من آنقدر از خدا میترسم که زندگیَم دچار مشکلات شده و خیلی افسرده شدم؛ همش میترسم یه وقت خدا منو بکشه و منو ببره جهنم؛ همش میترسم خدا میخواد منو فقیر کنه؛ میخواد بهم فشار بیاره؛ میخواد اذیتم کنه بندازتم جهنم! و خیلی بدبین شدم! اگر ممکنه راهکار و توضیح بدین (دیپلم تجربی / تهران)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): سه نکتهی مهم و قابل توجه:
●- افسردگی شما، به خاطر ترس از خدا نیست و علل دیگری دارد که باید بیابید؛ وگرنه با نظر به رحمت واسعه و مغفرتش، امیدوار، با نشاط و انگیزه میشدید.
●- کسی که از قهر محبوب و معبودش میترسد، دچار مشکلات خوار کننده و افسردگی نمیگردد؛ بلکه با شوق فراوان در جلب رضایت او میکوشد، و البته بابت قصورها و تقصیرهایش نیز با امید فراوان، طلب غفو و مغفرت مینماید.
●- شما چه از مرگ بترسید و یا نترسید، چه به اختیار و یا اجبار به سویش بروید و یا نروید، او به سوی شما میآید و با شما ملاقات میکند و سپس به همانجایی میروید که خود انتخاب نموده و برای رسیدنش تلاش نمودهاید.
«قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (الجمعة، 8)
ترجمه: بگو: بى ترديد آن مرگى كه از آن مىگريزيد با شما ملاقات خواهد كرد، سپس به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانده مىشويد، پس شما را از آنچه (در دنيا) عمل میکردید، آگاه خواهد نمود.
شناخت و گمان:
به طور کلی هر کجا که شناخت مبتنی بر علم و عقل حاصل نگردد، توهمات، تخیلات و گمانها، جایگزین گردیده و بر ذهن حاکم میگردند؛ و پیروی از گمانها، حاصلی جز انحرافات و نتایج و عواقب سوءاش ندارد.
«وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ» (یونس علیه السلام، 36)
ترجمه: و بيشتر آنان [در عقايد و آرايشان] جز از گمان و ظن پيروى نمىكنند، يقيناً گمان و ظن به هيچ وجه انسان را از حق بى نياز نمیگرداند، [و جاى معرفت و دانش را نمىگيرد] مسلماً خدا به آنچه انجام مىدهند، داناست.
آن چه که به عنوان نگرانیها و ترسهایت بر شمردید، از انسان عاقل و حکیم نیز علیه دیگری سر نمیزند، چه رسد به خداوند علیم و حکیم! و اینها که بر شمردید، کار دشمن است، نه خالق رحمان، رحیم، رئوف، دوست و دوستداشتنی. لذا تمامی این نگرانیها و ترسهای شما، ناشی از عدم شناخت خداوند و البته کم همتی در شناخت او و بالتبع تکیه بر ظنّ و گمان است، آن هم ظنّ بد، نسبت به خالق کریم و پروردگار عالم؛ سوء ظنّهایی که نتیجه و خروجیاش، به غیر از دوری از رحمت، تهمت و افترای به او میشود و این افتراها، آدمی را به کفر میکشاند و به "ظالمترین" مبدل مینماید و به جایگاه مناسبش میرساند، در حالی که ممکن است گمان نماید که بسیار هم خدا ترس است!
«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ» (العنکبوت، 68)
ترجمه: و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغى بندد يا حق را آن گاه كه به سوى او آيد تكذيب كند؟ آيا در دوزخ جايگاهى براى كافران نيست؟!
●- بدگمانی به خداوند متعال از هر جهت و در هر موضوعی، ذهنیت نادرست منافقان و مشرکان میباشد، نه مؤمنان به او که خداشناس هستند؛ و این بدگمانی، سبب آزار، اذیت و عذاب خودشان در دنیا و آخرت میگردد. آیا از خداوندی که به او بدگمان هستند و به او تهمت میزنند، انتظار رحمت و مغفرت دارند؟!
«وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا» (الفتح، 6)
ترجمه: و مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد مى برند عذاب كند؛ بر آنها باد حوادث بد زمانه (که انتظارش را برای مؤمنان دارند)، و خداوند بر آنها غضب كرده و آنها را لعن و طرد نموده و براى آنها جهنم را آماده ساخته، و آن بد جاى بازگشتى است.
بدیهی است که انسان، به کسی که گمان دارد دشمن اوست و با او خصومت دارد، نزدیک نمیشود و سعی میکند هر چه بیشتر از او دور شود و البته که هر گاه با او مواجه شد، خودش نیز به مخاصمه با او بر میخیزد؛ هر چند که دشمن او خیالی باشد و هر چند که "دشمن انگاریش"، نسبت به خداوند متعال باشد!
«أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ» (یس، 76)
ترجمه: آيا آدمى نديده (ندانسته) است كه ما او را از نطفهاى آفريديم، (كه اكنون که او را رشد دادیم)، ستيزهگرى آشكار (دشمن مخاصمهجوی آشکاری شده) است؟!
●- آدمی به توصیههای کسی که گمان دارد دشمن اوست، توجه نمیکند؛ به دیواری که گمان دارد بریزد و او را مجروح یا هلاک سازد، تکیه نمیکند؛ و به وکیلی که گمان نماید دشمن اوست و علیه او کار خواهد کرد، توکل نمیکند و خلاصه آن که هر نوع خیرخواهی او را نیز حمل بر دشمنی مینماید! پس اگر کسی به خداوند سبحان بدگمان شد و او را دشمن خود پنداشت، نه تنها هرگز به او نزدیک نمیشود - به رحمتش توجه نمیکند - به جای شکر نعمت، کفران مینماید – به او توکل نمیکند – به راهنماییها، رهنمودها و توصیههای او برای رشد و کمالش عمل نمیکند؛ بلکه در فکر، ذهن، توهم، خیال و حتی عمل خود، با او دشمنی ورزیده و به جنگ او میرود! و البته که نتیجهی دشمنی، دوستی و محبت نیست، بلکه دشمنی متقابل است.
«مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ» (البقره، 98)
ترجمه: هر كس با خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئيل و ميكائيل دشمن باشد (كافر است و) مسلماً خدا هم دشمن كافران است.
ترس از خدا:
آیا تاکنون، کسی از خالق و صانع [پدید آورنده یا درست کنندهی چیزی] ترسیده است؟!
آیا تاکنون، کسی از سرپرست خود که دوستش دارد (ولیّ)، ترسیده است؟!
آیا تاکنون، کسی از خیرخواه خود، که به تمامی احوال، نواقص، نیازها و امیال او آگاه و بصیر است، ترسیده است؟!
آیا تا کنون، کسی از شنوندهی حاجات و برآورنده نیازها و رازق خود ترسیده است؟!
آیا تا کنون، کسی از محبوب خود که میداند نه تنها محبتی متقابل، بلکه به مراتب شدیدتر دارد و به همین خاطر از بیتوجهیها، بیوفاییها و حتی اهانتها و جسارتها در میگذرد، ترسیده است؟!
«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (آل عمران، 31)
ترجمه: بگو: اگر خدا را دوست داريد، پس مرا پيروى كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد، و گناهانتان را بيامرزد؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
بنابراین، خالق کریم، ربّ جلیل، آن سمیعِ بصیر، آن نزدیک و اجابت کننده، آن رشد دهنده، نه تنها ترس ندارد، بلکه بسیار هم دوست داشتنی است.
«وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» (البقره، 186)
ترجمه: و هرگاه بندگانم از تو دربارهی من بپرسند [كه نزديكم يا دور؟ بگو:] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را وقتى كه مرا بخواند اجابت مىكنم؛ پس [آنها نیز] بايد مرا اجابت كنند و به من ايمان بياورند، باشد كه به رشد خود برسند.
تقوای الهی:
متأسفانه در اکثر منابع، «اتَّقُوا اللَّه» را به «از خدا بترسید» معنا کردهاند، در حالی که معنایش این است که خدا را برای خود حفظ کنید، ایمان به او و امید به رحمت و مغفرت او را برای خود حفظ کنید، اسباب و وسایل و راههای تقرب به او را برای خود حفظ کنید ...؛ که البته مستلزم ترس از تمامی موانع، دشمنیها، ضررها، آسیبها و خسرانها میباشد. لذا آن چه که باید از آن بترسیم، غفلت، جهالت، تکبر و معصیت خودمان است که مستوجب قهر و غضب او میگردد.
*- درههای بین کوهها، نه تنها ترس ندارد، بلکه بسیار حکیمانه و زیبا خلق شدهاند، آن چه که ترس دارد، سقوط انسان در آن درهها میباشد.
*- وجود چاههای طبیعی یا دستساز عمیق، نه تنها ترس ندارد، بلکه سبب جریان آب و دسترسی به آبهای زیر زمینی میگردند، اما افتادن در این چاهها ترس دارد.
*- آتش، نه تنها ترس ندارد، بلکه سبب نور، روشنایی، حرارت، انرژی و ... میگردد؛ اما افتادن در آتش و سوختن است که بسیار وحشتناک میباشد و حتی نیم دقیقهی آن را نیز نمیشود تحمل نمود!
●- بنابراین، ما باید از غفلتها، جهالتها، تکبرها، انحرافات و گناهان خود که سبب بروز مشکلات عدیده در دنیا، خواری و ذلت در دنیا و آخرت، و بالاخره سقوط در چاه و آتش خود برافروخته است، بترسیم؛ باید از دور شدن از محبوب، نزدیک شدن به دشمنان او و دشمنان خود، محروم شدن از تداوم رحمت او (لعن او) و بالتبع دچار شدن به عذابی که خود فراهم مینماییم بترسیم؛ نه از خداوند ارحم الراحمین! «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ ... - اى كسانى كه ايمان آوردهايد! دشمن من و دشمن خودتان را به سرپرستی و دوستى برمگيريد ... / الممتحنة، 1»
فرار و توجیه!
برخی سخن از مستولی شدن ترس از عذاب خدا به زبان میآورند، تا طرف مقابل منفعل شده و آنها بگویید: «نه اصلاً نترسید، بروید هر غلطی که دوست دارید انجام دهید که خداوند متعال، بخشاینده و مهربان است و هیچ قهر، غضب و عذابی نیز در کار نیست و اینها دروغهایی است که دیگران [آخوندها] بافتهاند و ...»! این روش و منطق کفار نفوذی به یهود است که به ویژه اخیراً به اذهان عمومی [در فضای مجازی یا حتی منابر و تریبونها] به اذهان عمومی القا میشود!
«وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ» (البقره، 80)
ترجمه: و [يهوديان] گفتند: جز روزهايى چند، هرگز آتش جهنم به ما نخواهد رسيد بگو: آيا شما نزد خدا پيمانى گرفتهايد كه خدا هرگز از پيمانش تخلّف نمىكند، يا چيزى را كه نمىدانيد بر خدا مىبنديد؟!
بدیهی است که این گفت و شنودها، از یک سو فقط برای فرار از بندگی خدا، مسئولیتپذیری، ادای تکلیف و در یک جمله «تکبر و عدم تسلیم در برابر فرامین اوست»؛ و از سویی دیگر، برای توجیه گناهان، سبک شمردن آنها، خروج از صراط حق، ابتلای به فسق، فساد و ظلم به خود و دیگران و توجیه این رذائل میباشد!
●- بنابراین، دقت نماییم که هر کجا معرفت باشد، جهل نیز هست – هر کجا توجه باشد، غفلت نیز هست – هر کجا محبت باشد، غضب نیز هست – هر کجا عشق باشد، نفرت نیز هست؛ پس خداوند سبحان، هم محبت، لطف، جود، کرم، مغفرت و عفو دارد و هم غضب؛ و البته چون "ظلم" نمیکند، محال است که مؤمن و کافر – متقی و فاسق – دوست و دشمن را مساوی قرار دهد!
«غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ» (غافر، 3)
ترجمه: خداوندى كه آمرزندهی گناه، پذيرندهی توبه، داراى مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ و بازگشت (همه شما) تنها بسوى اوست.
راهکارها:
پس، راه کار این است که علم بیاموزیم و تعقل نماییم - خداوند متعال را آنگونه خودش را در قرآن کریم معرفی نموده، بشناسیم، نه مبتنی بر اوهام، خیالات و تعاریف عوامانه و غلط – او را از عیب، نقص، کاستی، ظلم و تمامی این توصیفاتی که مشخصات بشر میباشد، منزه (سبحان) بدانیم – به او بدگمان نباشیم و به او تهمت و افترا نبندیم که در آیات متعددی فرمود: «ظالمتر از افترا زننده به او وجود ندارد» - به رحمت و مغفرتش امیدوار باشیم و در فکر، قلب، عمل و زبان، استغفار و توبه نماییم – نعماتش را شاکر باشیم و ضایع نگردانیم – راههای هدایت و گمراهی را که شناسانده، بشناسیم و در صراط حرکت نماییم – راههای دوری از او و رحمت واسعهاش [لعن او] و اسباب و علل شمول غضبش را بشناسیم و از آنها پرهیز نماییم ... و خلاصه آن که او را دوست بداریم، دوست داشتن یک عاشق واقعی، نه خیالی و شعاری.
●●●- سجده، تکبر را میشکند – ذکر (یادآوری)، غفلت را به توجه مبدل مینماید – تعقل، جهل را از میان برمی دارد – استغفار و توبه، سبب بخشش گناهان میگردد – و خلاصه آن که "محبت"، آدمی را تسلیم محبوب (مسلمان) میگرداند و سبب قرب و لقای محبوب، با روسفیدی و خرسندی میگردد؛ و به ما تمامی این امکانات، موهبت شده است.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
آنقدر از خدا و این که برایم سختی ایجاد کند، بمیراند و عذاب نماید میترسم که در زندگیام با مشکلات مواجه شده و دچار افسردگی شدهام! لطفا توضیح و راهکار بدهید.
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10186.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 5266
- 3 اسفند 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید
نظرات کاربران
ممنون از راهنمایی و توصیحلتوخوبتون کلی ارامش پیدا کردم خدا یار و همراه تون