علم شیطان تا چقدر است؟ آیا علم شیطان بیشتر است یابه طور مثال یا علم بو علی سینا و افلاطون؟ چون میگویند: ابلیس بر فلاسفه ظاهر شد و راه فلسفه را به آنان نشان داد؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): بر اساس این منطقِ نادرست، میتوان متقابلاً گفت: «ابلیس بر مخالفان فلسفه ظاهر شده و مخالفت با علوم عقلی را به آنان نشان داده است»! بنابراین، نباید شعاری برخورد، بررسی و نقد نمود. مبدأ و ریشهی "عقلانیت" به آغاز خلقت میرسد، چنان که فرمود: «اول چیزی که خداوند خلق نمود، عقل بود / اصول کافی، ج1، کتاب عقل و جهل».
به راستی چرا برای مثال در علم شیطان، فقط به فلسفه و افلاطون و بوعلی اشاره شد، و مثلاً به فیزیک و هاوکینگ، و یا زیست و داروین اشاره نشد؟!
مخالفت بیدلیل با اصل "فلسفه"، به ویژه فلسفه [مباحث فلسفی = عقلی] در اسلام، همیشه وجود داشته است و از وقتی که مقام معظم رهبری نیز بر مطالعات فلسفی تأکید نمودند، این مخالفتها به صورت جوّسازیهای شعاری، به ویژه در فضای مجازی شدت یافته است!
●- برای روشن شدن بحث، لازم است که ابتدا بپرسید: «شیطان کیست» و سپس بپرسید: «فلسفه چیست» و سپس در میزان علم شیطان یا شیاطین تحقیق و پرسجو نمایید؟
شیطان – ابلیس لعین یک فرد از جنیان و سردستهی جنّیان کافر میباشد که البته با انسان نیز دشمن هستند. اما همانطور که در قرآن کریم نیز تصریح شده است، هر فرد یا گروه دور شده از رحمت الهی و اهل آتش که با معرفت، ایمان، تقوا، رشد و سعادت بشر نیز دشمنی میکنند، "شیطان" هستند، پس بسیاری از انسانها نیز شیطان میباشند؛ از این رو در کلام وحی، شیطان را به شیاطین جمع بسته است و فرموده که برخی از آنها جنّ و برخی دیگر انسان هستند:
«وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ» (الأنعام، 112)
ترجمه: و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برگماشتيم بعضى از آنها به بعضى براى فريب [يكديگر] سخنان آراسته القا مىكنند و اگر پروردگار تو مىخواست چنين نمیکردند پس آنان را با آنچه به دروغ مىسازند واگذار.
«إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا» (الإسراء 27)
ترجمه: به درستی که اسرافكاران برادران شيطانهايند و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است.
جنگ با سرکردگان شیطان:
«الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا» (النساء، 76)
ترجمه: كسانى كه ايمان آوردهاند در راه خدا كارزار مىكنند و كسانى كه كافر شدهاند در راه طاغوت مىجنگند پس با ياران شيطان بجنگيد كه نيرنگ شيطان [در نهايت] ضعيف است.
●- میفرماید که همگان، چه بخواهند و چه نخواهند، چه بدانند و یا ندانند، در حال جنگ هستند، منتهی یک عده در راه خدا میجنگند و یک عده نیز در راه طاغوت میجنگند! سپس میفرماید که با سران، اولیای امر و دوستان شیطان بجنگید؛ یعنی شیطان یک نفر نیست و این طاغوتها، همه شیاطین هستند.
خب، ما که اجنّه را نمیبینیم که با آنها بجنگنیم، در نهایت در جهاد اکبر، با هر چه وسوسهی شیطان درونمان هست، مخالفت و مبارزه میکنیم. پس این امر، امر به جنگ با سران شیطان در بیرون است؛ یعنی همان انسانهای شیطان که طغیان کرده و طاغوت زمان شدهاند و با کیدها و امکانات خود، سعی در انحراف، کفر، الحاد، نفاق، شرک، نافرمانی و عصیان و بدبختی انسان مینمایند، حال خواه یک نفر برای یک شخص باشد، یا "شیطان بزرگ" برای تمامی جهانیان. اینها همه «أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ» هستند که البته تأکید دارد که "کید شیاطین ضعیف است"! یا همان «هیچ غلطی نمیتواند بکند».
بنابراین، شیطان فقط شخص ابلیس لعین نیست، بلکه تمامی منحرفان و دور شدگان از رحمت الهی، شیطان و با انسان و انسانیت دشمن هستند.
علم و قدرت شیطان:
وقتی میفرماید که "کید شیطان ضعیف است"، یعنی علم و قدرت چندانی هم ندارد، حال خواه شخص ابلیس لعین باشد، یا سایر شیاطین از جنّ و انس. علم شیاطین [از جن و انس]، به راههای نفوذ و وسوسهی انسان میباشد، نه الزاماً به فلسفه، فیزیک و شیمی.
ابلیس لعین با تمامی شیطنت، علم، کید و دشمنیاش، اذعان داشته و دارد که نمیتواند بر "بر بندگان مخلص" نفوذ کند و آنها را منحرف نماید، چنان که هنگام اخراج از صف ملکوتیان به عزت خداوند متعال قسم خورد و گفت:
«قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» (ص، 82 و 83)
ترجمه: [شيطان] گفت پس به عزت تو سوگند كه همگى را جدا از راه به در مى برم * مگر بندگان مخلصت را.
بدیهی است که دل شیطان به انسانهای مخلص نسوخته بود، بلکه یعنی: «راه نفوذ و سلطهای بر آنان ندارم»؛ توان دیگر شیاطین از انس و جنّ نیز که زیر مجموعهی او هستند نیز همینطور است.
خداوند متعال در قرآن مجید تصریح نمود که شیطان [چه شخص ابلیس لعین و چه دیگر شیاطین جنّ و انس] هیچ تسلطی بر مؤمن و متوکل به خداوند ندارد و تسلط او فقط بر کسانی است که خودشان ولایت و سرپرستی آنها را قبول نموده و گردن مینهند. یعنی علم، قدرت، اختیار و ارادهی آدمی، بسیار بالاتر از نفوذ، وسوسه و سلطهی انواع شیاطین میباشد:
«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ» (النحل، 99 و 100)
ترجمه: چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آوردهاند و بر پروردگارشان توكل مىكنند هیچ تسلطى نيست * تسلط او فقط بر كسانى است كه وى را به سرپرستى برمى گيرند و بر كسانى كه آنها به او [=خدا] شرك مىورزند.
فلسفه – "فلسفه" به مطلق علم گفته شود. در زبان یونانی، فیلو به معنی دوستداری و سوفیا به معنی دانایی است و "فیلسوف" یعنی دوستدار علم. هر علمی.
اما در دستهبندی علوم و نامگذاری روی آنها برای تفکیک و تشخیص [مثل علوم ریاضی، علوم تجربی و زیر شاخههای آنها با اسمهای گوناگون]، نام "علوم عقلی" را که با استدلال و برهان عقلی کار دارد، "فلسفه" گذاشتهاند.
بسیاری از آیات قرآن کریم و نیز بسیاری از احادیث، مبتنی بر استدلال و برهان عقلی میباشد. خداوند متعال برای عقلی که به بشر موهبت نموده، آن قدر ارزش و احترام قائل است که میفرماید: حتی به کفار بگویید: «هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»! یعنی اگر صادق هستید، ادعای شما با حقیقت صدق میکند و راستگو هستید، دلیل و برهان خود را بیاورید و اقامه نمایید، تا اگر درست بود، عقل تصدیق نماید.
خداوند متعال در قرآن کریم، از وجود و تقسیم آن به "خالق و مخلوق" بحث میکند که در علوم فلسفی از آنها تحت عنوان "واجب و ممکن" یاد میشود و هم چنین است سایر براهین و استدلالهای عقلی (حِکَمی و فلسفی). حال آیا میتوان مدعی شد که "علوم عقلی" یا به اصطلاح امروزی "فلسفه" از شیطان است؟! این ادعا عین بیعقلی و البته شیطانی میباشد.
امام خامنهای: «امام بزرگوار، مغز فلسفه و عرفان بود، لُبّ فلسفه و عرفان بود. (18/2/1398)»
شیاطین و فلسفه:
شیطان و یا همان شیاطین جنّ و انس؛ با فلسفه و فیلسوف – عرفان و عارف – تفسیر و مفسر – فقه و فقیه – ریاضی و ریاضیدان – فیزیک و فیزیکدان - هنر و هنرمند و ...، به عنوان "علم و برخوردار از آن علم" کاری ندارند، بلکه دشمن انسان و انسانیت میباشند و با انسان کار دارند.
البته بدیهی است که شیاطین، از راه آن چه انسان (هر کسی) دارد و نیز دوست میدارد وارد میشوند و نه از راه آن چه انسان ندارد و یا آن چه را دوست ندارد. مگر آن که حب و بغض شخص شیطانی باشد و شیاطین در آن بدمند تا شعلهورتر گردد!
اگر شما "مرزهای مشخص مادی و معنوی" داشته باشید، شیاطین که دشمنان شما هستند، سعی در شکستن این مرزها و نفوذ و سلطه میکنند، اما اگر مرزی نداشته باشید، چنین کاری معنا و مفهوم و حاصلی ندارد. اگر دین، ایمان و تقوا داشته باشید و قائل به حدود الهی در هر امری باشید، شیاطین جنّ و انس، قصد نفوذ و غلبه و شکستن حدودها را مینمایند و اگر مقاومت کنید، با شما میجنگند؛ اما اگر نداشته باشید، دیگر لزومی باقی نمیماند.
بنابراین چه بسا برای انحراف فیلسوف، از همان راه فلسفه وارد شوند – برای انحراف عارف، از همان راه عرفان وارد شوند – برای انحراف ادیب، مورخ، ریاضیدان، مفسر، فقیه، هنرمند، صنعتگر و ... نیز از راه خودشان و آن چه دارند وارد شوند. پس این همه فلسفههای باطل و "ایسم"ها – این همه عرفانهای کاذب و شیطانپرستیها – این همه نظریات باطل به بهانهی کشف قوانینی از ریاضی یا فیزیک و ...، چگونه ایجاد شده است؟!
●- هر انسان شیطانی، ممکن است که مغز فلسفه، عرفان نظری، ریاضی، فیزیک، شیمی، پزشکی، اقتصاد، سیاست، علوم نظامی و ... باشد.
●- "علم" علم است و مهم این است که در اختیار انسان عاقل، حکیم، مؤمن، متقی، انساندوست و ارزشمند باشد و یا انسان شیطان و شیطان صفت.
مرتبط:
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
علم شیطان چقدر است؟ میگویند: شیطان بر فلاسفهای چون افلاطون و بوعلی سینا ظاهر شد و برای انحراف، راه فلسفه را به آنان نشان داد؟!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9899.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 4407
- 31 تیر 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون علم