پیدایش مذهب در دین چگونه بوده است؟ مذهب جعفری و شیعه جعفری یعنی چه؟ تعریفی جامعتر، گویاتر و چه بسا متفاوت از کلیاتی که تا کنون بیان شده، بفرمایید. (طلبهی دانشجو، تهران)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): همان کلیاتی که همیشه گفته شده درست است، حال سعی مینماییم که در این فرصت، کمی شرح میدهیم.
ابتدا "مذهب" فقط یک جریان سیاسی بود
در گذشته معنای "مذهب" مانند امروز نبود که مثلاً اسلام را به دو مذهب "شیعه و سنّی" تقسیم کنند؛ بلکه "مذهب" را به همان معنای کلمهاش، یعنی "راه" به کار میبردند و مصداقش فقط جریانهای سیاسی بودند. مانند امروز که راست، چپ، اصولگرا، اصلاح طلب، دمکرات، جمهوریخواه و ... میگویند.
●- دوستی از اهل سنت گفت: «به اعتقاد ما، اسلام یعنی تسنن و آن نیز چهار مذهب است»! گفتم: اولا که هیچ یک از بنیانگذاران و پیشوایان چهار مذهب، مدعی نشدند که "اسلام یعنی تسنن و آن هم چهار مذهب است"، پس این شعار، مندرآوردی و سیاسی است؛ و ثانیاً اولین مذهب تسنن به پیشوایی ابوحنیفه که به او امام اعظم میگویید، 150 سال پس از رحلت رسول الله صلوات الله علیه و آله ایجاد شد و ابوحنیفه، خودش شاگرد امام صادق علیه السلام بود و این جملهاش معروف است که «اگر دو سال نزد جعفر صادق تحصیل نکرده بودم، هلاک میشدم»! حالا پرسش این است که در طی این 150سال، مسلمانان به کدام مذهب بودند؟!
پس "مذهب" از همان زمان رسول الله صلوات الله علیه و آله و پس از ایشان، فقط یک جریان فکری و سیاسی بود. یک عده طرفدار امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام شدند و چون پیامبراکرم (ص)، چند بار فرموده بودند: «علی و شیعانش = پیروانش»، نام مذهب آنها خلاصه به "شیعه" شد؛ و یک عده به لحاظ سیاسی، طرفدار سقیفه شدند، و چون پس از خلیفه دوم و در سقیفهای دیگر، به امیرالمؤمنین علیه السلام گفتند: «بپذیر که بر اساس کتاب خدا، سنت رسول خدا و سنت شیخین عمل کنی» و ایشان کتاب و سنت رسول خدا (ص) را تصدیق نمودند، اما "سنت شیخین" را نپذیرفتند، نام طرفداران آنها شد "سنّی". یعنی پیروان و شیعیان سنّت شیخین. البته سنّیها گمان دارند که مقصود از "سنّت رسول الله صلوات الله علیه و آله" میباشد؛ اما چنین نیست، بلکه همان "سنت شیخین" است و سنت پیامبر اکرم (ص) در غدیر خم آشکارتر شد و از همگان بیعت گرفتند.
مذهب حکومتها
مذهبِ (راهِ) حکومتهای اموی و عباسی ... و سلاطین آنها، نه شیعه بود و نه سنّی، چون اکثر حاکمان و سلاطین در این حکومتها، اصلاً مسلمان نبودند، بلکه مستکبرانی ظالم، جبار، خوشگذران، فاسد و فاسق بودند. منتهی باید خود را به مردم، مسلمان و پیرو مذهبی نشان میدادند. حال اگر میگفتند: «ما شیعه هستیم»، به آنها گفته میشد: «پس کنار روید و حکومت را به امام معصوم بسپارید»، لذا گفتند: «ما سنّی هستیم»، یعنی حکومت امامان را قبول نداریم و پیرو حکومت شیخین میباشیم.
پیدایش مذهب به معنای فقه
در دوران امام باقر و به ویژه امام صادق علیهما السلام، حکومت تضعیف شده بود، لذا هم مجبور بود به مردم مسلمان باج دهد، تا قیامهای پیاپی آرامش یابد، و هم مجبور بود به خودش بپردازد، نه به جریانها و نحلههای فکری در میان مسلمانان. اما از طرف مقابل نیز دهها فرقه به نام اسلام ایجاد شده بود! تفرقههایی که پس از سقیفه، پس از کنار زدن امام حسن مجتبی علیه السلام، و پس از عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام، ایجاد شده بود، هر کدام قوت گرفته بودند؛ "شیعه =پیروان امامان معصوم علیه السلام" نیز قدرت و فرصتی یافته بودند.
امام صادق علیه السلام، در این دوران، از اندک فرصت و فراغتی که ایجاد شده بود، به رغم تمامی فشارها و آزارها، نهایت استفاده را بردند و با تشکیل جلسات، کلاسها و دورههای آموزشی در علوم گوناگون [حتی ادبیات، نجوم و شیمی]، به "باز تعریف" معارف قرآنی و نشر مجدد حدیث و معرفی اسلام ناب و فقه آن پرداختند.
از جمله تحولاتی که ایشان ایجاد نمودند، گشودن "باب اجتهاد" در فقه بود. یعنی علما، مانند متعصبین و اخباریون و ... دگم نباشند و بتوانند احکام را از منابع قرآنی و حدیثیاش، استنباط و استخراج نمایند و در اختیار مردم بگذارند.
علت پیدایش مذاهب اهل سنت [حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی] نیز همین تحولی بود که امام صادق علیه السلام ایجاد نموده بودند.
شیعهی جعفری
پس مسلمانان [مانند شیعیان امروز که هر کدام مقلد مرجعی هستند]، پیروان مذاهب متفاوت اعتقادی و فقهی (احکام) شدند و نام هر مجتهدی را روی پیروانش گذاشتند تا شناخته شوند، مثل "حنفیها – شافعیها و ..."، و به پیروان اندیشه و فقه امام جعفر صادق علیه السلام که در کل همان "مذهب امامیه" میباشد، "شیعهی جعفری" گفته شد؛ یعنی هم شیعهی امامان هستند، و هم در اندیشه، معارف و فقه، پیرو فرقههای گوناگون در تشیع نیستند، بلکه پیرو امام جعفر صادق علیه السلام هستند، لذا گفتند: «شیعه جعفری».
بسته شدن باب اجتهاد
چنان که بیان شد، حکومتها و حکام، نه شیعه بودند و نه سنّی؛ لذا ضمن امام کُشی و ایجاد رعب و وحشت و اختناق در میان علمای شیعه، برای محدود کردن اهل سنت و برای این که دیگران در میان آنان نیز مجتهدی نیاید و جریانی ایجاد نکند، دستور دادند که باب اجتهاد بسته شود. گفتند دیگر کسی حق اجتهاد ندارد و باید فقط به آن چه در چهار مذهب گفته شده، عمل کنند! اما باب اجتهاد، در تشیع بسته نشد، لذا فقها و مراجع در هر زمان وجود دارند، و دیگر به اجتهاد آنها "مذهب" گفته نشد، چرا که همه بر اساس مذهب امامیه و معارف و فقه امامان و از جمله امام جعفر صادق علیهم السلام، تفسیر و یا اجتهاد داشته و دارند.
تعریف "شیعهی جعفری"
تعریف "شیعهی جعفری" مانند هر تعریف دیگری از یک جایگاه، سمت و راه، از زوایای گوناگون متفاوت است. مانند تعریف از مسلمان، مؤمن و یا حتی محصل، سرباز و ... .
هر کسی که مدرسه، دانشگاه یا حوزه رود، "محصل" نامیده میشود، اما همه آنگونه که باید، تحصیل علم نمیکنند! هر که شهادتین بگوید، مسلمان است؛ اما همه تسلیم خداوند متعال و رسولش و کتابش و امامانش نمیشوند. هر کسی که به خدا و معاد و بالتبع رسول و کتاب، ایمان بیاورد، مؤمن قلمداد میشود، اما همه دارای ویژگیهای "قَد اَفلَحَ المُؤمِنون ..." نیستند. لذا هر کسی که پیرو امامان علیهم السلام باشد، شیعه قلمداد میگردد و پیروان "فقه جعفری" نیز "شیعهی جعفری" نامیده میشوند، اما تمامی آنها الزاماً "شیعه جعفری" نیستند؛ حتی برخی که خود را شیعه مینامند، اهل شرک، نفاق، فسق، فساد، ظلم و ... نیز میباشند. لذا امام جعفر صادق علیه السلام، خود در تعریف "شیعهی جعفری" میفرمایند:
«زید شحام گوید: حضرت صادق علیه السلام بمن فرمود: به هر کس از مردم که ببینى پیروى از من کند و به گفتار من عمل کند سلام مرا برسان، و من به شما سفارش کنم که نسبت به خدای عزّ و جلّ تقوى و پرهیزگاری داشته باشید و در دین خود پارسا باشید و برای خدا کوشش کنید، و به راستگویى و به اداء امانت و طول دادن سجده و نیکى با همسایه شما را سفارش میکنم، زیرا محمد صلى اللَّه علیه و آله همین دستورها را آورده است.
هر که به شما امانت سپرده به او پس بدهید نیک رفتار باشد یا بدکردار، زیرا رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله دستور میدادند که سوزن و نخ را نیز به صاحبش پس دهید، و با خاندان خود پیوند داشته باشید، و به (تشییع) جنازه مردههاشان حاضر شوید، و بیمارانشان را عیادت کنید، و حقوقشان را بپردازید، زیرا هر کس از شما که در دینش پارسا باشد و راستگو باشد و امانت را به صاحبش برگرداند و اخلاقش با مردم خوب باشد، گویند: این جعفرى است و این مرا شاد کند و از جانب او برمن شادی و سرور وارد شود و گویند: این ادب ( و فرهنگ) جعفر (بن محمد) است و اگر جز این باشد بلا و ننگ او بر من وارد شود و گویند: این ادب (و فرهنگ) جعفر است!
بخدا سوگند پدرم براى من حدیث کرد که مردى از شیعیان على علیه السلام در قبیلهاى بود و زینت آن قبیله بشمار میرفت، از همه آنها در پرداخت امانت بهتر بود، و حقوقشان را بهتر مراعات میکرد، و در گفتار راستگوتر بود، و سفارشات و همه وصیتهاى اهل قبیله و سپردههاشان را آنان بدو مىسپردند و چون از او پرسش میکردى میگفتند: کیست مثل فلان کس؟ او در ادای امانت و راستگویى از همه ما بهتر است .
(أصول الکافی / ترجمه مصطفوى / ج4، ص 449)
حدیثی دیگر:
«لاتَذْهَبَنَّ بِکُمُ الْمَذاهِبُ فَوَاللّهِ لا تُنالُ وِلایَتُنا إِلاّ بِالْوَرَعِ وَ الاْجْتِهادِ فِى الدُّنْیا وَ مُواساةِ الاْخْوانِ فِى اللّهِ، وَ لَیْسَ مِنْ شیعَتِنا مَنْ یَظْلِمُ النّاسَ.» (بحار، ج 2، ص 2)
ترجمه: مذهبها [مسلکها، آیینها، راههای گوناگون، ایسمها و ...]، شما را نبرند، به خدا سوگند به ولایت ما نتوان رسید جز با پارسایى و کوشش در دنیا، و یارى دادن برادران براى خدا؛ و کسى که به مردم ستم کند، شیعه ما نیست.»
●- پس در معنای حقیقی، کسی که به همسر و فرزند، به والدین، به خویشان و همسایگان و ... ستم میکند، و یا در مسند قدرت، ریاست و مسئولیت قرار گرفته و به تمام مردم ستم میکند، "شیعه حقیقی" نمیباشد.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
پیدایش مذهب در دین چگونه بوده است؟ مذهب جعفری و شیعه جعفری یعنی چه؟ تعریفی جامعتر، گویاتر و چه بسا متفاوت از کلیاتی که تا کنون بیان شده، بفرمایید.
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10414.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 1436
- 28 خرداد 1399
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی