«ایکس - شبهه»: نه تنها علم غیب، بلکه همه چیز [مانند: حیات، رزق، قدرت، مالکیت و ...] از آن خدا و در اختیار اوست و تا او افاضه نکند، هیچ کس (حتی معصومین) از آن برخوردار نمیشوند. و او نیز هر که را بخواهد از مواهب خود برخوردار مینماید. اما به طور کلی راجع به مبحث «علم غیب» که بسیار مهم و دانستن آن بسیار ضروری است، نکات ذیل ایفاد میگردد:
الف – نزد خداوند متعال هیچ چیزی غیب نیست. چرا که همه چیز مخلوق خود اوست. پس اگر خداوند متعال نسبت به خود میفرماید: «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَة»، منظور علم به آن چیزی از است که نزد ما در غیب و یا مشهود است، وگر نه نزد خداوند متعال که خود خالق همه چیز است، چیزی در غیب نیست و همه چیز مشهود و مقهور علم و قدرت اوست.
ب – به طور کلی وقتی علم به چیزی حاصل شد، بدان معناست که آن چیز نزد عالمش از غیب خارج شده و مشهود او میگردد. پس غیب، همیشه نزد دیگرانی که به آن علم ندارند، «غیب» است و نه نزد عالمش. لذا جاهلانه است اگر کسی مدعی شود، آن چه من نمیدانم را لابد دیگران نیز نمیدانند و در نظر همگان در غیب است.
ج – با توجه به نکات اصلی فوق متوجه میشویم که اساساً هیچ معلومی نزد عالمش در غیب نیست و همه چیز نزد جاهلش در غیب است و غیب برای کسی که جاهل به آن است، به تناسب کسب علم و شناخت، از غیب خارج شده و مشهودش میگردد.
به عنوان مثال: علمی که یک کودک کلاس اولی به الفبا پیدا می کند، نزد یک کودک سه ساله، علم غیب است، برای آن کلاس اولی هم ابتدا غیب بود و حالا مشهود شده است و دیگر غیب نیست. همین طور علم پزشکی، معماری و ... نزد کسانی که نمیدانند در غیب است. علم به عالم ملکوت نیز نزد کسانی که نمیدانند در غیب است. اما برای کسی که میداند در غیب نیست.
به عنوان مثالی مفهومتر: آیا علم به معاد، که نزد هر عوام و دانشمندان مسلمانی حاصل است [میداند که جهان ماده صرف نیست، پروردگاری دارد و حرکت به سوی اوست و معادی برپا میشود و ...]، علم غیب نیست؟! این غیب برای مؤمنین از عوام گرفته تا علمای اعلام مشهود شده است، گویی که با چشم میبینند. اما حتی برای دانشمندان کافر در غیب محض است.
د – پس انسان هر چه مدارج علمی [اعم از علوم تجربی و طبیعی یا علوم الهیات و اسلامی] را بیشتر پشت سر گذارد، غیوب بیشتری برای او مشهود میگردد و عالم می گردد به چیزهایی که نزد دیگران در غیب است.
ھ - دقت شود که منظور از «علم»، مطلق دانایی است و نه صرفاً آن چه در کتابها نوشته شده و یا در حوزه و دانشگاه تدریس میشود و یا در آزمایشگاه به دست میآید. لذا از راههای دیگری نیز علوم (اطلاع و آگاهی) حاصل میگردد که از آن جمله «خودسازی» و تسلط بر هوای نفس در راه خدا و اخلاص برای اوست که سبب میگردد حجابها کنار رود و بصیرت جاصل شود. و بصیرت نفوذ نگاه شناختی از سطح به عمق است. برخی فقط نگاه سطحی به اشیاء و یا حوادث دارند و برخی نگاه عمقی دارند و میزان نگاه سطحی و عمقی نیز متفاوت است. و نگاه به عمق منجر به آیندهنگری نیز میشود. چرا که در نظام علی و معلولی، آینده نیز برای عالم مشهود است. که اگر چنین نبود، هیچ حرکتی انجام نمیپذیرفت. چرا که هر حرکتی به علت علم به نتیجهی آن است. یعنی نتیجه و آیندهی غیب نزد عالم و عاملش مشهود میشود.
به عنوان مثال: اگر شما یک کتری آب روی آتش روشن چراغ گاز ببینید، از غیب آن خبر میدهید و میگویید: تا دقایقی دیگر به جوش میآيد. اما این نتیجه برای یک کودک ناآگاه، خبر از غیبت است و شاید ابتدا باور نکند. همینطور شما میدانید که نتیجه ایمان، فلاح - نتیجهی توبه، بخشش – و نتیجه معصیت، فلاکت است. اما این نتایج [علم به آینده] از نظر دیگران در غیب است. تا زمانی که آنها نیز علم پیدا کنند و برایشان مشهود گردد.
و - لذا کسی که به سلاح علم، ایمان و بصیرت مجهز شده است، به بسیاری از آن چه نزد دیگران در غیب است [دیگران به آن علم ندارند] پی میبرد. به طور کلی و به تعبیری دیگر «مرتبهی وجودی انسان هر چه رشد کند، به مادون خود احاطه علمی و حتی تسلط پیدا میکند». پس علم و اطلاع داشتن مؤمنین و صالحین، به ویژه بزرگانی چون مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره)، نسبت به بسیاری از آن چه نزد ما و دیگران در غیب است، موضوعی عجیب و بعید نمیباشد.
یک نکتهی تاریخی جالب:
شخصی (ظاهراً خلیفه دوم) که به علم امیرالمؤمنین (ع) حسادت میکرد، به ایشان عرض کرد: میخواهم تو را نصیحتی بکنم. خداوند فرموده وقتی از شما سؤالی میکنند، کمی فکر و تأمل کنید و سپس پاسخ بگویید ...، این هیچ خوب نیست که تا از شما سؤالی میکنند، فوری جواب میدهید! حضرت (ع) پنجهاش را باز کرد و با نشان دادن انگشتان دست از او پرسید: این چندتا است؟ او فوری پاسخ داد: پنج تا. حضرت فرمود: پس چرا تأملی نکردی و فوری پاسخ دادی؟ او گفت: یا علی، این دیگر خیلی معلوم و مشهود بود. حضرت (ع) فرمود: علم هر چیزی نزد من مانند همین علم تو به پنجتا بودن انگشتان دست است.
کلمات کلیدی:
اعتقادی علم