ایکس – شبهه: این سؤال فقط به خلقت انسان بر نمیگردد، بلکه میتوان راجع به خلقت تمامی اجزا، عناصر و مخلوقات عالم هستی چنین سؤالی را مطرح نمود. میتوان پرسید: چرا خدا برای زمین جاذبه قرار داد و چرا برای جاذبه چرخش ایجاد نمود، مگر نمیتوانست بدون چرخش زمین و جاذبه موجودات را روی زمین نگهدارد؟ چرا خدا زمین را به وسیلهی خورشید روشن و گرم میکند، مگر نمیتوانست با یک فرمان «روشن شو، گرم شو» این کار را انجام دهد؟ چرا خدا برای تولد یک نوزاد، وجود پدر و مادر و پروسهی همخوابی، نطفهگذاری، رشد جَنین در رحم و ... را قرار داد، مگر نمیتوانست او را مستقیم به دنیا آورد و ...؟ حتی میتوان در موارد غیر مادی نیز این سؤال را مطرح نمود. مثلاً پرسید: چرا خداوند حکیم برای هدایت بشر انبیا را گسیل داشت، مگر نمیتوانست به همگان وحی ارسال نماید؟ چرا خدا مرگ را واسطهی ورود به عالم برزخ و قیامت قرار داد، مگر نمیتوانست مستقیم انسان را از زمین به عالم دیگر ببرد و ...؟
پس اگر موضوع این سؤال را تعمیم دهیم، میبینیم که به همه چیز و همه جا قابل اطلاق است و اگر بخواهیم این سؤالات گسترده را خلاصه کنیم، یک سؤال بیش نیست که خود عین پاسخ است: «چرا خدا جهان را بر اساس علم، حکمت و نظم» آفرید؟
گاهی ذهن فقط به اسم «قادر» و قدرت خدا توجه دارد، لذا فقط میپرسد چرا چنین کرد، مگر نمیتوانست چنان کند؟ این «نمیتوانست» به قدرت خدا بر میگردد. گاهی ذهن فقط توجه به اسم «رحمان» و رحمت الهی توجه دارد و مدام میپرسد: چرا خدا عدالت دارد، چرا معذب میکند، چرا جهنم میآفریند؟ و همینطور است اسمای دیگر. و فرمان «کُن» نیز فقط از قدرت خدا صادر نمیگردد.
اما خداوند متعال یک موجود تک بُعدی نیست و مرکب از اجزای متفاوت نیز نیست. بلکه اسمایی چون قادر، رحمان، رحیم، علیم، حکیم، مالک، رزاق، جواد، کریم، همه اسمها (نشانههای) یک ذات هستند. و عالم هستی تجلی ذات مقدس الهی است و نه تجلی یک اسم او.
الف – از خداوند متعال هیچ فعلی بر اساس نیاز صادر نمیگردد، چرا که او «هستی محض»، «کمال محض» و طبعاً «غنای محض» است و فقر و نیاز به او راهی ندارد. پس آن چه میکند، بر اساس حکمت، ضرورت و نیاز مخلوق است. این نوع انسان است که برای برخورداری از مرتبهی وجودی، زندگی در زمین، استعدادها و هدف از خلقتش ... و رسیدن به آن مقامش، نیاز دارد تا روحش الهی باشد، بدنش خاکی باشد، جنس خاک ترکیبی از خاک خوب و خاک خشک و متعفن (صلصال) باشد و ... .
ب – همه موجودات ظرفیت دریافت مستقیم فیض از ذات احدیت را ندارند. خداوند متعال بر اساس علم، اراده، حکمت و مشیّتاش، هر موجودی را به هدفی و با ظرفیتی محدود در مرتبهای از وجود خلق نموده است. لذا همانطور که در عالم خلقت مادی شاهدیم که هر موجودی ظرفیت دریافت مستقیم و کامل را به صورت یک جا ندارد، در خلقت غیر مادی نیز همینطور است. نه کسی میتواند بدون واسطه و وسیله جرعهای آب بنوشد، و نه کسی میتواند بدون واسطه و وسیله کلامی از وحی دریافت نماید و نه کسی میتواند بدون واسطه و وسیله قدمی از قدم به صورت مادی یا معنوی بردارد. لذا خلقت بر اساس سلسله مراتب و نیاز معلولها به علتها و تأثیر و تأثرها پدید آمده است.
ج – در عین حال فرمان «کُن – باش» که البته لفظی و واژهای و صدایی نیست، بلکه «قول» خدا همان «فعل» خداست، در همه جا و همه این علت و معلولها و تأثیر و تأثرها جاری است. هیچ خاک و آبی بدون فرمان «کُن» مبدل به گِل نمیگردد و هیچ گِلی بدون فرمان «کُن»، ماهیت و جسم انسان نمیگردد و هیچ مجسمهای نیز بدون دمیدن روح با فرمان «کُن» زنده نمیشود. لذا امر او (که همان فعل اوست) در همه جا جاری و ساری است.
کلمات کلیدی:
اعتقادی