پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): "منطق" اختصاصی به اسلام و عقاید اسلامی ندارد، بلکه اصول درست فکر کردن را میآموزد.
به قول شهید آیت الله مطهری رحمة الله علیه: « موضوع علم منطق عبارت است از "معرّف و حجّت"» - « علم منطق میخواهد به ما راه صحیح تعریف كردن و صحیح استدلال كردن را بیاموزاند» - « منطقّیین اسلامی بحث خود را در منطق از تعریف "علم" و "ادراك" آغاز میكنند و سپس آن را به دو قسم "تصور" و "تصدیق" تقسیم مینمایند و منطق را مجموعاً دو بخش میكنند: بخش تصورات و بخش تصدیقات» - که البته شرح علم منطق، موضوع سؤال و بحث ما نیست و اگر باشد هم در این مجال مختصر، امکانش وجود ندارد.
بنابراین هیچ فرقی ندارد که موضوع، اسلام و اعتقادات اسلامی باشد و یا غیر آن. ادعا و اعتقاد ●- غیر منطقی، مورد پذیرش نیست، پس قابل تبعیت نیز نمیباشد.
اما در پاسخ سؤال (چه در مورد اعتقادات اسلامی و چه غیر اسلامی) باید به چند نکته توجه نمود:
الف - اعتقادات یا مبتنی بر عقلانیت است، یا مبتنی بر باورهای عادتی، سنّتی، خرافی و ... . از این رو اصول عقاید در اسلام عزیز، تحقیقی است و تقلید در آن جایز نمیباشد. یعنی کسی نمیتواند بگوید که چون پیامبری آمد و فرمود: «خدا و قیامت هست»، پس من نیز معتقد شده و میگویم که «هست»! بلکه، هر کسی باید به تناسب ظرفیت عقلی خود، با دلایل عقلی و براهین محکم و البته منطقی، به آنها پیببرد.
●- داستان پیرزن ریسنده، بسیار آموزنده است؛ که وقتی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله از وی میپرسند که خدایت کیست و او پاسخ صحیح میدهد، رها نمیکنند، بلکه میپرسند: «از کجا فهمیدی»؟ یعنی آن پیرزن عوام نیز باید دلیل عقلی داشته باشد.
او، به چرخ خود استدلال میکند که اگر خودش آن را نچرخاند، نمیچرخد و نتیجه میگیرد که پس گردش زمین و آسمانها، چرخاننده دارد!
این همان مبحث عقلی و استدلالی مشهور "حرکت و محرک" است که تدوین علمی آن، به ارسطو نسبت داده شده است.
ب – عقل خطا نمیکند، به همین دلیل آن را "حجت درونی" بیان نمودهاند، حتی خداوند متعال و وحی او نیز با عقل شناخته میشود.
بنابراین، اعتقادات اگر مبتنی بر عقلانیت باشد، نه خطا دارد، نه دچار ضد و نقیض میگردد – اما ممکن است که مقدار علم یا موارد دیگری در استحکام آن تأثیر بگذارد. البته مشروط بر این اعتقادات حقیقتاً مبتنی بر عقلانیت باشد"، نه این که هر کسی نام هر تصور، خیال، میل و گمان خود را "عقل و عقلانیت" بگذارد.
تردید ننماییم که اگر بر ادعایی حجت عقلی اقامه شود، تمامی عقول میپذیرند، چون عقل بر یک موضوع، دو جور حکم نمیدهد.
ج – اعتقادات [به ویژه در باورهای دینی = جهانبینی]، گاهی مانند حلقههای یک سلسله، به هم پیوستهاند، پس در این صورت (همانگونه که در سؤال گفته شده)، اگر اعتقادی مبتنی بر عقل و وحی نبود، خطا بود و ...؛ حتماً مخدوش میگردد.
فرض کنید کسی بگوید: «من خدا را قبول دارم، اما معاد را قبول ندارم!» یا بگوید: «من خدا را قبول دارم، اما انبیا و دین را قبول ندارم» - یا کسی بگوید: «من انسانیت را قبول دارم، اما اخلاق و تقوا را قبول ندارم» یا بگوید: «من بشریت را قبول دارم، اما ضرورت دفاع از حقوق بشری را قبول ندارم» و ...، اینها تماماً تناقضاتی است که نشان میدهد، در تعریف همان چیزی که قبول دارد نیز دچار نقص و خطا میباشد، نه این که اصل آن غلط و خطاست.
د – اگر چه اعتقادات هم چون حلقههای یک زنجیره به هم متصل میشوند، اما هیچ دلیل عقلی و منطقی وجود ندارد که اگر یکی از حلقهها کج بود، سایر حلقهها نیز کج باشند! فرض کنید اگر کسی گفت: «خدا را قبول دارم، اما معاد را قبول ندارم»؛ مشکل از خداشناسی اوست، نه این که چون معاد را قبول ندارد، پس اعتقادتش به یکتایی خداوند غلط باشد! وانگهی، "بود و نبود"، بر اساس چگونگی اعتقادات ما به وجود نیامده و نابود نمیشوند. چنین نیست که اگر کسی اعتقادی به خدا یا حقانیت اسلام داشت، خدا باشد و اسلام بر حق باشد، و اگر نداشت، خدا نباشد یا اسلام بر حق نباشد.
ھ – بدیهی است که نه تنها اعتقاد غلط، بلکه حتی نظریاتی که هنوز به عقل و علم اثبات نشده است و هنوز در ردیف و سطح نظریه باقی مانده است نیز قابل بررسی میباشند، اما قابل پیروی نمیباشد.
جهان غرب و حتی شرق، به ما دیکته و القا میکنند که حتی از نظریات آنها باید پیروی کنیم! و حال آن که خودشان چند سال بعد، همان نظریه را رد میکنند و به ما میگویند: حالا باید نظریهی جدید را پیروی کنید! این دیکتاتوری فکری و اعتقادی تا حدی است که شما را به خاطر اعتقادات راسختان و عدم پیروی از نظریات من درآوردی آنها، قتل عام میکنند!
●- اما خداوند متعال در کلام وحی به بندگانش میفرماید که هرگز از "ظنّ و گمان" پیروی نکنید [نه این که ظنّ، گمان یا نظریه نداشته باشید، بلکه تا قطعی نشده، پیروی نکیند]؛ حال خواه در مورد شخص و اشخاص و رفتارها و تصورات شخصی باشد، خواه در قالب نظریه مطرح شود.
دلیل عقلی و منطقی را نیز بیان میدارد و میفرماید: «نظریه، بار علمی ندارد، پس قابل پیروی نیست»؛ بدیهی است که هر گاه نظریهای به عقل و علم ثابت شد، دیگر نظریه نیست، بلکه برهان عقلی یا کشف علمی است و باید مورد قبول و تبعیت واقع شود.
« وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ » (الأنعام، 116
ترجمه: و اگر از بيشتر كسانى كه در [اين سر]زمين مىباشند پيروى كنى تو را از راه خدا گمراه مىكنند، آنان جز از گمان [خود] پيروى نمىكنند و جز به حدس و تخمين نمىپردازند (دروغ میگویند).
نکته:
یک – همانگونه که اثبات یک نظریه یا اعتقاد، باید دلیل عقلی و علمی داشته باشد، نفی آن نیز باید دلیل عقلی و علمی داشته باشد. چنان که خداوند متعال، دلایل عقلی و اصول منطقی بسیاری را برای بطلان اعتقاد به خدایی، الوهیت و ربوبیت غیر خود بیان نموده است. مثل آن که میفرماید: «این بتان، خالق نیستند، پس مالک خیر و شری برای خودشان یا شما نیز نیستند و نمیتوانند به شما منفعت یا ضرری برسانند، پس خدا و إله نیستند».
« وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا » (الفرقان، 3)
ترجمه: و به جاى او خدايانى براى خود گرفتهاند كه چيزى را خلق نمىكنند و خود خلق شدهاند و براى خود نه زيانى را در اختيار دارند و نه سودى را و نه مرگى را در اختيار دارند و نه حياتى و نه رستاخيزى را (مالکند).
این یک استدلال عقلی، مبتنی بر اصول منطقی میباشد. میفرماید: کسی که خالق نیست، مالک نیست و کسی که مالک نیست، منفعت و ضرر به دست او نیست، بالتبع مرگ و زندگی نیز به دست او نیست، مالک آخرت هم نیست، پس نمیتواند خدا، إله، معبود و رب تلقی شود.
دو – البته که اعتقاد غلط و اعتقادات متناقض، قابل پیروی نمیباشند، اما دقت کنیم که گاه برخی از مردم، (از روی ناآگاهی، غفلت و یا غرض)، اعتقاد غلط و متناقض در یک شخص را دلیل بر غلط بودن اصل یک دعوت میگیرند و اصل را منکر شده و یا میگویند: «قابل پیروی نمیباشد»!
این خطا، در مورد اسلام و مسلمانان، بیشتر تبلیغ و القا میشود! میگویند: چون فلانی که مدعی مسلمانی میباشد، فلان اعتقاد غلط یا خطای عملی را دارد، پس در اسلام اشکال وجود دارد! و حال آن که اشکال از اوست و کار او باید با اسلام تطبیق داده شود و اگر مغایرت داشت، به مسلمانی او اشکال گرفته شود، نه به اصل اسلام. این یعنی یک روش تحقیق و داوری "منطقی".
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
بر اساس قواعد علم منطق، وقتی شما یک اعتقادتان در مجموعه اعتقادات اسلامی نادرست باشد، کل اعتقادات بوده و قابل پیروی نمیباشد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8863.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی علم