«ایکس - شبهه»: ابتدا دقت شود که کار پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) هدایت انسان و جامعه است، لذا آنها بر اساس علم غیب و شهود خود عمل میکنند، اما هیچگاه بر اساس علم غیب خود حکم نداده و قصاص قبل از جنایت نمیکنند. اگر قرار باشد احکام بر اساس «علم غیب» صادر شود و افراد جامعه قبل از عمل مکافات شوند، دیگر برای برپایی قیامت، دنیا، اراده و هدایتی لازم نبود، بلکه خداوند متعال که علام الغیوب است، خود حکم میداد و مجازات مینمود. اما، چنین رفتاری که غیر حکمیانه بوده و در ضمن با عدالت نیز منافات دارد، از سوی یک شخص معمولی عاقل هم صادر نمیشود، چه رسد به خداوند متعال یا برگزیدگان او برای هدایت بشر که معادن وحی و مخازن علم الهی هستند.
مضافاً دقت شود که «علم غیب» پیامبر اکرم یا اهل بیت (ع)، فقط به سرنوشت یک نفر، که مثلاً آیا بعد از رحلت، او هم چنان صحابه و مؤمن باقی میماند یا خیر؟ تعلق ندارد که بگوییم: اگر علم غیب داشت، پس چرا به فلانی دختر داد و یا از او دختر گرفت؟! بلکه این علم غیب بر تمامی اسباب و علل و آثار و برکات و نتایج آن در طول تاریخ تعلق دارد، لذا تصمیم حتماً حکیمانه است. چرا که تصمیمگیرنده حکیم است. اما، در عین حال به دو نکتهی مهم نیز در مورد ازدواجها اشاره میگردد که باید مورد توجه قرار گیرد:
الف - اگر چه برخی از افراد مذاهب تلاش دارند تا این ازدواجها و برقراری روابط فامیلی به واسطه دختر گرفتن یا دختر دادن به یک شخص را دلیلی بر تأیید آنها بگیرند، اما به هیچ وجه دلیل منطقی و موجهی نیست. چرا که اولاً دلیل «حقانیت» انطباق اعتقادات و عملکرد افراد با عقل، وحی و سنت رسول اکرم (ع) و بالتبع اهل بیت (ع) میباشد و نه چگونگی ازدواج. و ثانیاً دچار تضاد و تناقض میگردند. چرا که باید مثلاً بین حقانیت پیامبر اکرم (ص) با همسرانی که موجب آزارشان شدند و آیهای در حقشان نازل شد، یا بین امام حسن مجتبی (ع) و همسرش که قاتل وی بود، یا امام جواد (ع) و دختر مأمون و ...، یکی را محق بدانند. پس، ازدواج دلیل بر حقانیت شخص یا خانوادهی او نیست. مگر آن که معصوم (ع) دربارهی آنان مطلبی فرموده باشد.
باید دقت شود که ازدواجها [حتی در میان مردم عادی] دلایل و حکمتهای گوناگونی دارد، چه رسد به پیامبر اکرم و اهل عصمت (ع) که همهی افعال و گفتارشان بر اساس تکلیف الهی و منطبق با عقل و برخوردار از حکمتهای فراوان میباشد. و دقت شود که حکمت یا خیر یک ازدواج الزاماً فقط متوجه «همسر» یا خانوادهی او نمیباشد و چه بسا جریانی هدایت بخش را در طول تاریخ ایجاد نموده و یا راه انحراف یا اعوجاجی را برای همیشه مسدود نماید و یا حجت را بر پژوهشگران و پویندگان تمام کند. مثل این که ازدواجی (گرفتن دختر برای خود یا اولاد و یا دادن دختر به شخص یا اولاد یک شخصیت»، سبب نزدیک شدن اقوام و قوت گرفتن اسلام آن هم در سالهای اولیه که نیاز بیشتری به برقراری ارتباطات یا ایجاد وحدت دارد گردد و یا ازدواج و وصلت با شخص، قوم و قبیلهای مانع از بروز جنگهای فرسایشی گردد و یا ...، و در نهایت آثار و تبعات غیر قابل شمارش آن تا امروز باقی بماند و اسلام به دست من و شما و آیندگان برسد. در این صورت اگر دختری از اهل عصمت (ع) با فردی ناباب نیز ازدواج کرده باشد، دلیلی بر موجه بودن آن فرد یا خطای اهل عصمت (ع) نیست، بلکه دلیل بر مجاهدت و فدا شدن آن دختر برای مساعد شدن زمینههای هدایت انسانها در طول تاریخ است. مانند شهداء.
ب - اما نکتهی ظریف دیگری نیز وجود دارد که تأمل در کمٌ و کیف آن در موارد متفاوت، ابواب دیگری را برای محقق میگشاید.
خداوند متعال برای هدایت خلق، حجت را بر آنها تمام میکند. یعنی هیچ راه بهانهای باقی نمیگذارد. بدیهی است افرادی که سختتر هدایت میشوند، به حجتهای قویتر و نزدیکتری نیاز دارند. به عنوان مثال: اگر عدهی زیادی از مردم با شنیدن دلایل عقلی و تأمل در بینات هدایت میشوند، ابوجهلهای زمان طلب معجزاتی چون «شق القمر» میکنند و خواست آنها برآورده هم میشود تا حجت برای خودشان و دیگران در طول تاریخ تمام شود. و یکی از این حجتها «نزدیکی» به واسطهی قرابت فامیلی یا قرابت ارتباطی است.
به عنوان مثال: آذر عموی ابراهیم (ع)، تربیت کنندهی او بود، اما به خدا و او ایمان نیاورد و پیامبری چون موسی (ع) در خانهی فرعون و به اصطلاح بر سر سفرهی او بزرگ شد و فرعون علاقهی وافری به او داشت، اما همین قرابت موجب هدایت بیشتر «آسیه» همسر فرعون و انحراف بیشتر شخص فرعون میگردد تا جایی که «آسیه» بودن و یا «فرعون» بودن، به عنوان یک الگو، یک درس، یک عبرت و یک خط در تاریخ ماندگار میشود. این مشخصه یا صفت یا تأیثر، برای همهی حجتها و آیات الهی وجود دارد. چنان چه خداوند متعال میفرماید همین قرآن کریمی که برای هدایت همگان آمده، موجب هدایت برخی و خسران بیشتر برخی دیگر میشود:
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً» (الإسراء - 82)
ترجمه: و ما آنچه از قرآن فرستيم شفاى دل و رحمت الهى بر اهل ايمان است، ليكن كافران را به جز زيان چيزى نخواهد افزود.
اینک به چند نمونه در تاریخ اسلام اشاره میشود. عایشه از یک سو دختر ابوبکر (خلیفه اول) و از یک سو همسر پیامبر اکرم (ص) بود. پس هم حجت بر خودش تمام است و هم بر پدرش و هم بر تاریخ. اینک سؤال میکنیم که مخالفت و قیام او بر علیه «خلیفة المسلمین» وقت حضرت علی علیهالسلام، با دین همسرش مطابقت دارد و یا با سنت و مذهب پدرش؟! پس حجت بر او و همهی مذاهب، جستجو کنندگان و پیروان هر دو طرف تمام است.
زبیر از صحابه پیامبر، مخالفین سرسخت اصحاب سقیفه و از یاران علی(ع) به ویژه در دروهی 25 سکوت بود، اما مخالف شد و در نهایت در جنگ جمل به روی امام و خلیفهی وقت شمشیر کشید. آیا این عمل او منطبق با دین رسول خدا (ص) بود و یا سنت خلفای پیشین که خود مخالف آنها بود. پس چرا امروزه عدهای سعی دارند که او را از مقدسین و محترمین و صحابهی صدیق قلمداد نمایند – این نگرش با کدام مذهب سازگاری دارد؟! ابن ملجم قاتل حضرت علی (ع) از سربازان او بود، جعده همسر امام حسن (ع) خود را به وعدههای دروغین معاویه فروخت و امام را شهید کرد – شمر از سربازان به نام حضرت علی (ع) و از جانبازان جنگ صفین بود ... و همهی اینها نزدیکتر از دیگران بودند، پس چه حجتها که بر خود آنها تمام شد و چه هدایتها، درسها و عبرتهای بسیار واضح و روشنگری که برای تاریخ به جای ماند.
کلمات کلیدی:
اعتقادی علم