پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ذکر "مثال" برای درک و تفهیم یک موضوع [به ویژه در مباحث شناختی و عقلی]، نه تنها خوب، بلکه کاملاً ضروری میباشد، چنان که خداوند متعال در قرآن کریم مثالها آورده و تأکید نموده که من برای شما "امثال" بیان داشتهام تا با نگاه علمی به آن، تعقل کنید [چرا که عقل به نور علم میبیند]:
«وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ» (العنکبوت، 44)
ترجمه: اينها مثالهايى است كه ما براى مردم مىزنيم، و جز دانايان آن را درك نمىكنند.
اما، نکتهی مهم این است که "مثال" باید با موضوع و محمول تناسب داشته باشد و نتیجهگیری نیز منطقی و معقول باشد. به عنوان مثال (که این نیز مثال است): اگر بگویید: «با نگاه به این ساختمان، یقین میکنیم که مهندسی داشته است، پس با نگاه به ساختمان عالَم نیز یقین مینماییم که مهندس داشته است»، مثال درستی است. اما اگر بگویید: «مهندس این ساختمان در دریا غرق شد، پس هر مهندس ساختمانی در دریا غرق میشود»، مثال درستی نیست، چرا که "صغرا و کبرا" در این قضیه، برای اخذ نتیجه، درست نیست، و علتش آن است که مهندسی ساختمان، دلیل غرق شدن مهندس نبوده است که نتیجه گرفته شود، هر مهندسی غرق خواهد شد!
●-اینک به صورت مسئله (قضیه) مطروحه در پرسش برگردیم:
الف – مهندس ساختمان، خودرو یا ساعت، مصنوع خود را پس از ساخت تحویل میدهد و خودش پی کار دیگری میرود، اما خداوند متعال، عالم خلقتش را به کسی تحویل نداده و نمیرود، بلکه همیشه هست و همیشه مالک است.
ب – مهندس، یکبار مصنوع خود (ساختمان، خودرو، ساعت و ...) را میسازد و پروژه را به پایان میرساند، لذا با واگذاری به دیگری، خودش را منفصل و رها مینماید؛ اما عالم هستی، دم به دم، خلق میشود؛ به قول مولوی: «هر نفس نو میشود دنیا و ما – بیخبر از نو شدن اندر بقا»؛ پس هیچ انقطاع و انفصالی بین سازنده و ساخته شده، وجود ندارد و رخ نمیدهد.
پ – مهندس یک ساختمان یا خودرو، خودش اندازهها را وضع و مقرر نکرده است، بلکه آنها را میشناسد و استفاده میکند؛ اما خداوند متعال، خودش برای هر چیزی، اندازه قرار داده است و مخلوقاتش را بر اساس اندازههای متناسبش خلق نموده است: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ - ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريدهايم / القمر، 49».
ت - مهندس ساختمان، به هنگام مهندسی و ساختن، کاری ندارد که مشتری اولیه (خریدار) یا مشتری نهایی (مصرف کننده)، خودرو و ساعت هم دارد یا ندارد و به آنها نیز احتیاج دارد یا ندارد و یا در این ساختمان، چگونه زندگی نموده و چهها خواهد کرد؟! اما، خالق عالَم هستی، با همه اینها کار دارد، خلقتش علیمانه، حکیمانه و با توجه به تمامی ضرورتها و نیازهای دیگر میباشد، لذا بین مخلوقاتش، یکپارچگی و ارتباط وجود دارد. به عنوان مثال، آب، خاک، خورشید (نور و انرژی)، گیاه، حیوان، انسان و ...، هر کدام یک خلق و صنعت مستقل هستند، اما کاملاً مرتبط با یکدیگر و مجموعهی آن مرتبط به خلقت و نیاز بشر در حیات و هدایت.
ث – مهندس ساختمان یا ساعت، پس از ساخت و تحویل، هیچ اختیاری در آنها ندارد و اختیار را به خریداران واگذار نموده است، اما خداوند متعال، اختیارات خود را در مالکیت و ربوبیتش، به هیچ کسی واگذار ننموده است و همیشه خودش "فعال ما یشاء و رب العالمین" میباشد.
ج – اگر زلزله یا بمبی، ساختمان را تخریب کند، و یا ساعت گُم شود، هیچ ربطی به سازنده ندارد؛ اما عالَم هستی که مخلوق خداوند است، نه خارج از حیطهی اختیار و سلطهی او نابود میگردد و نه هیچ گاه از منظر علم، قدرت و ربوبیت او مفقود میگردد.
●- و خلاصه اگر بخواهیم عدم تطبیق مثال با موضوع و محمول را بشماریم، مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
مدیریت سیال
مدیریت سیال، گاه در اختیار سازنده نیست، به ویژه اگر مصنوع خود را تحویل داده و رفته باشد! به عنوان مثال: در ساختمان یک ساختمان، مهندس هیچ نقشی در جاذبه زمین نداشته و ندارد – هیچ نقشی در حرکت لایههای زیرین زمین نداشته و ندارد – هیچ نقشی در چگونگی ادارهی آن ساختمان نداشته و ندارد – و یا کار کردن ساعت یا خودرو، در اختیار سازنده نیست و بر اساس نظم داده شده در ابتدا و یا به اختیار مالک فعلی کار میکنند؛ اما ربوبیت و مدیریت عالم چنین نیست که خداوند متعال یکبار خلق کرده باشد، یکبار نظمی داده باشد، سپس رها کند و عالَم طبق آن نظم کار کند و مدیریت شود! بلکه خلقت دم به دم نو میشود، هستی دم به دم افاضه میشود، قوام و نگهدارندگی مستمر میباشد، و ربوبیت کل و جزء، و مدیریت تک به تک اجزا و عناصر عالم هستی، انقطاع و انفصالی ندارد.
نقش دعا:
دعا وقتی نقش و اثر ندارد که مالکیت، نظم و مدیریت (ربوبیت عالیم) عالَم هستی، خشک، وابسته به خود و بیروح باشد. اما اگر خالق علیم، حکیم و کریم، "دعا و استجابت" آن را بخش مهمی از نظمی که خود حاکم نموده و ربوبیت مینماید قرار داده باشد چه؟!
مثال: فرض کنید که یک مؤسسه برای انجام امور خیر [مادی و معنوی] تأسیس نموده باشد و در این مؤسسه به غیر از امور جاری، اعم از تأسیس دانشگاه، مسجد، بیمارستان، تهیه مواد خوراکی و مایحتاج مردم، پاسخگویی به نیازها و درخواستها را نیز در برنامه گنجانده باشد و بگوید: اگر کسی نیازی به مداوا داشت، یا کسی کمکی خواست، یا کسی قرض الحسنه خواست، یا کسی نیازی به وکیل پیدا کرد و ... به او میدهیم؛ و اگر کسی مراجعه ننمود و نخواست، خودش نخواسته است؛ نه تنها منافاتی با نظم حاکم بر مؤسسه و مدیریت آن ندارد، بلکه بخشی از نظم و مدیریت میشود.
"دعا" و نقش آن در نظم حاکم بر خلقت و هدایت نیز چنین است. میفرماید: وقتی غفلت کردی و مرتکب گناه شدی، ایجاب نظم حاکم این است که مجازات و هلاک شوی، اما در این نظم بخش دیگری نیز وجود دارد، و آن این است که اگر استغفار و توبه کردی، من میبخشم، پس آن گناه و آثارش محو میشوند. علت از بین میرود، پس معلولش نیز پدید نمیآید. آیا این عین نظم و مدیریت و ربوبیت نیست؟!
●- این که بر اساس یک گمان نادرست، گفته شود: «خدا یکبار خلق کرده، نظمی حاکم کرده و کنار کشیده، پس مدیریت سیال است و خدا خودش نیز محکوم و مغلوب نظمی است که خود داده و هیچ دخالتی نمیتواند بکند، همان ادعای یهود برای توجیه سلطهی خود و ظلم و فساد میباشد که وجود خالق را نفی کردند، اما گفتند: «دست خدا بسته است: «وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ / المائدة، 64»! یعنی خلق کرده، نظم داده، اینک مدیریت سیال است و خودش کاری نمیتواند بکند!
●- اگر دعا اثر نداشته باشد، هیچ دعوتی و هیچ کنکاش، پژوهش و پرسش و پاسخی نیز اثر ندارد، یعنی "جبری غیر حکیمانه" حاکم است!
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
پس از تحویل یک ساختمان، رجوع به مهندسش منتفی میگردد؛ خداوند نیز عالم را منظم خلق کرده و مدیریت سیال است، پس "دعا" خارج از نظم بوده و اثر ندارد؟!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10321.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
اعتقادی دعا