پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
کجای آیه را چنین معنی کردند که «هیچ کدامتان اولین بار نیست که وارد دنیا شدهاید، پس تناسخ تأیید میشود؟!» دقت شود که نه تنها عدهای تفسیر و تأویل به رأی خود میکنند، بلکه عدهای نیز آیات را هرطور که بخواهند "ترجمه به رأی" میکنند، تا ایجاد تشکیک و انحراف بنمایند. لذا لازم است ابتدا به متن و ترجمۀ آیات اشاره شود:
«نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ * عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ * وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ» (الواقعة، 60 تا 62)
- ما در میان شما مرگ را مقدّر ساختیم؛ و هرگز کسی بر ما پیشی نمیگیرد * تا گروهی را به جای گروه دیگری بیاوریم و شما را در جهانی که نمیدانید آفرینش تازهای بخشیم * شما عالم نخستین را دانستید؛ چگونه متذکّر نمیشوید (که جهانی بعد از آن است)؟!
●- در آیۀ اول فرمود: «مرگ را بر شما "مقدر" نمودهایم"؛ "قَدر، یعنی اندازه"؛ یعنی اندازههایی که در خلقت شما لحاظ شده، مرگ شما را در این دنیا حتمی کرده است؛ هر چقدر که عمر کنید، بالاخره پیر میشوید و میمیرید؛ نه خود شما و دیگران نمیتوانند این مقدرات [اندازهها] را به گونهای تغییر دهند که مرگ از انسان دور شود و آدمی نمیرد.
پس تا اینجا نه تنها هیچ تأیید بر تناسخ نیامده است، بلکه تصریح به مرگ و انتقال از این دنیا دارد.
●- در آیۀ دوم فرمود: از علل مرگ، تبدیلهاست؛ لازمۀ تبدیل این است که آن چه هست برود، و چیز دیگری که نبوده بیاید و جایگزین شود. در آیات بعدی به کشت و زرع اشاره نمود. بذری که گیاه میشود، دیگر بذر نیست.
اگر هر عنصری و هر جزئی محدود و فانی آفریده شده و در حال حرکت، تغییر و تبدیل است، پس انسان نیز تا ابد در این دنیا زنده نمیماند، بلکه براساس اندازههای تعیین شده، بالاخره میمیرد و البته انسانهایی که پیش از این نبودهاند، به دنیا میآیند و جایگزین آنها در جامعه بشری پیشین میگردند؛ یعنی همین پیدایش نسلها، یکی پس از دیگری. آیا به تداوم نسلها، تناسخ میگویند؟!
●- در همین آیۀ دوم میفرماید: «وَنُنْشِئَكُمْ». "انشاء کردن" در امر خلقت، یعنی به وجود آوردن. امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد خلقت عالَم میفرمایند: «أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً – (بیسابقه و بدون مواد و ابزار) موجودات را پدید آورد و آفرینش را آغاز نمود / نهج البلاغه، خطبه 1»
بنابراین، آیه تصریح دارد که اولاً میمیرید، و ثانیاً خلقتی جدید در شما پدید میآوریم، که نه تنها اشارهای به تناسخ ندارد، بلکه تصریح دارد که این خلقت جدید، پس از مرگ شماست.
در همین دنیا نیز خلقت، نو به نو و جدید میباشد، چنان که تمامی سلولها میمیرند و سلولهای دیگری پدید آمده و جایگزین میشوند. اما در این آیه، بحث از مرگ انسان و سپس خلقتی دیگر، برای ادامه حیات در عالَمی دیگر میباشد.
بدیهی است که انسان با مُردن، به عدم نمیرود، بلکه از عالَمی به عالَمی دیگر منتقل میشود؛ و چون آن عالَم، متفاوت با این عالَم میباشد، پس "مادی" نیست؛ اما تناسخ مادی است!
روح آدمی پس از انتقال به عالم برزخ، دیگر تعلقی به این بدن مادی ندارد، چرا که برای انجام کارهایش، نیازی به این بدن ندارد؛ بلکه بدنی میخواهد که متناسب با آن عاَلم باشد، یعنی همان بدن مِثالی. در قیامت نیز بدن متفاوتی خواهد داشت، بدنی متناسب با حیات اخروی که پیری و مرگ به آن راه ندارد؛ حال چه در بهشت باشد و چه در جهنم- شکل آدمی نیز متغیر میگردد، چه بسا جوانتر، نورانیتر و ملکوتیتر، و یا حتی به شکل حیواناتی که صفات خود را در دنیا به آنان متصف نموده است و ... .
پس، تمامی اینها یعنی همان خلقت جدید در عالَمی دیگر، که ما نسبت به آن علم نداریم «مَا لَا تَعْلَمُونَ».
●- در آیۀ سوم میفرماید: شما که این خلقت جدید را پیاپی میبینید؛ شما که از چگونگی به دنیا آمدن خودتان یا دیگران، رشد بذر و ... مطلع شدید، فهمیدید که گیاهان و حیوانات نیز از خاک هستند، از خوردن و هضم آنها، خون پدید میآید، از خون نطفه پدید میآید و در صورت امتزاجش، موجود جدید [انسان یا حیوان] پدید میآید ...؛ و شما که میبینید هر لحظه میمیرید و مرگ نهایی نیز حتمی و مقدر شماست؛ پس چگونه در بارۀ معاد و حیات پس از مرگ در عالمی دیگر، غفلت میورزید و آن را به خود یاور میشوید؟! که این خود دلیلی دیگر بر رد تناسخ در این آیات میباشد.
●- «النَّشْأَةَ الْأُولَى» که اشاره به حیات دنیا دارد، در مقابل "النَّشْأَةَ الْأُخْرَى" که اشاره به حیات اخروی دارد میباشد، پس اگر زندگی در همین دنیا به شکل تناسخ و یا ... ادامه داشته باشد، دیگر تقسیم حیات به دو نشئه، موضوعیت و مصداقی ندارد.
●- بدیهی است که هیچ کدام از ما، اول بار نیست که وارد این دنیا شدهایم، بالاخره پدران و مادران ما پیش از ما وارد شدند و ما در نطفه و ژن آنها بودهایم، پیش از آن نیز خدا میداند چهها بودهایم، اما ابتدا خاک بودیم؛ اما اول بار است که به شکل یک انسان به دنیا آمدهایم. پس از مرگ نیز بدن ما در خاک میپوسد و به اشکالی در میآید که ما نمیدانیم «مَا لَا تَعْلَمُونَ»؛ اما دیگر به این دنیا برنمی گردیم. حالآیا تغییر و تحولهایی که در عناصر مادی به وجود میآید، یعنی "تناسخ"؟!
نکات:
یک - پس آیات فوق، نه تنها هیچ تأییدی بر تناسخ ندارد، بلکه تصریح دارد که مرگ در این دنیا حتمی است و پس از مرگ، ادامه حیات با خلقتی دیگر آغاز میشود که دلیلی بر تداوم زندگی در عوالمی دیگر میباشد. یعنی "رد تناسخ".
دو – آیا میخواهند از آیات قرآنی که برای علم مردم به "توحید و معاد" نازل شده است و در آیات متعددی به مرگ و سپس برپایی قیامت و حیات متفاوت اخروی تصریح نموده است، سوء استفاده کنند و با ترجمه و تفسیر به رأی بگویند: «قرآن تناسخ را تأیید کرده، پس قیامتی در کار نیست»؟!
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان و انتشار.
پرسش:
میگویند: در سوره واقعه، آیه 60 که میفرماید: «ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭتی ﻛﻪ ﻧﻤﻰﺩﺍﻧﻴﺪ ﺁﻓﺮینشی ﺗﺎﺯﻩ ﻭ ﺟﺪﻳﺪ میﺑﺨﺸﻴﻢ»، تناسخ تأیید شده است؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/quran/11313.html
کلمات کلیدی:
قرآن معاد سوره واقعه