پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): چرا همیشه شما به دنبال اثبات به منکران میروید، چرا شما به آنها نمیگویید که ادعای خود را با دلایل متقنی که نتوان انکار و رد نمود، به اثبات برسانند؟! چرا باید همیشه در برابر منکران، در موضع انفعالی قرار گرفت؟!
ابتدا باید برای خودمان مشخص شود که مقصود ما از "عالَم غیب" چیست و بدانیم که نقطهی مقابل غیب، "شهود" میباشد.
"غیب"، یک معنای عام دارد که هیچ کسی نمیتواند منکرش شود و همین برای اثبات وجود "عالم یا عوالم غیب" کافیست. وقتی یک نمونه و مصداق به اثبات رسد، وجود نمونههای دیگر، دست کم محتمل است و قابل انکار نمیباشد.
معنای عام "غیب" این است که «هر چیزی که در شهود عینی، عقلی و علمی ما نباشد، برای ما در غیب است»؛ و تمام عالم هستی، از ماده گرفته تا غیر ماده، در پس پردهها (حجابها) قرار گرفته و در "غیب" هستند، و این حجابها، برای هر کسی که نزدیکتر و مَحرمتر شود، کنار میرود و او به تدریج و در مراتب گوناگون، به "شهود عینی، عقلی یا علمی" میرسد.
اجازه دهید با چند مثال ساده توضیح دهم:
●- کوهی مثل دماوند، برای ساکنین شهرهای دورتر در غیب است. مردم تهران، ظاهری کم و کوچک از آن را میبینند - مردم دماوند عظمت بیشتری را میبییند - کوهنوردان، حتی پیچ و خمها و یا هوای متفاوتش را نیز میبینند - و زمینشناسان، دانشمندان، محققان، سنگشناسان و ...، از آن چه برای دیگران در "غیب" است، شناخت کاملتری پیدا میکنند.
●- سیارات دور و کهکشانها برای عموم مردم در "غیب" قرار دارند، اما برای دانشمندان علوم "هوا – فضا" و یا منجمانی که با تلسکوپهای قوی میبینند، چنین نیست و پردههایی از این "غیب" برای آنها کنار میرود و به شهود میرسند.
●- گوشت دست آدمی، برای او در پرده و حجاب پوست قرار دارد و تا وقتی پوست کنار نرود و به شهود عینی یا علمی نرسید، برای همگان در "غیب" است.
●- اسم بنده برای شما، و اسم شما برای بنده، تا وقتی خودمان اظهار و اطلاعرسانی ننماییم، در "غیب" است؛ و تمامی علوم که فرا نگرفتهایم، برای ما در "غیب" هستند و برای آنان که فرا گرفتهاند، مشهود شده و دیگر در غیب نیستند.
●●●- بنابراین، اصل "غیب"، قابل انکار نیست که شما بخواهید آن را اثبات نمایید.
معنای خاص:
اما یک معنای دیگر از "غیب"، وجود عوالمی به غیر از عالم ماده میباشد؛ که این عوالم، در همین عالم، با آثارشان شناخته میشوند.
●- انسان میتواند پردهی پوست سر، استخوان کاسه سر و ... را کنار بزند و مغز را ببیند، اما آیا میتواند پردهای را کنار بزند و "عقل" را ببیند؟! خیر، بلکه عقل را با آثارش میبیند و میشناسد.
●- آیا منکر "غیب"، وجود عقل، قلب، عشق، نفرت، امید، ترس و ... را نیز رد میکند؟! آیا آنها را میبیند، و یا با آثارشان میشناسد؟
●- آیا قوانین عقل شناختی (مانند اصل علیت)، یا قوانین عقل ریاضی (مانند چهار عمل اصلی)، به صورت مادی در عالم خارج وجود دارند، یا با مطالعات و آثار و نتایج عقلی شناخته میشوند؟
●- آیا اعتقادات و باورها، از ایمان به توحید و معاد گرفته، تا اعتقادات خرافی و باطل، در حالی که حتماً وجود دارند و هر کسی در خودش مییابد، مادی هستند، یا در "غیبِ وجود" شکل میگیرند و با آثار و نشانههایشان شناخته میشوند؟!
●- میگوید: «من، توحید، معاد و غیبت را قبول ندارم»! بپرسید: «آیا مقصود شما از "من"، همین بدن مادی است، یا وجودی که در "غیبت" است؟ بدن که ایمان و کفر ندارد و بدنها همه مثل هم هستند؛ پس خودت داری از یک وجود غیبی سخن میگویی!
●●●- بنابراین، "غیبت" در معنای خاص نیز قابل انکار نمیباشد که کسی بخواهد آن را به اثبات رساند.
عوالم دیگر:
بحث از عوالم دیگری که به ما در "غیبت" هستند، مانند: عالَمِ ملائک، عالَمِ برزخ، عالَمِ قیامت و ...، بحث از مصداق است و نه موضوع.
بنابراین، موضوع "غیبت" قابل انکار نیست، اما در مصادیق، چرا باید با کسی که اصول را قبول نکرده، دربارهی فروع بحث نمود؟! مثل این است که کسی بگوید: «من وجود خداوند سبحان را قبول ندارم» و دیگری بخواهد نبوت، رسالت و وحی، یا قیامت را به اثبات نماید!
مثل این است که کسی بگوید: «من وجود شخصی که شما میگویید نامش علی یا حسین یا مریم است و در فلان شهر و فلان مدرسه تدریس میکند را قبول ندارم، اما شما به من بگویید و اثبات کنید که چگونه تدریس میکند، در روز چند ساعت تدریس میکند و ...»؟!
پس، با کسی که دو اصل توحید و معاد و بالتبع نبوت را نشناخته و قبول ندارد، بحث از وجود عوالمی دیگر چون برزخ و قیامت، یا وجود فرشتگانِ وحی، فرشتگان مأمور به رزق و ...، بیمورد و بینتیجه میباشد.
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ
بتپرستان با دستان خود مجسمههایی ساختند و میسازند و آنها "إله"ها شناخته میشناسند! – عدهای برخی حیوانات را پرستیده و میپرستند – طاغوت پرستان، جذب و مبهوت جاه و جلال و شکوه سلطنت یک جائر میگردند و ... .
قوم بنیاسرائیل، به رغم دیدن آن همه معجزات و تجاتشان از فرعونیان، به موسی علیه السلام گفتند که «ما دوست داریم خدایمان را مثل بتپرستان ببینیم، یک چیز بیاور و بگو این خداست»! و به همین دلیل سامری آنها را فریب داد، مجسمه گوسالهای را ساخت و گفت: «إله موسی و إله شما همین است» و آنها به سرعت پذیرفتند!
مسیحیها نیز برای این که عقب نیفتند و سبقت نیز بگیرند، گفتند: این حضرت عیسی علیه السلام، "ابّ و ابن و روح القدُس" میباشد، هم خود خداست، هم پدر خدا و هم پسر خدا!
خداوند متعال میفرماید که از ویژگیهای مؤمنان حقیقی این است که ظاهربین و سطحینگر و مادهگرا نیستند، بلکه "به غیب ایمان دارند"، چرا که عقل خود را به کار میاندازند و پردههای ضخیم را با تقوا از قلب خود کنار میزنند و به شهود عقلی، قلبی، علمی و حتی غینی میرسند. با دیدن مخلوق، پی به خالق میبرند – با دیدن مروزق، پی به رازق میبرند - ختی با دیدن زنده شدن زمین مُرده با گیاهان، پی به حشر و آخرت میبرند – با دیدن بینتیجه نبودن هیچ کاری در این دنیا، به معاد و رسیدن به نتایج پی میبرند و ... .
مشارکت و همافزایی / پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
چگونه میتوان برای کسی که عالم غیب را منکر است، به گونهای با دلایل علمی و عقلی اثبات نمود که نتواند منکرش گردد؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10755.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
اعتقادی حجاب