا نماز نمیخوانی"؟ میگوید: خدا که میدانست من گناهکار خواهم شد، میتوانست مرا به این دنیا نیاورد تا به جهنم نروم، چرا شیطان را آفرید و ...؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10137.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 4265
- 5 بهمن 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون دعا نماز