دقت فرمایید که به ویژه در مباحث فلسفی ، ذهنی و انتزاعی، واژگان و معانی و مفاهیم آنها و نیز مشترکات لفظی یا معنوی آنها نقشی بسیار مؤثر دارند.
الف – اگر چه برخی از فلاسفه قایل به درجات «وجود» یا «تشکیک» وجود هستند و البته فلسفهی ملاصدرا با شرح مراتب طولی (و نه عرضی) مراتب وجود در سلسله علل و معلولات، شبههای وجودهای گوناگون (کثرت وجود) را حل کرده است، اما چنان چه علامه طباطبایی (ره) میفرمایند: «وحدت وجود» عرفا که منافاتی با تشکیک در (نظریه) وجود فلاسفه ندارد، نظر دقیقتر و عمیقتری به «وجود» دارد. در این نظر، «وجود» فقط اختصاص به ذات حق تعالی داشته و مابقی موجودات همه سایه، ظلّ و فی برای وجود حقند و نفس ظهورند و بس.
ب – دقت شود که منظور از «درجات وجود» نیز این نیست که چند وجود داریم. یکی در درجهی پائینتر و یکی در درجهی بالاتر. لذا «وجود» بما هو «وجود» واحد و احد است و نمیتواند کثرت یا درجات داشته باشد، بلکه ظهور و تجلی او در موجودات به حسب ظرفیت آنها دارای درجات و شدت و ضعف مرتبه است. لذا «موجود» شدت و ضعف مرتبهی وجودی دارد و نه «وجود».
ج – این که بگوییم «وجود» از جمادی شروع شده و سپس به نبات ... و در نهایت هیولا رسیده نیز درست نیست. چرا که «وجود» حتماً «محض» است، نه نقص دارد، نه نیستی به آن راه دارد، نه حرکت قوه به فعل دارد و نه تغییر و تحول به آن راه مییابد و در یک کلمه «سبحان» است. اما موجودات که ظهور و تجلی وجود در ماهیات متفاوت است، شدت و ضعفهایی نسبت به یک دیگر دارند.
در عین حال «موجود» نیز چنین نیست که از جماد شروع شده و به هیولا برسد. بلکه اگر بخواهیم درجات موجودات عالم را دستهبندی کنیم، میتوانیم بگوییم که «کف» آن یا پایینترین، نازلترین و ضعیفترین مرتبه تجلی وجود، دنیای مادی است و به همین علت نیز نامش «دنیا» - دنی، پایین، پست – است. البته در همین دنیا نیز درجات موجود متفاوت است، هر چه جرم سنگینتر باشد، دنیتر و هر چه لطیفتر باشد، بالاتر است. مثل جماد (سنگ) یا گاز (اکسیژن) یا نور مادی.
د – تجلی «وجود» در موجودات درست بر عکس است، یعنی تجلی از بالاترین حد ممکن به پایینترین حد ممکن صورت گرفته است. لذا نور اول، صادر اول یا خلق اول [که ذات مقدس حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله میباشد. چنان چه فرمود: اول ما خلق الله نوری]، اکمل، اشرف و احب موجودات است.
ھ – جسمیت ماده میان همه اجسام مشترک است و بدون تردید جسمیت به مادهی نخستین بر میگردد. ماده جوهری است که حامل قوه و استعداد است. جوهری که در همه اجسام سریان دارد. به این ماده «هیولای اولی» نیز میگویند.
مرحوم علامه طباطبایی میفرماید:
«مادهای که در همه موجودات جسمانی سریان دارد، همین است که مادهی نخسین و هیولای اولی نامیده میشود. و همین ماده به همراه صورت جسمی جسم، خود مادهی دیگری میشوند که صورتهای ماهوی و حقیقی بعدی را پذیرا میشوند، این مادهی تازه را مادهی دوم مینامند» (بدایة الحکمة – ترجمه محمد علی گرامی)
البته توضیح و شرح کامل ماده و هیولا (چنان چه سؤال کننده خواسته است) مستلزم تقریر یک کتاب فلسفی در این فصل است که از مجال این امکان مختصر خارج میباشد.
کلمات کلیدی:
اعتقادی