خدای سبحانی که از همه چیز بینیاز است، چرا فرشتگان، جنیّان و به ویژه انسان را امر به سجده کرده است؟! سجده کنیم چه میشود و سجده نکنیم چه میشود؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
بسیار شنیدهاید که میپرسند: «مگر خداوند، سبحان (مبرا از هر نقض و ضعفی) و غنی (بینیاز) نمیباشد، پس چه نیازی به عبادات، رکوع و سجدهی ما دارد»؟!
این پرسش، برای دو گروه مطرح میشود: یکی کسانی که واقعاً علم ندارند و میپرسند تا بدانند؛ حال چه کودک و یا نوجوان تازه بالغ باشند و چه افراد بزرگسال – اما پرسش گروه دوم، ریشه در "تکبر" آنها دارد، چرا که گمان میکنند خود بینیاز هستند و هر چه میکنند، فقط به خاطر برآوردن نیاز دیگران میباشد! از اینرو، وقتی میبینند که عبادت حق تعالی، فقط یک فضیلت استحبابی نیست، بلکه "امر" است و تخلف از آن مستوجب عذاب میباشد، میپرسند: «خدا چه نیازی به عبادت و سجده ما دارد»؟!
این پرسش، مثل آن است که خداوند متعال بفرماید: «این عالَم هستی را علیمانه، حکمیانه، زیبا، پرشکوه و خیره کننده آفریدم، به تو نیز چشم و گوش برای دیدن و شنیدن (دریافت)، عقل برای شناخت و قلب برای فهم دادم، پس نگاه کن تا هم معرفت یابی، و هم لذت ببری و هم راهیابی»؛ یکی بگوید: «خدا چه نیازی به دیدن، شناختن و فهمیدن من دارد»؟! آیا کسی میپرسد: «علم چه نیازی دارد که من آن را کسب نمایم»؟!
بنابراین، آن چه خداوند علیم، حکیم، سبحان و غنی "امر" به انجام آن فرموده، نیاز ما برای رشد، کمال و فلاح است؛ نیاز ما برای حرکت در مسیر خلیفة الهی است؛ و آن چه "نهی" فرموده، یقیناً موانع رشد و اسباب هلاکت انسان میباشد.
سجده:
خداوند متعال، جسم انسان را خلق نمود و به آن روحی دمید که از جنس و سنخ جسم نیست، بلکه از عالم "امر الهی" میباشد؛ یعنی مانند بدن، به واسطهی آب، خاک، خون، نطفه و ... خلق نشده است، بلکه به امرِ "کُن = باش"، "فَیَکون" شده است.
هیچ کدام از این دو، کامل و بینیاز نیستند، پس نقص دارند و باید با رفع نیازها، نواقص را مرتفع نمایند و به رشد و کمال برسند.
بدن، نیاز به آب و خوراک دارد، نیاز به خواب و مسکن و امنیت دارد، نیاز به ارضای غرایز و تولید مثل دارد و ...؛ روح نیز نیازهایی متناسب با خودش دارد. نیاز به شناخت (معرفت) دارد، نیاز به محبوب و معبود دارد، نیاز به صعود و عروج دارد، میل قرب به محبوب دارد، از وصل خوشش میآید، از فراغ بدش میآید، خوبی را دوست دارد، بدی را نمیپسندد و ... .
هم به بدن و هم به روح (قلب)، صفات و حالاتی داده شده است که لازمهی حیات سالم آنهاست، اما استفادهی نادرست از آنها، سبب بیماری و هلاکت میگردد. چشم با نور میبیند، اما نور زیاد و مستقیم نیز چشم را کور میکند؛ چنان که صداها با گوش شنیده میشوند، اما صدای انفجار مهیب، گوش را کر میکند، و خوردن و آشامیدن ناسالم، یا حتی سالم، اما بیش از حد، آدمی را به انواع و اقسام بیماریها مبتلا میسازد و چه بسا سبب مرگش شود.
روح (قلب) نیز همینطور است؛ هم به "حبّ" نیاز دارد و هم به "بغض"؛ به حرص هم نیاز دارد؛ چنان که فرمود: «پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، به هدایت و ایمان شما مردم حریص است»؛ و از جمله این صفات و حالات آدمیان و جنیان، "تکبر" است؛ اگر تکبر نباشد، آدمی مقابل هر ضعیفی نیز ذلیل میشود، لذا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «تکبر مقابل متکبر عبادت است».
پس تکبر هم باید باشد. منتهی برخی محبت را به دنیا اختصاص میدهند و حرص را به مال دنیا و تکبر را به خود بزرگبینی، حتی مقابل خداوند سبحان! مانند ابلیس لعین که استکبار کرد و به خاطر استکبارش اخراج شد، نه فقط به خاطر سجده نکردنش! وقتی فرمان "سجده" رسید و ابلیس لعین امتناع ورزید، خداوند متعال او را محاکمه کرد و پرسید:
«قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ» (ص، 75)
ترجمه: گفت: «ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟! آیا تکبّر کردی یا از برترینها بودی؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود و یا برتر از آنان که فرمان به آنها داده شد)».
و همین که پاسخ داد: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ - من از او بهترم»، حکم به اخراج از آن مقام صادر شد «فَاخْرُجْ مِنْهَا».
بنابراین، در انس و جنّ، همانند: "حبّ، بغض، میل، حرص و ..."، تکبری وجود دارد که اگر در جهت درستش قرار نگیرد و علیه دشمنان خدا به کار گرفته نشود، حتماً طغیان میکند، از مسیر خارج (فاسق) میشود و علیه خداوند سبحان و سایرین (همه به غیر از من)، به کار میرود.
خداوند علیم، حکیم و سبحان، به این بیماری ابلیس لعین علم داشت، پس دارویش را فرستاد و فرمود: «سجده کن». اگر اطاعت میکرد، بهبود مییافت، رشد مینمود و از آن مقامی که بود نیز بالاتر میرفت؛ اما به نسخه عمل نکرد و این بیماری او را هلاک نمود.
آدمی نیز همینطور است. تکبری دارد که اگر در جایگاه و جهت به حق و درستش قرار نگیرد، حتماً او را از شمول رحمت الهی اخراج میکند و به هلاکت میکشاند.
سکان هدایتِ این تکبر و داروی واکسینه و یا درمان این "تکبر بیجا"، فقط و فقط "سجده" میباشد. چنان که حضرت سیدة النساء، صدیقهی کبرا، فاطمة الزهراء علیها السلام فرمودند:
«جَعَلَ اللّهُ الاْیمانَ تَطْهیرا لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیها لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ ...» (بحارالا نوار: ج 43، ص 91)
ترجمه: خداوند، ایمان را برای پاک نمودن شما از شرک، و نماز را برای دور کردن شما از کبر قرار داد.
«وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ» (النّحل، 49)
ترجمه: تمام آنچه در آسمانها و زمین از جنبندگان وجود دارد، و همچنین فرشتگان، برای خدا سجده میکنند و تکبّر نمیورزند.
فرمود: آن چه در آسمانها و زمین وجود دارد، از جنبدگان و حتی فرشتگان، برای خدا سجده میکنند، چون در مقابل او "تکبر" ندارند؛ پس این چه "استکبار"ی در انسان است که مانع از سجدهی او میگردد؟!
●- بنابراین، بدیهی است که خداوند متعال، نه تنها به عبادت و سجدهی ما، بلکه به هیچ چیزی نیازی ندارد و هر چه هست را خودش آفریده و ربوبیت (تدبیر، تربیت و اداره) مینماید؛ پس "سجده" را برای شکست تکبری که مانع از رشد و کمال انسان است، قرار داد؛ چنان که آب را برای رفع تشنگی و عطش ما قرار داد و خورشید را برای روشنایی، انرژی و خواص دیگرش قرار داد.
●- چه کسی علم دارد و میتواند خواص و حکمتهای یک "خلق" یا یک "امر" را به شمارش درآورد؟! به عنوان مثال: چه کسی میتواند حکمتِ خلقتِ یک پشه و نقش آن در نظام آفرینش را کامل بیان نماید؟! پس ما چه میدانیم که حکمتهای "سجده" و شکسته شدن "تکبر"، و آثار آن در رشد، کمال، قُرب به خداوند سبحان، و برکات آن در زندگی دنیوی و اخروی چیست؟! اگر میدانستیم، "سجده برای خداوند متعال" را آنقدر دوست میداشتیم که نه فقط هنگام اقامهی نمازهای واجب و مستحب، بلکه در هر فرصتی مقابلش سجده مینمودیم و حتی استغفار، توبه و دعاهای خود را در حال سجده عرض مینمودیم.
حدیث:
شخصی خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: گناهانم بسیار و عمل من اندك است. فرمود: «سجدههای خود را زیاد كن، زیرا آنگونه كه باد، برگ درختان را میریزد، سجده هم گناهان را میریزد». (کافی، ج82، ص162)
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام: «لَو یعلَمُ المُصَلّى ما یغشاهُ مِنَ الرَّحمَةِ لَما رَفَعَ رَأسَهُ مِنَ السُّجودِ» (غررالحکم، ح. ۷۵۹۲).
ترجمه: اگر نماز گزار میدانست تا چه حد مشمول رحمت الهى است، هرگز سر خود را از سجده بر نمیداشت.
بُرید عِجلى: به امام باقر(علیه السلام) گفتم: کدام یک در نماز فضیلتش بیشتر است: قرائتِ بسیار یا طول دادن رکوع و سجود؟ فرمود: «طول دادن رکوع و سجود در نماز، فضیلتش بیشتر است...» (بحار الانوار، ج 82، ص 117)
سعید بن یسار میگوید به حضرت صادق (علیه السلام) گفتم: من از پیشگاه حضرت حق مسئلت و درخواست میكنم در حالى كه در ركوع یا سجودم (هنگام رکوع و سجودم دعا میکنم). فرمودند: «خوب است در حالى كه در سجدهاى دعا كن زیرا نزدیكترین حالت عبد به پیشگاه خدا در سجده بودن اوست خدا را در آن حال براى خیر دنیا و آخرتت بخوان». (بحار الانوار، ج 85، ص 132)
حدیث قدسی:
حضرت امام صادق علیه السلام، دربارهی سجده شکرِ پس از اقامهی نماز فرمودند :
«سجده شکر به جا آوردن، بر هر مسلمانی واجب است. نمازت را به سبب آن به اتمام برسان و به سبب آن خدایت را از خودت راضی کن؛ و به سبب آن است که ملائکه از تو متعجب و شگفت زده میشوند. به درستی که بنده زمانی که نماز میخواند و سپس سر بر سجده شکر مینهد، پروردگار حجابهای موجود میان بنده و فرشتههایش را میگشاید و میفرماید :
ای ملائکهی من! به بندهام بنگرید. واجبم را به جای آورد و عهدم را برای من تمام نمود. سپس برای من نسبت به آنچه که برایش نعمت نمودهام، سجده شکر به جای آورد.
ای فرشتگان من! به نظر شما، برای او چه چیزی در نزد من وجود دارد؟ (پاداشش چیست)؟
پس ملائکه میگویند: ای پروردگار ما! رحمت تو .
پس پروردگار میفرماید : سپس برای او چیست از پاداش؟
میگویند: ای پروردگار ما! بهشت تو .
سپس پروردگار میفرماید : برای او دیگر چیست؟
میگویند: ای پروردگار ما! کفایت مهمهایش .(برآوردن نیازهایش، از آن چه خود میداند یا نمیداند)
پس پروردگار باز میفرماید : سپس برایش چیست؟
امام علیه السلام فرمودند: چیزی از خیرها نماند مگر آنکه ملائکه آن را گفتند. پس خداوند میفرماید: پس از آن دیگر چیست؟
ملائکه میگویند : ای خداوند ما! علمی برای ما نیست !(ما دیگر بیش از این نمیدانیم).
پروردگار میفرماید: ای فرشتگان من! برایش شکر میکنم (خداوند شاکر است)، همانگونه که برایم شکر به جای آورده است و به او روی میآورم با فضلم؛ و رحمتم را برایش نشان میدهم. (پردهها را کنار میزنم، حجابها را بر میدارم).
(الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیه - شیخ حر عاملی رحمة الله علیه)
همین الان سجده کنیم
پس، وقتی اقامهی نماز میکنیم، کمی رکوع و سجود را با اخلاص طولانیتر کنیم؛ چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «مانند نوک زدن کلاغ سجده نکنید»؛ یعنی فوری سر خود را برندارید و عقب نکشید.
سجده، بهترین حالت ما در ارتباط با خداوند سبحان و منّان است؛ میخواهیم زود سر از سجده بر داریم که چه شود؟ از محضر او کجا برویم؟ و چه کنیم؟! و البته، به "سجده" در نماز نیز بسنده ننماییم؛ بلکه زیاد سجده کنیم؛ هر لحظه در محضر او هستیم، ایستاده و نشسته و به پهلو خوابیده، به یاد او هستیم، دائم او را میخوانیم و از او میخواهیم، اما بهترین حالتش، در حال سجده است.
●- بیایید، همین الان که این متن را خواندیم، "سجده" کنیم. بگوییم: خداوندا! این سجده را کردم که در پیشگاهت به خاک افتاده باشم. این سجده را به جا آوردم، تا مرا در زمرهی سجده کنندگانت قرار دهی و از متکبران محسوب نگردم. این سجده را کردم که در چنین حالتی بگویم: «سبحان الله – الحمد لله». این سجده را به جا آوردم، تا با ذکر «استغفروا الله» در آن، تمامی گناهانم را یکجا ببخشی؛ سپس صلواتی بفرست، بعد برای حوایج دنیوی و اخرویات دعا کن و ختم به صلواتی دیگر بنما.
چه اشکالی دارد که هر شب، قبل از خواب، یک سجدهی شکر کنیم. مگر بیش از چند ثانیه طول میکشد؟! چه چیزی مانع میشود که همین الان، یک سجده نکنیم؟! اگر غسل و وضو داری، چه بهتر، اما اگر نداری و سخت است، سجده که غسل و وضو نمیخواهد. پس سجده کنیم.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
خدای سبحانی که از همه چیز بینیاز است، چرا فرشتگان، جنیّان و به ویژه انسان را امر به سجده کرده است؟! سجده کنیم چه میشود و سجده نکنیم چه میشود؟
نشانی لینک پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10129.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 3587
- 26 دی 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی عبادت